ترک‌ها، تجزیه‌طلب؟ یا تکیه‌گاه ایران؟ | اکبر اعلمی

اکبر اعلمی، نماینده‌ی اسبق تبریز در مجلس، در دو یادداشت در کانال تلگرامی خود به زبان آذری و نسبت آذری زبان‌ها با ایران پرداخته است. این دو یادداشت در پی می‌آیند:

زبان آذربایجان: تحولات تاریخی و فرهنگی

زبان ترکی آذربایجانی که امروز به‌عنوان زبان اصلی مردم آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان شناخته می‌شود، حاصل فرآیندهای تاریخی پیچیده‌ای است که ریشه در تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی چند سده گذشته دارد. این تحولات که از دوران صفویان به بعد شتاب بیشتری گرفت، نه ناشی از «اشغال عثمانی» بلکه نتیجه‌ی مهاجرت‌های تدریجی گروه‌های ترک‌زبان، پیوندهای تجاری و نظامی، و شکل‌گیری حکومت‌هایی با خاستگاه ترک‌زبان مانند سلجوقیان، ایلخانان، تیموریان و صفویان بود؛ سلسله‌هایی که تأثیرشان در فرهنگ و زبان منطقه، قرن‌ها ادامه یافت. از این‌رو، زبان ترکی آذربایجانی نه‌تنها بخشی از هویت فرهنگی مردم آذربایجان، بلکه جزئی از بافت تاریخی و اجتماعی ایران است.

با این پیش‌زمینه، دیدگاه‌هایی مانند آنچه دکتر حسن انوری استاد زبان و ادبیات فارسی اهل آذربایجان در گفتگو با ایرنا مطرح کرده مبنی بر اینکه زبان ترکی آذربایجانی صرفاً در پی حضور عثمانی‌ها در منطقه رواج یافته، نیازمند بازنگری است. نخست، گونه‌ای از ترکی که امروز در آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان رواج دارد، در بستر تعامل تاریخی مردمان این منطقه شکل گرفته و برخلاف برخی ادعاها، تحمیلی از بیرون نبوده است. دوم، شواهد تاریخی نشان می‌دهد که زبان ترکی پیش از ظهور عثمانی‌ها و در دوران حکومت‌های ترک‌زبان مانند سلجوقیان و مغول‌ها در ایران گسترش یافته بود. سوم، دگرگونی‌های زبانی در ایران همواره تدریجی و محصول امتزاج فرهنگی و حکمرانی‌های چندقومیتی بوده است، نه نتیجه‌ی تحولات دفعی یا صرفاً نظامی.

در این میان، تأکید بر «آذری بودن» به‌جای «ترک‌» یا «ترک‌زبان بودن» از سوی برخی جریان‌های فرهنگی، برای بسیاری از ترک‌زبانان نوعی تقلیل هویت تاریخی و زبانی آنان تلقی می‌شود. از سوی دیگر، برخی نیز نگران‌اند که تأکید بیش‌ازحد بر مؤلفه‌های قومی و زبانی، انسجام ملی را تضعیف کند. راهکار، نه در پاک‌کردن گذشته است و نه در انکار واقعیت امروز؛ بلکه در پذیرش میراث تاریخی متنوع ایران و تقویت همبستگی ملی بر پایه‌ی احترام متقابل به گوناگونی زبانی و فرهنگی نهفته است. تنها از این مسیر می‌توان به اختلافاتی پایان داد که جز سوءتفاهم و تفرقه، حاصلی نداشته‌اند.

واقعیت این است که همان‌طور که زبان‌های فارسی، کردی، گیلکی، بلوچی، لری، عربی، … و قشقایی در طی قرون در بستر فرهنگ ایران پرورش یافته‌اند و بخشی از تنوع زبانی کشور به شمار می‌روند، زبان ترکی آذربایجانی نیز در دل فرهنگ ایرانی بالیده و به‌عنوان بخشی از این میراث زبانی و فرهنگی شناخته می‌شود، نه تهدیدی برای یکپارچگی ملی. به بیان دیگر، توجه به این تنوع و پاسداشت تمامی زبان‌ها و گویش‌ها، نه‌تنها به غنای فرهنگی کشور می‌افزاید، بلکه همبستگی ملی را نیز تقویت می‌کند.

در نهایت، اگر گروهی از ترک‌زبانان ترجیح می‌دهند خود را «آذری» بنامند، این انتخاب هویتی محترم است؛ به همان نسبت، کسانی که بر «ترک بودن» خود تأکید دارند نیز باید با همان احترام و رسمیت نگریسته شوند.


ترک‌ها، تجزیه‌طلب؟ یا تکیه‌گاه ایران؟

کم نیستند آنانی که آگاهانه یا ناآگاهانه، و بی‌توجه به پیامدهای آن، برچسب «تجزیه‌طلبی» را چونان حربه‌ای سیاسی بر پیشانی کنشگران و پاسداران میراث فرهنگی قومیِ دلبسته به ایران و باورمند به وحدت و همبستگی ملی می‌کوبند؛ غافل از آن‌که ترک‌زبان‌ها نه اقلیتی مهاجر و پراکنده، بلکه بخشی اصیل و ریشه‌دار از بافت جمعیتی، تاریخی و جغرافیایی ایران‌اند؛ بخشی که نه قابل حذف است، و نه سزاوار چشم‌پوشی.

انگ تجزیه‌طلبی زدن به طیف گسترده‌ای از دغدغه‌مندان هویت قومی، قبح جدایی‌طلبی را در میان این جمعیت متنوع و پرشمار از میان می‌برد و آتش تفرقه را در خرمن وحدت ملی می‌افکند.

مطابق برآوردهای آماری معتبر، جمعیت ترک‌زبان ایران میان ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفر تخمین زده می‌شود که تنها حدود یک‌سوم آن‌ها در چهار استان آذربایجان‌شرقی، آذربایجان‌غربی، اردبیل و زنجان زندگی می‌کنند. به بیان دیگر، بیش از ۶۵ درصد ترک‌زبان‌ها در استان‌هایی چون تهران، البرز، همدان، قزوین، مرکزی، گلستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و… سکونت دارند—آن‌هم نه به‌عنوان مهاجرانی تازه‌وارد، بلکه بسیاری‌شان نسل‌اندرنسل در این مناطق زیسته و بخشی از هویت محلی و ملی ایران بوده‌اند.

در چنین شرایطی، آیا معقول است مردمی با این سطح از پراکندگی و پیوند تاریخی، داوطلبانه خواهان جدایی از سرزمینی شوند که خود نیز در ساختنش نقش داشته‌اند و در جزءجزء آن سهیم‌اند؟

تجزیه‌طلبی؟ این برچسب، نه تنها با واقعیت جمعیتی و جغرافیایی ترک‌زبان‌ها ناسازگار است، که توهینی آشکار به تاریخ معاصر ایران است.

و چه تاریخی!
اگر به حافظه‌ی جمعی این ملت بنگریم، ترک‌زبان‌ها همواره در کنار دیگر اقوام ایرانی، در پاسداری از تمامیت و هویت ملی نقش‌آفرین بوده‌اند؛ از قزلباش‌های صفوی که دیوار دفاعی ایران را در برابر عثمانی و ازبک‌ها مستحکم کردند، تا رزمندگان قفقاز در عصر قاجار؛
از ستارخان و باقرخان که تبریز را در خون و غیرت شستند، تا مهدی و حمید باکری، علی تجلایی و ده‌ها سردار عاشورایی که پیکرشان در فاو و شلمچه آرام گرفت.

این‌ها همگی فرزندان این سرزمین بودند که ایران را نه جدا از خود می‌دانستند، نه خود را جدای از ایران.

و حال، پرسش این است: کدام عقل سلیم، در برابر این همه پیوند و مشارکت، اتهام تجزیه‌طلبی را روا می‌دارد؟
یا باید بی‌خبر از تاریخ بود، یا گرفتار تعصب، یا شاید هم بازیچه‌ی سناریوهای بدخواهانه.

در چنین وضعیتی، اگر کسی خیال جدایی‌طلبی در سر بپروراند، یا از عقل بی‌بهره است یا از انصاف؛ وگرنه کدام خردمند، از جایگاهی که در ساختار تاریخی و سرزمینی ایران دارد و سهمی که از این سرزمین مشاعی دارد، چشم می‌پوشد و دل خوش می‌دارد به تملک موهومی بر چند استان محدود؟

نه، ترک‌زبانان نه سودای جدایی دارند و نه بیگانه با ایران‌اند؛ آنان، همچون فارس و کرد و عرب و لر و قشقایی و بلوچ و ترکمن و گیلک و مازنی و …، وارثان این سرزمین‌اند؛ همدل در رنج‌ها و شریک در افتخارها.

بیایید به‌جای انگ‌زنی و طرد یکدیگر، با احترام به حقوق فطری و قانونی همه‌ی اقوام ایرانی، کینه‌ها و جدایی‌ها را به وحدت و همبستگی بدل کنیم؛ که راه ماندگاری، اعتلا و خوشبختی ما، تنها از گذرگاه اتحاد آگاهانه و انسجام مشروط می‌گذرد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

۳ Comments

  1. وای به حال و رووزگآر مملکتی که تکیه گاهش بشه عده ای متوهم و متعصب قومی که هویت و شخصیتش رو خارج از مرزهاش جستجو میکنه.وای به روزگار کشوری که تکیه کاهش مردمانی باشن که در یک فراموشی عمیق تاریخی علمدار و پرچم گردان دشمنان خونی وقاتلین پدران و اجدادشان باشن.وتاسف بار تر ؛مملکتی که سیاستمدار و صاحب قدرتش چنین خیانتی رو به عینه و آشکار ببینه وبه جای علاج اون سعی در توجیه و ماله کشی و همراهی با این جریان وتوطئه آشکار رو داشته باشه.

    ۸
    ۶
  2. نماینده اسبق تبریز در یادداشت تلگرامی خود با تحمیق آشکار مخاطب وبه جهت توجیه ادعاهای غلط و کذبش درابتدا و عنوان یادداشت از دو گزاره وپرسش کاملا غلط وگمراه کننده که ناشی از تراوشات و تمایلات ذهنی خودش هست استفاده کرده .آقای اعلمی درابتدا بایدمشخص بنمایند کدام شخص و گروه با کدام ذهن مریض انگ تجزیه طلبی به تمام ترکها و ترک‌زبانان ایرانی زده ؟که حالا لازم باشه ایشون درقامت نماینده خود خوانده و وکیل مدافع اونها ظاهر بشه وبه طرح پرسشهای انحرافی و گمراه کننده بپردازه؟ادعای ایشون در مورد تکیه گاه ایران هم کاملاغلطه.تکیه گاه ایران ملت یکپارچه و متحد اونه ونه یک قومیت خاص.

    ۶
    ۴
  3. چرا نظرات مخالفان و منتقدان پدیده مخرب و ضد ایرانی و انسانی پانترکیسم را نشر نمیدهید؟نوشته اقای اعلمی که مثنوی هفتاد من حاوی سفسطه ها و فرافکنی ها و سرشار از اطلاعات نادرست و تحریف بود را چاپ میکنید اما انتقاد و نظر مخالف بنده را تشر ندادید! متاسفم از این بی عدالتی و جانبداری از پدیده شارلاتانیسمی که سر منشا ان ترکیه و باکو هستن !!!

    ۵
    ۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا