محمد بقایی ماکان: فارسی پیوسته زبان ملی بوده است و خواهد بود

آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: محمد بقایی، استاد ادبیات فارسی و اقبالشناس، در این گفتگو با انصاف نیوز به سوالاتی در حیطه زبان فارسی پاسخ داد. او پیش از انقلاب مدتی در رادیوتلویزیون ملی ایران فعالیت داشت اما از ادامهی این همکاری منصرف شده.
بقایی در بخشی از مصاحبه به این موضوع اشاره میکند که زبان نمیتواند تنها کارکردش برقراری ارتباط باشد. از پاسخ او چنین برمیآمد که نسل جدید نیز نباید تنها انتظارش از زبان فارسی برقراری ارتباط باشد چرا که اگر اینطور باشد زبانهای دیگری هم هستند. تفاوت فارسی با دیگر زبانهای ایران این است که فارسی یک زبان ملیست.
در خانواده ترکی و در دانشگاه انگلیسی، دیگر چه نیازی به فارسی؟
اولین سوال انصاف نیوز از زبان یک نوجوان تبریزی بود: نوجوانی تبریزی که زبان ترکی را در خانه یاد گرفته و زبان انگلیسی را هم در دانشگاه، دیگر چه نیازی به زبان فارسی دارد؟! با زبان ترکی میتواند در ترکیه زندگی کند و با زبان انگلیسی میتواند در بسیاری کشورهایی که شرایط بهتری از ایران دارند زندگی کند.
پاسخ محمد بقایی این بود که خب اگر این جوان بخواهد فرماندار یا استاندار شود چنین امکانی بدون زبان فارسی اصلا وجود ندارد. اما بقایی اصل این سوال را به نوعی تقلیل موضوع زبان میدانست. او توضیح داد که اگر تنها هدف برقراری ارتباط باشد که علائم راهنمایی هم نوعی زبانست!


او میگفت اگر بنا به رفع نیاز به این ترتیب باشد آن جوان میتواند در یک روستا هم زندگی کند. بسامد کلمات مردم یک روستا را اگر حساب کنید احتمالا به ۳۰۰، ۴۰۰ کلمه میرسد ولی آیا ما چنین چیزی را برای مردم میخواهیم؟! اگر حاکمیتی حداقل کیاست را داشته باشد خب چنین نمیکند!
گویندگان در فرانسه باید دو نسلشان پاریسی باشد
او به سختگیریهایی اشاره کرد که در کشور ما وجود ندارد اما در کشوری مثل فرانسه سختگیرانه پیگیری میشود. در رادیو و تلویزیون فرانسه زمانی گوینده را انتخاب میکنند که اولا ادبیات و تاریخ فرانسه را در دوران تحصیل گذرانده باشد. دو نسلش هم حتما باید پاریسی باشد. اگر نباشد میکروفون دست او نمی دهند!
بقایی به تبریزیهایی اشاره کرد که اتفاقا تعصب زیادی هم روی زبان مادریشان دارند اما وقتی به خلوت همین آدمها سری میزنید میبینید آهنگهای فارسی مثل شجریان را بیشتر گوش میکنند تا آهنگهایی به زبان خودشان! او اینطور نتیجهگیری میکرد که دلیل این امر عدم تحمیلی بودن زبان فارسیست.
مکالمهی روزمرهی فارسیزبانها وزن عروضی دارد
شعر فارسی براساس قواعدی شکل میگیرد که آن را اسلوب عروضی میگویند مثلا شاهنامه وزن خاص خودش را دارد و با سایر آثار ادبی متفاوت است. اگر شما زبانشناس باشید متوجه می شوید همین مکالمهی عادی ما میتواند به افاعیل عروضی تقطیع میشود و مثل شعر وزن دارد. خودمان متوجه نیستیم.
اشکال در مدیریت کلان است: ببینید چه کسانی جایگزین خانلری شدهاند
این پژوهشگر زبان فارسی به آموزش و پرورش نقد داشت: اشعار بسیاری از شعرای مهم را از کتابهای ادبیات ما در مدارس حذف کردهاند. مدیریت کلان فرهنگی اگر دلسوزی برای زبان فارسی داشت شرایط اینطور نبود. شما بهتر میدانید امروز اساتید دانشکدهی ما چه کسانی هستند. اینها جایگزین خانلری و فروزانفر شدهاند. اشکال در مدیریت کلان زبان فارسیست.


پایاننامهی دانشجویان ادبیات فارسی را نگاهی بیندازید. دانشجوی دکترای ادبیات فارسی که پایاننامهاش را برای من آورده بود وزن بعضی اشعارش مشکل داشت!
صداوسیما کودکستان هم نیست
بقایی به عملکرد صداوسیما نیز نقد داشت: به رغم اینکه گفتند صداوسیما باید دانشگاه باشد کودکستان هم نیست. سطح برنامههای پیش و پس از انقلاب را قیاس کنید. ببینید چه کسانی مسئول تولید برنامه ها قبل انقلاب بودند: آدمهایی مثل سعید نفیسی. «در مکتب استاد» عنوان برنامهاش بود. ضیاالدین سجادی، صورتگر، دکتر معین و…
گویندگانی که اگر کوچکترین لغزشی در کلامشان دیده میشد جریمهشان میکردند. من شخصا برخورد در این موضوع را دیدم. کسی که این برنامهها را میدید ضیاالدین سجادی بود. او شخصیست که مشکلترین دیوان زبان فارسی یعنی دیوان خاقانی را تصحیح کرده.
این پژوهشگر زبان فارسی در واکنش به اشارهی خبرنگار به تلفظ اشتباه خوانندگان و تاثیر آن بر جوانان و نوجوانان گفت: متاسفانه شرایط اینقدر بد است که در حد انتقاد هم نیست. مدیریت کلان فرهنگی ما در حوزهی زبان فارسی آشفته و بیتفاوت است. مسئله پیچیده شده. آدم در میماند که کجای کار را بگیرد و از کدام مشکل بگوید.
معادلسازیهای عجیب و غریب فرهنگستان زبان فارسی
شما فرهنگستان را ببینید. معادلسازیهای عجیبی دارند مثل تلفن همراه! هم طولانیست هم انگلیسیست. در جمله هم ممکن است آدم را به اشتباه بیندازد. یا کالابرگ، بلاخره کوپن از زمان رضاشاه جا افتاده بود. گذشته از این هر واژهای فرهنگش را هم همراه خود میآورد.
چرا برای بی.آر.تی معادلی نمیگذارند؟! برای اینکه جا افتاده. چرا جا افتاده؟ چون زودتر خلق میکنند! در تمام موضوعات همین است. مثلا اگزیستانسیالیسم را چه میخواهید کنید؟! اصلا معنی دار نیست تعصب به خرج دادن روی زبان فارسی!
چرا از رادیو تلویزیون ملی ایران اخراج شدید؟ | چرا همکاریتان با صداوسیما ادامه پیدا نکرد؟
بقایی که قبل از انقلاب در تلویزیون برنامهسازی میکرد دربارهی نحوهی بیرون آمدنَش از رادیو تلویزیون ملی ایران گفت: من گاهی اوقات انتقاد مطرح می کردم. نقدهایی به سیاستهای فرهنگی داشتم و یکی، دو بار اخطار گرفتم. یک روز وقتی وارد خیابان جام جم شدم نگهبانی که زنجیر را باز می کرد با یک پاکت سمت من آمد و گفت به من گفتند که دیگر وارد ساختمان رادیو تلویزیون نشوم. من هم آن زمان وسوسه شده بودم درسم را ادامه بدهم.

