ازدواجهای پیامبر: انجام رسالت یا مظهر کامجویی؟

حجت الاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
اخیرا کلیپی از آقای دکتر عبدالکریم سروش در باره ازدواجهای پیامبر پخش شده که با توجه به تقطیع صورت گرفته، ازدواجهای پیامبر در راستای کامرانیاش جلوه داده میشود. برای روشن شدن حقیقت و زدودن این تهمت ناروا از ساحت پیامبر، متن موجز پیوست ارائه میشود. البته این بحث دامنهاش طولانی است که فعلا به همین اجمال اکتفا میشود. امید که مقبول حق و در راستای دفاع از حقیقت باشد.
✅ توصیهای به خوانندگان (درخواست فهم حقیقت از خدا)
قبل از این که به بیانی اجمالی در باره ازدواجهای پیامبر بپردازیم خواستیم خواهشی از خوانندگان داشته باشیم، این که با خواندن و شنیدن شبهه ها در مورد دین و پیامبر، به سرعت از دین زده نشوید و انجام وظایف دینی را رها نکنید؛ بلکه با جدیت بیشتر به درگاه خدا رو آورید و همین مشکل را به خدا عرضه کنید و از او بخواهید حقانیت و معقول و منطقی بودن دینش را در ذهن و روح شما تثبیت کند و شما را از سست شدن اعتقاد و عمل نگه دارد که خداوند نیاز نیازمندان را بر می آورد بخصوص نیازمندان هدایت و فراریان از گمراهی و گناه را.
دیگر این که گاهی برداشت های دینی ما درست نیست و باورهای غلطی را به دین نسبت داده ایم و به جای فهمیدن غلط بودن آن باورها و اصلاح برداشت دینی خود ، دین را انکار می کنیم!
بسیاری اوقات ما جواب شبهه را نمی دانیم و گمان می کنیم این شبهه بسیار قوی و وارد است و دین برای آن جوابی ندارد در حالی که مطمئن باشید دین حق جز بر بنیان های مستحکم عقلی و نقلی استوار نیست و خدا هیچ گاه بندگان را به پذیرش خرافه و غلط و غیر معقول دعوت نمی کند و فقط دین است که برهان محکم دارد و غیر دین خدا، که حق نیست اصلا برهان عقلی ندارد و همهاش بر فریب و دروغ و جعل و تحریف و التباس( به لباس حق در آوردن باطل) استوار شده و به کوچکترین تکانی فرو می ریزد.
✅ چرا مسائل خانوادگی و زناشویی پیامبر در قرآن آمده است؟
قرآن کتاب هدایت است و آیات آن در راستای هدایتگری است. این هدف در تک تک آیات منظور است. اگر آیه ای در این راستا نباشد و اختصاص به مساله ای داشته باشد که تمام شده و نقل آن هم جنبه هدایتگری نداشته باشد، آمدنش در قرآن لغو است. خدا بلند مرتبه تر از آن است که در کتابش آیات لغو و بی فایده بیاورد.
اما آیات ناظر به زندگی خصوصی پیامبر از جمله آیات سوره احزاب چه پیامی برای ما دارند که بودن آنها در قرآن را لازم می کند؟
در این سوره پیامبر به عنوان الگو و اسوه معرفی شده و مردم به الگو گیری از ایشان دعوت شده اند:
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیر»ا(.احزاب(۳۳)آیه۲۱.) = مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند.
طبیعی است که باید زوایای زندگی فردی و اجتماعی این الگو روشن شود و بیان گردد تا مردم بتوانند به او اقتدا کنند.
از طرف دیگر در مورد زندگی خصوصی و اجتماعی این مقتدای بزرگ، تهمت ها و شایعه ها رواج خواهند داد و لازم است خدا از این مقتدای بزرگ دفاع کند تا زمینه ای برای تهمت ها نماند. از تهمت هایی که همیشه سعی شده به رهبران خدایی زده شود ، «دنیا گرا معرفی کردن» آنها است. آیات مورد نظر این پیام را برای ما دارد که همسران پیامبر که در سطح توده فقیر زندگی می کردند، در زمانی که گشایش مختصری حاصل شده و غنمت محدودی به دست آمده بود، انتظار داشتند پیامبر با آن غنیمت برای آنان رفاهی نسبی ایجاد کند و ایشان را تهدید به طلاق گرفتن و جدا شدن کردند.
خدا پیامبر را موظف می کند که از آنان دوری کند تا برای طلاق آماده شوند. با آماده شدن شرایط طلاق، به همگی اعلام کند هر کس حاضر است همسری با پیامبر را با محدودیت هایش بپذیرد، بماند و هر کس حاضر نیست، متعه و متاعی (علاوه بر مهریه آنها که پرداخت شده بود) بگیرد و برود.
