دربارهی مبالغهی مدیران دولت سیزدهم در رثای سیدابراهیم رئیسی

محسن صالحیخواه، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
امروز روزی است که هلیکوپتر حامل مرحوم سیدابراهیم رئیسی، رئیس فقید دولت سیزدهم و همراهانش در ارتفاعات ورزقان سقوط کرد. تقریباً انتظار داشتیم که وقتی به این ایام میرسیم، تعریف و تمجیدها درباره مرحوم رئیسی و عملکرد او آغاز شود. اما آنچه این روزها از زبان برخی از مدیران دولت سیزدهم میشنویم، بسیار فراتر از مبالغههای عادی است. نمیدانم در فرهنگ کشورهای دیگر هم مبالغه درباره خوبیهای درگذشتگان وجود دارد یا نه. در ایران که وجود دارد و استفاده از این عادت درباره چهرههای سیاسی درگذشته، بسیار به چشم میآید.
فردی مثل سیدابراهیم رئیسی یا هر کس دیگری، یک آدم معمولی مثل من و شما نیست که در گوشهای برای خود زندگی کرده باشد و وقتی زمانش سر رسید، نزدیکانش فقط از خوبیهایش بگویند و کسی هم از حقیقت باخبر نشود. بخش زیادی از زندگی و عملکرد سیاستمداران مقابل چشم جامعه قرار دارد و آنها به راحتی میتوانند این مبالغهها را تشخیص دهند.
به نظر میرسد مدیران محترم دولت سیزدهم، با توجه به نحوه درگذشت تلخ مرحوم رئیسی، قصد دارند با افسانهسرایی درباره دوران حضور خود در قوه مجریه، از بسیاری واقعیتها فرار کنند. به شخصه معتقدم تمام دولتها را باید با موفقیتها و شکستهایشان در دو کفه ترازو قرار داد و بخش سیاه و سفید کارنامهشان را کنار هم دید. اما این عزیزان اصلاً به وجود نقطه خاکستری در این دوران هم باور ندارند! چه برسد به این که قبول کنند اشتباهات نه چندان کمی هم در دوران خود داشتند.
شنیدن چند جمله از زبان بعضی از آنها، واقعا جالب توجه بود. محمد جمشیدی، معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور در دولت سیزدهم اخیراً گفت: «عضویت ایران در شانگهای به خاطر گل روی آقای رئیسی بود.» یکی دیگر در برنامهای تلویزیونی گفت: «شهید رئیسی در برخی مسائل مانند برق مجتهد شده بود؛ هر کارشناسی پیشش میبردیم کم میآورد!» محسن منصوری، معاون اجرایی رئیسی نیز در یکی از سخنرانیهای خود گفت: «شهید رئیسی دولت را در میانه ناترازی و خاموشیها تحویل گرفت؛ شما مردم خاموشیهای گسترده در تابستان ۱۴۰۰ را به یاد دارید؛ چه اتفاقی افتاد که با گذشت زمان کوتاهی، بساط خاموشیها جمع شد؟ با استقرار یک تیم مدیریتی جهادی، برنامهریز و مدیر، خاموشیهای خانگی به صفر رسید.» یک رسانه هم در جریان پروندهای ویژه راجع به خدمات دولت سیزدهم از تیتر «روایت بازگشت ایران به جمع بزرگان نفت جهان در سختترین تحریمها» استفاده کرد.
وقتی این صحبتها را میشنویم، میخوانیم یا میبینیم، تشخیص و تمایز شوخی یا جدی بودن آنها سخت است. کسی نمیتواند منکر خدماتی باشد که قطعاً در این دولت نیز مثل دولتهای قبلی به مردم شده و همچنین سوءمدیریتهایی که همهی آنها داشته و دارند. اما این مدیران محترم طوری از دوره دو سال و نیمه دولت سیزدهم صحبت میکنند انگار ما در آن دوران خارج از کشور بودیم و همین سال گذشته برگردیم. انگار بیخبر هستیم از تمام آنچه از فاصله سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ گذشت.