بعد انقلاب هم از من درخواست کردند. در رادیو گفتگو از من دعوت کردند آنجا برنامه داشته باشم. یک مقدار فضای آزادی داشت ولی تصور بنیانگذاران رادیو گفتگو خیلی عمری نداشت. بعد از آن هر جای دیگری به من پیشنهاد داد خیلی همخوانی فکری با من نداشتند.
در ایران زبانی جز زبان فارسی نداریم
این استاد زبان فارسی راجع در پاسخ به سوال خبرنگار دربارهی حد و مرز اهمیت دادن به زبانهای محلی گفت: در ایران زبان به معنای واقعی جز فارسی نداریم. زبان، نیمزبان، لهجه و …در ایران همهشان زیرشاخهی زبان فارسیاند. کردی، سمنانی، لری، مازنی و بقیه لهجهها و زبانها همه شاخههایی از زبان فارسی هستند حتی آنچه در ایران به عنوان زبان ترکی میشناسیم هفتاد درصدش یا فارسیست یا عربی. ترکی نیست. همین زبان ترکی را در استانبول حرف بزنید یا ترکمن صحرا حرف شما را نمی فهمند
زبانها خود له خود تحت تاثیر زبان فارسی قرار گرفتهاند. به همین علت است که بسیاری از کلمات را که دقیق میشوید میبینید ریشهی فارسی دارند مثلا در ترکی به کاسه میگویند کاسا.
از ترکی هم لغات زیادی به فارسی آمده اما این زبانها به دلیل زمان متمادیای که در یک سرزمین بودهاند رنگ و بوی همان سرزمین را گرفتهاند. شما فرض کنید ریگی از صحرای عربستان میگیرید و میبرید به خاک نیشابور. این ریگ چند صد سال زیر خاک میماند و فیروزه نیشابور میشود. ریگ اما برای عربستان است. کلمات هم همینطورند.
آداب و رسوم مشترک ایرانیان از زبان مشترکشان مهمتر است
این استاد ادبیات فارسی دربارهی اهمیت آداب و رسوم مشترک ایرانیها گفت: زبان فقط یکی از عناصر ملیت محسوب میشود اما مهمتر از آن سنتها و آداب و رسوم است. شما در شهرهای آذربایجان مثلا در نوروز آداب و رسومی چنان قوی میبینید که مثل آن را در شیراز نمیبینید.
بنابراین آنچه باعث انسجام یک جامعه میشود فقط زبان مشترک نیست، سنتها، آیینها، دردها و خوشیها از زبان خیلی مهمترند. سنتها مهمترند.


چهارشنبهسوری که میشود پیرمرد پابرهنه بندر لنگه همان کاری را میکند که دختربچهای در ساحل آستارا میکند. زبان و دین و… اینجا نقشی ندارند. اینها عامل انسجام یک دولت ملت نیست. مردم کشور بزرگی مثل ایران که اقوام و ادیان مختلفی دارند را دین نمیتواند پیوند دهد.
آنچه اینها را به هم پیوند میدهد این است که باخدا، بیخدا، مسلمان، زرتشتی، یهودی و… سالِ نو که میشود عید نوروز را جشن میگیرند و مراسمی همانند را انجام میدهند. این همانندیهاست که ملیت را معنا میبخشد. زبان اینجا اصلا نقشی ندارد.
نگران از بین رفتن زبان فارسی نباشید
محمد بقایی میگوید برای متحول شدن زبان فارسی نگران نیست چرا که چیزی که مهم است ترکیب زبان است. بقایی توضیحش را اینطور کامل میکند: فارسی ترکیبش عوض نمیشود برای این که زبان محکمیست. خیلی از کلمات فرنگی را در خود حل میکند. از جمالزاده پرسیدند شما نامت سیدمحمدعلی جمالزادهست! همهاش که عربیست! گفت نه، اگر همه را با هم بخوانید فارسی میشود. بنابراین از این نظر نباید نگران باشیم.
او در پاسخ به این سوال که آیا فاصلهی بسیار زیاد نسل جدید با منابع زبان فارسی مثل مرزباننامه نگرانکننده است یا خیر نیز گفت: نسل جدید مقدار زیادی به پختهخواری عادت کرده. اینها ذهن را تنبل کرده. نسل جدید مثل کودکی میماند که پدر و مادر خوب میخواهد که مرزباننامه را با بیانی شیرین و ساده برایش بخواند. شاهنامه را منثور و سادهاش کنند. این آثار را نمیشود نادیده گرفت به هر حال اگر بخواهید از ادبیات فارسی لذت ببرید لازم است دود چراغ بخورید.
انتهای پیام
این فاشیست های شویینزمی متوهم ایرانشهری کودن رو از کجا پیدا کردین…. نکنه از صندوق هیتلر و رضا پالانی چوپان بی سواد در اومده یا صدام به شما کادو داده؟ انصافا باید اعتراف کرد که […] خوبی تلاوت کرده […]