وجود این آیات برای همیشه زندگی خصوصی مقتدای مسلمانان را به جامعه می نمایاند و زمینه ای برای تهمت ها و افتراها باقی نمی گذارد.
✅ بیانی اجمالی در باره ازدواجهای پیامبر
اما چرا خدا در زمینه ازدواج و رفتار پیامبر با همسرانش اجازه های مخصوص و اختیارات اختصاصی داده است؟
آیا می خواسته امکان کامجویی بیشتر به او بدهد؟
چطور کاری برای پیامبر خوب می شود و برای دیگران بد؟
و…
متاسفانه از همان زمان پیامبر، کسانی در صدد بودند پیامبر را یک انسان زنگرا جلوه دهند و خدایش را نیز با او در این زنگرایی و شهوترانی همراه نشان دهند. اتفاقا این آیات برای رد همین تهمت های ناجوانمردانه و نشان دادن وجه و علت ازدواج های پیامبر است.
توضیح کوتاهی پیرامون ازدواج های پیامبر نشان می دهد ایشان به هیچکدام از همسرانش(جز خدیجه که همسر و انتخاب قبل از بعثت او بود) عاشق و دلداده نبوده و از سر دلدادگی با آنها ازدواج نکرده است.
با وفات خدیجه(س) در سال دهم و پنجاه سالگی پیامبر، خانه ایشان بدون همسر شد و کسی نبود که امور داخلی را سر و سامان دهد. سوده دختر زمعه بنقیس سالها پیش ایمان آورده، با همسرش به حبشه هجرت کرده بود. «زمعه» پس از بازگشت از حبشه در مکه وفات یافت و همسرش بیوه، بیسرپرست و بیپناه شد. در آن هنگام او میتوانست به همسری پیامبر در آید و امور منزل ایشان را عهدهدار شود. البته سوده پیر بود و رغبتی به مردان نداشت. از این رو شب خود را به بعضی دیگر از همسران پیامبر بخشید.
از طرف دیگر با مرگ دو یاور و پشتیبان مهم پیامبر[ابوطالب و خدیجه]، ایشان در اوج تنهایی، بیکسی و غریبی بود و با دشمنی سرسختانه قریش از یک سو و طرد قبایل از سوی دیگر مواجه بود. همسر دادن در جامعه عرب به منزله قبول کردن فرد بود؛ از اینرو در آن بُرهه هیچ قبیلهای حاضر به همسر دادن به ایشان نبود و این کار را اقدامی علیه قبایل دیگر و خطرناک میدانست. در همان هنگام پیامبر در صدد بود با استفاده از سنت ازدواج، با قبایل دیگر مرتبط شود و پشتیبانی آنان را کسب کند زیرا در حجاز وقتی فردی، دختری از قبیله ای می گرفت، داماد آن قبیله به حساب می آمد و قبیله در جنگها و در گیری ها مدافع دامادش می گشت. هیچ قبیله ای حاضر به وصلت با پیامبر نبود جز تیره “تیم” از قریش و ابوبکر که حاضر شد دختر کوچکش را به عقد رسول خدا درآورد و پیامبر ازدواج با او را اقدامی در جهت مصلحت اسلام و مسلمانان دید.
ازدواج های دیگر پیامبر نیز همه در راستای مصلحت اسلام و جامعه اسلامی بود. حفصه دختر عمر بود که با شوهرش مسلمان شده و به مدینه هجرت کرد. شوهرش بعد از بدر از دنیا رفت و او بیوه شد و پدرش عمر به افرادی پیشنهاد ازدواج با وی را داد و نپذیرفتند که عمر اندوهگین شد و رسول خدا با این که به او علاقه ای نداشت، برای دلجویی از عمر با او ازدواج کرد و تا آخر عمر به خاطر عمر او را نگه داشت.
امحبیبه؛ دختر ابوسفیان و همسر عبیداللّه بنجحش. بر خلاف پدر و خانوادهاش در مکه به پیامبر ایمان آورد و با شوهرش روانه حبشه شد. در آنجا شوهرش مسیحی شد و امحبیبه بیوه گردید. تنهایی و بیکسی از یک طرف و عدم وجود خواستگار (با توجه به اینکه دخترِ دشمنترین دشمن رسول خدا بود) از طرف دیگر او را در غم و اندوه فرو برد. رسول خدا با اقدام به خواستگاری، هم او را از اندوه و تنهایی رهانید و هم منّتی بر پدر و فامیلش پیدا کرد، به طوری که وقتی مخالفان به طعنه ابوسفیان را خبر دادند، او با افتخار اعلام کرد که رسول خدا دامادی است که نباید به خاطر وصلت با وی شرمسار شد.
جویریه دختر حارث و بیوه پسرعمویش؛ در جنگ بنیالمصطلق در سال ششم هجری اسیر شد و در سهم یکی از مسلمانان قرار گرفت. او با صاحبش قرارداد آزادی نوشت و برای کمک گرفتن جهت پرداخت بهای آزادی، به رسول خدا رو آورد. پیامبر برای جذب نظر و دل افراد قبیلهاش، نیز به جهت جلب عطوفت مسلمانان نسبت به اسیران قبیله جویریه، به وی پیشنهاد ازدواج داد و او نیز قبول کرد. پس از ازدواج، مسلمانان اسیران قبیلهاش را آزاد کردند و بسیاری از آنان به اسلام متمایل شده و ایمان آوردند.
صفیه دختر حیّ ابناخطب، بزرگ یهود خیبر، بیوه پسرعمویش بود. پس از شکست یهود خیبر، در زمره اسیران بود. پیامبر برای تألیف قلب یهود، به وی پیشنهاد ازدواج داد و با پذیرش «صفیه» او را به همسری گرفت.
میمونه دختر حارث هلالی و بیوه ابورهم عامربود. پیامبر در عمرهالقضا با وی ازدواج کرد و ظاهرا به دست آوردن دل مشرکان مکه منظور حضرت از این ازدواج بود.
زینب دختر جحش و همسر مطلّقه زید بنحارثه که از جانب خداوند به همسری رسول خدا در آمد. پذیرش این همسری از جانب پیامبر، اطاعت امر خدا و جهادی عظیم بود، زیرا بر خلاف مَنِش و باور جامعه بود و سبب سرزنش ایشان میگردید.
با توجه به این خلاصه معلوم شد هیچ کدام از همسران رسول خدا در زیبایی، فوقالعاده نبود، که پیامبر بخواهد او را بدان کامرانی به چنگ آورد بلکه جز عایشه، بقیه بیوه هایی بودند که پیامبر به جهات غیر جنسی با آنان ازدواج کرد. بیشتر ازدواجهای پیامبر به مصلحت اسلام و مسلمانان بود.
نکته مهم و افتخارآمیز اینکه پیامبر با هیچ کدام از این زنان (حتی آنان که در جنگ اسیر شده بودند) به زور و بر خلاف میل خوددشان ازدواج نکرد، بلکه همه آنان را در ازدواج مخیّر کرد و با رضایت، آنان را به همسری گرفت. در جریان تخییر نیز همه را دوباره مخیّر ساخت. در آن جریان نیز همگی با کمال میل، تداوم همسری با وی را پذیرفتند.
✅ فلسفه اجازههای خصوصی به پیامبر در مورد ازدواج
قرآن در دو جا در باره ازدواجهای پیامبر صحبت کرده و انگیزه را روشن ساخته است. ابتدا در مورد ازدواج با زینب به روشنی میفرماید:
ما او را به ازدواج تو در آوردیم [با اینکه کراهت داشتی و …] تا بر مؤمنان راجع به ازدواج با همسرانِ مطلّقه پسرخواندههایشان حرج و سختیای نباشد.
در آیه ۵۰ سوره احزاب هم پس از بیان زنانی که بر پیامبر حلال شمرده شده و ایشان حق ازدواج با آنها را دارد، میفرماید: «لکیلا یکون علیک حرج» حلال شمردنها و اجازه دادنها برای برداشتن سختی و مشکل از تو است(نه برای خوشگذرانی و رعایت هوای دل!)
علاوه بر این، در آیه اجازه ازدواجهای مکرر به پیامبر، از ایشان با عنوان «نبوت» یاد شده است، هم در ابتدای آیه از حضرت با عنوان «نبی» یاد کرده: «یا ایّها النبیّ …» هم پس از بیان حلال بودن موهوبه میفرماید: «إنْ اراد النبیّ أنْ یستنکحها». بدین جهت مخاطب را با عنوان «نبی» خطاب کرد تا اعلام کرده باشد اگر به ایشان اجازه ازدواجهای متعدد و جازههای خاص دادهایم، به خاطر رعایت وجهه نبوت ایشان و در جهت پیشبرد اهداف نبوت میباشد، نه به جهت رعایت هوای دل پیامبر!
چقدر فرق است بین بیان قرآن و بیان آنان که پیامبر را از دایره تنگ چشم خود میبینند! خداوند میفرماید: ای رسولِ ما، تو برای مصالح اسلام و مسلمانان، نیز انجام بهتر وظایف رسالت و نبوت، لازم میبینی با افرادی ازدواج کنی و ما بر مسلمانان در مورد ازدواج، احکام محدودکننده نازل کردهایم اما محدودیتها را از تو برمیداریم و اجازه میدهیم برای انجام بهتر رسالت و نبوت و رعایت مصالح اسلام و مسلمانان، آزاد باشی و به مشکل و بنبست گرفتار نشوی.
