در ضرورت اصلاحات سیاسی

رامین اسلامی نوکنده، عضو هیات رئیسه جبهه اصلاحات خراسان جنوبی، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «اصلاحات سیاسی؛ ضرورت تمدنی برای تداوم جمهوریت در عصر پیچیدگی» نوشت:

در روزگاری که جوامع با سرعتی سرسام‌آور در حال دگرگونی‌اند، و جهان با سیلاب اطلاعات، پیچیدگی‌های روزافزون، و تحولات شتابنده مواجه است، حکمرانی دیگر نمی‌تواند در چارچوب‌های ایستا، بسته و تغییرناپذیر دوام بیاورد. در چنین شرایطی، مشروعیت و اقتدار نظام‌های سیاسی نه با اتکای صرف به پیشینه تاریخی یا شعارهای آرمانی، بلکه با میزان کارآمدی، انعطاف‌پذیری و ظرفیت درونی آن‌ها برای بازسازی مستمر خود سنجیده می‌شود. حکمرانی مؤثر، امروز به‌معنای شنیدن مردم، اصلاح خود و هم‌افزایی با جامعه‌ای زنده و پویاست؛ نه صرفاً اعمال قدرت.

جمهوری اسلامی ایران، برخاسته از ایمان، خون و خرد تاریخی ملت، امروز در بزنگاهی راهبردی ایستاده است؛ بزنگاهی که ضرورت اصلاحات ساختاری، نه تهدیدی برای ثبات، بلکه نشانه‌ای از بلوغ، حکمت و وفاداری به آرمان‌های نخستین انقلاب است. ما وارثان انقلابی هستیم که خود، حاصل بزرگ‌ترین تحول سیاسی و اجتماعی قرن معاصر ایران بود. پس چگونه می‌توان آن را پاس داشت، بی‌آن‌که خود نیز پذیرای تغییر باشیم؟

اصلاحات سیاسی در جمهوری اسلامی، نه مطالبه‌ای جناحی و مقطعی، بلکه ضرورتی بنیادین برای حفظ مشروعیت، افزایش کارآمدی و تحکیم پیوندهای اجتماعی است. این اصلاحات، به‌جای آنکه فاصله‌ای میان مردم و حاکمیت ایجاد کند، بستر گفت‌وگوی دوباره، بازسازی اعتماد عمومی، و نوسازی سرمایه اجتماعی را فراهم می‌آورد. آن‌چه باید دگرگون شود، آرمان‌ها نیستند، بلکه مسیرهای تحقق آن‌هاست. اصول انقلاب—عدالت، آزادی، کرامت انسان، جمهوریت—نیازمند نوسازی در ترجمه به سیاست‌های اجرایی، فرآیندهای حکمرانی و شیوه‌های ارتباط با مردم‌اند.

امروز، نسلی تازه‌نفس، آگاه و مطالبه‌گر در صحنه‌ جامعه ایرانی حضور دارد؛ نسلی که می‌خواهد شنیده شود، مشارکت کند و نقشی در ساخت آینده داشته باشد. این نسل، نه در برابر نظام، بلکه در جست‌وجوی نظامی پاسخ‌گو، به‌روز، شفاف و صادق است. حاکمیتی که نتواند نیازهای مشروع، خواسته‌های قانونی و ظرفیت‌های نهفته این نسل را به رسمیت بشناسد، خود را از پشتوانه‌ی مهم‌ترین سرمایه‌اش محروم کرده است: «مردم».

در این میان، اصلاح ساختارهای ناکارآمد، بازنگری در سازوکارهای انتخاباتی، ارتقاء پاسخگویی نهادها، فعال‌سازی ظرفیت نخبگان و بازگشودن راه‌های مشارکت عمومی، همه و همه اجزای مسیر تمدن‌سازی در گام دوم انقلاب‌اند. این اصلاحات، اگر از درون، با صداقت و در چارچوب قانون اساسی انجام گیرد، نه‌تنها تهدیدی برای نظام نخواهد بود، بلکه ضامن بقای آن در طوفان‌های زمانه خواهد شد. نظامی که از اصلاح استقبال می‌کند، پیام اقتدار واقعی می‌دهد؛ اقتداری برخاسته از اعتماد مردم، نه فقط از ابزار قدرت.

تجربه جهانی نیز نشان داده که هیچ نظامی با نفی تغییر، تداوم نمی‌یابد. اصلاحات سیاسیِ درون‌زا، تدریجی و هوشمند، پایدارترین نوع تحول‌اند؛ چراکه نه تنها به مشروعیت می‌افزایند، بلکه جامعه را از درون تقویت می‌کنند. اگر قرار است جمهوری اسلامی، جایگاه خود را در منظومه تمدن نوین اسلامی تثبیت کند و الهام‌بخش ملت‌های دیگر باشد، چاره‌ای جز بازاندیشی در سیاست‌گذاری و پوست‌اندازی در ساختارهای مدیریتی ندارد.

ما نیازمند اصلاحاتیم؛ نه برای عقب‌نشینی از اصول، بلکه برای پیشروی در مسیر تحقق آن‌ها. اصلاح، نه تهدید حاکمیت که عین حیات آن است. اعتماد مردم، دیگر با تبلیغ و تکرار حاصل نمی‌شود؛ بلکه با شفافیت، عملگرایی، و نشانه‌هایی که نشان دهد حاکمیت، همان‌گونه که از مردم انتظار تغییر دارد، خود نیز آمادگی تحول دارد.

این راه، اگر با تکیه بر ظرفیت‌های بومی، اتکاء به اندیشه اسلامی، و اعتماد به شعور عمومی پیموده شود، می‌تواند ایران را از تنگناهای مزمن عبور داده و در مسیر شکوفایی همه‌جانبه قرار دهد. اصلاحات، در این معنا، اصلاح برای بقاست؛ بقا برای رشد، و رشد برای ایرانِ شایسته‌ی مردم بزرگ و نجیب این سرزمین.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا