آتش، شانس و مسئولیتی که فراموش شده است

محمد جوکار، دبیر ادوار انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گیلان در کانال تلگرام این انجمن نوشت:
۲۹ بهمن دوباره خوابگاه دانشگاه گیلان آتش گرفت. خوشبختانه این بار خسارت جانی نداشت و مالی هم جزیی بود. خدا رحم کرد، اما این «رحم خدا» نباید پوششی بر بیکفایتی مدیران باشد. این اتفاق، اولین بار نبود و اگر مدیریت خوابگاهها به همین منوال ادامه پیدا کند، آخرین بار هم نخواهد بود.
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، آتشسوزی بزرگی در خوابگاه دخترانه اتقیا رخ داد. یکی از اتاقهای طبقه چهارم به دلیل اتصالی پریز برق شعلهور شد و یک طبقه را در بر گرفت. مسئولین دانشگاه در پاسخ، علت حادثه را «استفاده بیش از حد از برق توسط دانشجو» اعلام کردند، انگار که مشکل از دانشجوست، نه زیرساخت فرسوده و ناکارآمدی که سالها از اصلاح آن سرباز زدهاند. از آن زمان تا امروز، هیچ تغییر جدی در وضعیت ایمنی خوابگاهها ایجاد نشده است.
آتشسوزی دیشب تنها نشان داد که دانشگاه همچنان در بر همان پاشنه میچرخد و همچنان با خوششانسی از یک فاجعه جدید عبور میکنیم. اما تا کی میتوان به شانس تکیه کرد؟
مدیریت بحران یا فرار از بحران؟
پرسش اساسی اینجاست: آیا دانشگاه اصلاً برای مهار چنین بحرانهایی آماده است؟ آیا زیرساختها بررسی شدهاند؟ آیا این حادثه زنگ خطری برای بررسی تمام خوابگاهها نیست؟ اگر پاسخ منفی است، پس نقش معاونت دانشجویی چیست؟ بودجههای سالانهای که قرار بود صرف بهسازی و ایمنسازی شود، دقیقاً در کجا هزینه شدهاند؟
نمیتوان انتظار داشت که خوابگاههای دانشگاه گیلان با این وضعیت نابسامان، بدون هیچ حادثهای به کار خود ادامه دهند. مشکلات برق، نشتی گاز، ترکیدن شوفاژ و خرابی امکانات، قصهای تکراری برای دانشجویان ساکن خوابگاه است. امنیت جانی و روانی دانشجویان نهتنها از سوی حوادث طبیعی تهدید میشود، بلکه کمکاری مدیریتی نیز به این تهدید دامن میزند.
منتظر قربانی بعدی باشیم؟
تاریخ را که مرور کنیم، میبینیم که همیشه باید بحرانی رخ دهد تا مسئولان از خواب بیدار شوند. همیشه باید قربانی داده شود تا کسی بپرسد: «چرا زودتر فکری نکردیم؟»
امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران، در مسیر خوابگاه کوی دانشگاه به قتل رسید. مسیری که بارها و بارها دانشجویان هشدار داده بودند ناامن است، اما تا زمانی که خون او بر زمین نریخت، کسی برای اصلاح آن قدمی برنداشت. تازه بعد از وقوع فاجعه، وعدههای امنیتی مطرح شد، اما دیگر نوشدارویی پس از مرگ سهراب بود.
حالا باید همین روند را برای خوابگاههای دانشگاه گیلان هم تکرار کنیم؟ آیا تا زمانی که یک خوابگاه در آتش بسوزد و جان چندین دانشجو گرفته شود، قرار نیست کسی قدمی برای اصلاح این وضعیت بردارد؟ چقدر احتمال دارد که آتشسوزی بعدی فقط خسارت جزئی داشته باشد؟ چقدر میتوان به شانس تکیه کرد؟
معاونت دانشجویی، که مسئولیت مستقیم تأمین امنیت و رفاه دانشجویان را دارد، تا کِی میخواهد با انفعال خود، وضعیت را به نقطه بحران برساند؟ چقدر باید هزینه بدهیم تا مدیری یادش بیفتد که خوابگاه فقط یک ساختمان نیست، بلکه خانه هزاران دانشجوست؟ آیا برای اصلاح این شرایط، حتماً باید قربانی بدهیم؟
انتهای پیام