نگاهی فلسفی به جنبش فکری ترامپ | حمید ابوطالبی

حمید ابوطالبی، مشاور سیاسی رییس جمهور در دولت حسن روحانی در یادداشتی تلگرامی نوشت:
شاید برای جامعهای که معیشت را دغدغهی روزها و شبهای آن کردهاند، اندیشه و فرهنگ دههها است جایگاهی نداشته و پرداختن به تحولات اندیشهایِ جهانِ متلاطم امروزی – خوب یا بد، و مثبت یا منفی – امری سادهانگارانه و بیارزش باشد. بااین وجود و برای آنانی که دغدغهی اندیشیدن و نگرانی از سرنوشت بشر دارند؛ کسانی،که مینگرند و میخواهند بدانندکه جهان را به کدام سو – درست یا نادرست – میخواهند ببرند؛ و دغدغهمندانی که روند تحولات فکری را دنبال مینمایند؛ اندکی از «مبانی فلسفی جنبش فکری ترامپ» سخن به میان خواهم آورد، تا از ورای سیاستورزیها نیمنگاهی هم به عمق این ساختار اندیشهای داشته باشند.آنچه که آن را «ترانس اومانیسم» میخوانند؛ جنبشی فلسفی، که آرام آرام از سوی جیدی ونس #Vance ،معاون ترامپ، با باور به Dark-Enlightenment، ازآن پردهبرداری میگردد:
«ترانس اومانیسم»:
«ترانس اومانیسم» (Trans-humanism)، یک جنبش فکری و فلسفی است که به بهبود و فراتر رفتن از محدودیتهای طبیعی انسان از طریق فناوریهای پیشرفته میپردازد؛ بینشی آیندهنگرانه،که سعی دارد از مرزهای زیستی و شناختی انسان عبور کند و مسیر تکامل آدمی را از طریق فناوری هدایت نماید.
هدف این جنبش، افزایش قابلیتهای فیزیکی، ذهنی و روانی انسان با استفاده از علوم و فناوریهایی مانند مهندسی ژنتیک، هوش مصنوعی، نانوتکنولوژی و… است. جنبشی فکری که میگوید برای رفتن به سوی “آینده پساانسانی”، باید:
۱)با تلفیق ماشین و انسان، و بکارگیری علم و تکنولوژی، یعنی مهندسی ژنتیک، تلاقیهای کامپیوتر – مغز، نانوتکنولوژی، و… تواناییهای فیزیکی و شناختی و روانی انسانها را ارتقاء بخشید:
>تواناییهای فیزیکی، شامل: قدرت، چالاکی و زرنگی، طول عمر،
>تواناییهای ذهنی، شامل: هوش، حافظه، کشسانی احساسی؛
۲)با تلفیق ماشین و انسان، تکنولوژیهای هوش مصنوعی و بیوتکنولوژی و روباتیک و… را توسعه داد تا زندگی انسان تغییر کند؛
۳)با تلفیق ماشین و انسان، بر سالمندی و بیماریها غلبه نمود تا حیات انسانی طولانیتر شود، و احتمالا بتوان به “نامیرایی بیولوژیک” رسید؛
۴)با تلفیق ماشین و انسان، موضوعات اخلاقی برآمده از این پیشرفتها را بررسی و مرتفع نمود؛ مانند: تساوی equity، خودمختاری autonomy ، و سایر موارد اخلاق انسانی.
این جنبش فلسفی، در حوزهی اجتماعی نیز سه محور حائز اهمیت دارد؛ آنچه به باور اندیشمندان این جنبش فکری، در ضرورتهای زیر نهفته است:
۱)پدیدآوریِ اَبَر انسان (Ubermensch)؛ آنچه از ترکیب ساینسفیکشن و فانتزی ایجاد شده، و همان سوپرمن و اَبَر انسانِ نیچه است؛ نهفته در: متاورس و بلو اوریجین و رفتن به مریخ برای نجات نسل انسان، جنگ در قفس، و…. اَبَر انسانِ استوار بر:
>مسکولینیتی #masculinity و قدرت مردْ بودگی، در برابر لطافت فمینیسم #feminism ؛ چون فقط مذکّر قدرتمند است که میتواند فکر کند؛
>تهاجم محوری aggressive ، جاه طلبی ambition ، تسلیمناپذیری persistence ، و سنگدلیِ relentlessness مردانه؛ آنچه اقتصاد و سیاستورزیِ جهانی را بر تحولات خشن استوار میکند؛ و…
>تغییر در ماهیت اخلاق: تساوی، آزادی، و…
۲)فراقانون بودنِ نخبگان؛ در:
>عدم رعایت قانون از سوی سوپر استارها؛
>دموکراسیِ الیت elite مردانه؛
>تضادِ دموکراسی و برابری با آزادی،
۳)لیبرتاریانیسم #libertarianism (دخالت بسیار محدود دولت)؛ با روی آوردن به:
>فردیّت #singularity؛
>شهرهای آزاد و کولونیهای استارتاپی و شهرهای شبکهای چون (prospera در هندوراس و مدیترانه و کالیفرنیا و…)؛
>کریپتو کارنسی و اینکه هر کس سرمایه خود را کنترل کند، نهادستیزی، و…،
>واقعیت ستیزی، ازطریق پلتفرمهای مجازی؛ آزادی بیان هرچیز و مخالفت با بررسی واقعی بودن و درستی آنها در شبکههای مجازی؛ و…
آنچه پیش از ماه ژانویه ۲۰۲۵ و در خلال انتخابات آمریکا ازسوی دونالد ترامپ بیان گردید؛ درمراسم تحلیف ریاست جمهوری او با حضور ویژهی عناصر نخبهی این جنبش فکری به اوج رسید؛ و در یک ماه اخیر به شکلی کاملا برنامهریزی شده و ویژه از سوی جیدی ونس معاون رییس جمهور آمریکا، در مصاحبهها و سخنرانیهای او در مونیخ و بحثهای آزادی در اروپا و ضرورت روی کار آمدن احزاب راست افراطی و… مطرح گشت، و اینک در مصاحبهی زیر از برخی مبانی فکری آن پردهبرداری میگردد.
جنبش فلسفی «ترانس اومانیسم»، که برای رفتن به سوی آینده “پساانسانی” درحال سر برآوردن است؛ تحولی استوار بر سرمایه، تکنولوژی، هوش مصنوعی، و…که در نهایتِ خود معتقد است «تنها یک تساویساز equalizer درجهان وجود دارد، و آن مرگ است». جریانی فکری فلسفی، با حامیانی وسیع در آمریکا؛ و سرریز شدن آن در اروپای نابسامان، و جهان.
بخواهیم یا نخواهیم، تا سال جاری ۲۰۲۵، یک چهارم از قرن ۲۱ گذشته است؛ و بازگشت به جریانهای فکری نیمهی اول قرن ۲۰، آغاز راهی است که جهان را بیش از پیش خطرناک میکند. از آن رو که امروز مبانی فلسفی تازهای در حال شکلگیری، سربرآوردن و تجربهکردن است؛ آنچه که زمینههای سرمایهای – تکنولوژیکِ آن تنیده در هوش مصنوعی و…، بر خلاف قرن پیشین، کاملا فراهم بوده و میخواهد “آینده پساانسانی” را نوید داده و بر سامانی تازه استوار نماید.
بتواند یا نتواند، موضوعی دیگر است؛ اما آنچه مهم است اینکه…
در باره ترانس اومانیسم و جنبش فلسفی ترامپ بیشتر سخن خواهم گفت.
انتهای پیام