✅ آیا پیامبر دلداده زنی شد؟
خداوند هنگامی که میخواهد در مورد ازدواج پیامبرش محدودیت ایجاد کند میفرماید:
از این به بعد حق ازدواج جدید و جایگزین کردن همسرانت با همسر جدید را نداری، اگر چه [به فرض محال] از زنی هم خوشت بیاید!
در اینجا با آوردن حرف شرط «لو» (که امتناعی و محالی است) اعلام میکند که رسول خدا به هیچ زنی دلبسته نمیگردد، زیرا دلبسته خداست و پروردگار همه قلبش را فرا گرفته، جز به خدا و اراده و امر او تعلق خاطر ندارد اما اگر از آن پس، به فرض محال به زنی هم متمایل و دلداده شود، حق ازدواج با او را ندارد. بعد از نزول این آیه دیگر پیامبر با هیچ زنی ازدواج نکرد.
بنابراین مطابق بیان قرآن، ازدواجهای رسول خدا هیچ کدام از روی دلدادگی نبوده، خداوند در اجازه دادن به حضرت، در صدد برآوردن خواهش دل پیامبر نبوده، بلکه به جهت رعایت مصلحت اسلام و مسلمانان، به ایشان آزادی عمل داده است.
علاوه بر اینکه به پیامبر در مورد ازدواج، اجازه و اختیارات ویژه عطا شد، در ارتباط با معاشرت با همسرانش نیز، به ایشان اختیارات فراوانی عطا شد، که دیگران از آن بیبهرهاند. قرآن میفرماید:
از زنان خود، هر کدام را که میخواهی، در نوبت مؤخر دار و هر کدام را میخواهی، با خود نگه دار و اگر از آنها که دور داشتهای، یکی را بطلبی، بر تو گناهی نیست. آنان نیز در این گزینش و اختیار باید شادمان و چشمروشن باشند و به آنچه بدانان ارزانی میداری، خشنود گردند و خداوند میداند که در دلهای شما چیست و خدا دانا و بردبار است.
چون رسول خدا تربیتیافته حق تعالی است و اراده او در اراده خداوند محو شده، خود را مختص پروردگار گردانیده، خداوند نیز او را عبد برگزیده خود قرار داده، رسالت عظیم بر عهده وی نهاده است، پس باید اختیارات ویژه در خانواده و اجتماع داشته باشد.
خداوند ابتدا همسران را بین پذیرفتن همسری پیامبر (با همه مشکلات و محدودیتهایی که دارد) یا طلاق و جدایی مخیّر کرد. حالا که آنان همسری را برگزیدهاند، اعلام میکند پیامبرش در مورد آنان آزادی عمل کامل دارد و همسران باید بدانند که این آزادی عمل، دستور خداوند است، پس بدان راضی و چشمروشن باشند.
آیه ۵۲ احزاب و منع پیامبر از ازدواج جدید هم پس از جریان تخییر نازل شد و در واقع پاداش انتخاب و اختیار زنان پیامبر بود، که دوام همسری با ایشان با وجود اوضاع سخت، آن زندگی را پذیرفتند. خداوند برای قدردانی از آنها ازدواج پیامبر با زنان دیگر را منع کرد.
با نزول این آیه جز همسران، دیگر زنان بر حضرت حرام شدند، که سبب خوشحالی همسران شد. پس این آیه منتی بر همسران آن جناب میباشد و شاید به خاطر قدردانی از انتخاب درست آنها است.
بنا بر این دقت در آیات مربوط به مسائل خانوادگی پیامبر و سیره آن حضرت نشان می دهد که خدا و قرآن در صدد دادن امتیاز به رسول خدا نبوده تا با اسوه بودن ایشان منافات داشته باشد بلکه در صدد بوده با توجه به بار سنگین رسالت برای ایشان، زمینه لازم برای اجرای رسالت فراهم آورد و بندها از پیش پای ایشان بردارد.
انتهای پیام



سلام مگه زن دوستی (چه بعد جسمانی چه عاطفی و روحانی) و کامجویی از زنان در چهارچوب الهی و انسانی چیز بدیه که حالا بخواهیم مبرا کنیم؟
پیامبر صلی الله علیه وآله تمام جوانی تک همسر بود و بعد از بانو خدیجه کبری سلام الله علیها شرایط و عرضه شو رو داشت و همسرانی رو تحت تکفل گرفت و خیلی هم ارزش داره در جامعه ای که زنان بی سرپرست شده اند همچین کار انسانی ای کرد.
… با این تحلیل آبگوشتیت
کم فهمی تا حد
کاری که اشکال نداره چرا باید اشکال دار نشونش بدی بعد بیایی انقدر آسمون ریسمون ببافی
حضرتش توانایی اداره شون رو داشته و گرفته به تو چه ربطی داره که بگی از روی میل بوده یا نبوده