آیا در آن دوران برق صنایع به صورت مکرر قطع نمیشد؟ آیا سالانه یک میلیون مسکن ساخته و یک میلیون شغل ایجاد شد؟ تورم کاهشی و تکرقمی شد؟ وضعیت اقتصادی ما بهتر که نه، در همان وضعیت بدی که بود ثابت ماند؟ آیا آن دولتمردان با تهییج افرادی موسوم به آمران به معروف و باز گذاشتن دست آنها برای اقدامات مختلف، کشور را درگیر تشنجی نکردند که وقایع ۱۴۰۱ خروجی آن و نه نقطه آغاز آن بود؟ فروش نفت با تخفیف و به صورت انحصاری به پالایشگاههای کوچک چینی در شرایط تحریمی، یک اقدام «خوب» در شرایط سخت است یا یک اقدام معجزهوار و بازگشت ایران به جمع بزرگان نفت جهان؟
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس که محل دعوای دولت و پارلمان شد را خاطرتان هست؟ چون مرکز پژوهشها اعلام کرد «مردم ایران در ۱۴۰۱ شرایط سختی از لحاظ اقتصادی داشتند و نیمی از آنها کمتر از حد استاندارد کالری مصرف کردند.» همان زمان خبرگزاری دولت – ایرنا – در روایتی کودکانه، در گزارش ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ مرکز پژوهشهای مجلس را به تهیه خوراک برای ضدانقلاب متهم کرد؟ اگر دهها معجزهای که مدیران دولت سیزدهم مدعی رخ دادن آنها هستند، چرا شبیهترین فرد به آن دولتمردان در همان انتخابات حداقلی ۱۴۰۳ با یکی از کمترین مشارکتهای ادوار، انتخاب نشد که راه آن دولت را ادامه دهد؟
برآیند صحبتهای این افراد این است که مرحوم رئیسی کشور را در یک ریل درست انداخت و رو به جلو برد. این گزاره نادرست است یا دافعه سعید جلیلی به خوبیهای رئیسی چربید؟ چون تمام افرادی که امروز مدعی هستند، در جریان انتخابات چهاردهم دور بیرق جلیلی جمع شدند و با تمام امکاناتی که در اختیارشان بود تلاش کردند همان مسیر ادامه پیدا کند. پس چرا این اتفاق رخ نداد؟
برخی مدیران دولت سیزدهم تلاش ناپسندی برای قدیسسازی از رئیس آن دولت انجام میدهند. در این میان نیز مهم نیست واقعیتها در حافظه جمعی ایرانیان باقی مانده است یا نه. مرحوم سیدابراهیم رئیسی مثل تمام سیاستمداران تاریخ ایران پیش و پس از انقلاب نقاط ضعف و قوتی داشته است. آنهایی که مدیر دولتش بودند یا در زمرهی دوستدارانش تعریف میشوند، با این تعاریف مبالغهآمیز هیچ کمکی به زنده نگه داشتن یادش نمیکنند.
انتهای پیام
انصاف مرده خوار نباش،خوب یا بد دلیل بر تقبیحش جزء ضعف شخصیت شما نیست، پس منصف باشید
شما اصلاح طلبان هم برای کم کردن روی اصولگراها، سریعا یه رئیس جمهور شهید تقدیم کنین و بعدا براش عزاداری نکنین و نشون بدین که خیلی جنبه دارین!
اغراق و چاپلوسی ..
بلای جان انقلاب اسلامی ایران
اصلاحطلبها برای بازگشت به قدرت خیلی بیانصافی کردند. الان هم حرصشان درآمده. کسانیکه این چند روز از شهید رئیسی و مدیریتش تجلیل کردند از یک قشر و حامیان جلیلی نبودند. الان که مجبوبیت رییس جمهور پایین اومده و قدر شهید رئیسی بیشتر شناخته میشه، باز هم فقط تخریب میکنند. درحالیکه خودشان هنوز در شوکند. واقعا انتظار داشتند سال ۱۴۰۰ حکومت اعلام ورشکستگی و سقوط کند.