گلایه مردم از چه چیزی است؟

فتحالله آملی در «اطلاعات» نوشت: به این خبرها دقت کنیم:
ـ منابع دولتی اعلام کردند که کارپرداخت یارانه بنزین به حدود ۶۰ میلیوننفر یعنی حدود ۱۸ میلیون خانوار نیازمند پایان یافته و در ۳ نوبت یارانه آنان واریز شده است.
ـ براساس اطلاعات بدست آمده حدود ۲ میلیون خانوار با ارسال پیامک نسبت به عدم واریز یارانههایشان اعتراض کردهاند.
ـ نمایندگان مجلس طرحی را به هیأت رئیسه ارائه دادهاند که بر اساس آن دولت حق ندارد حتی یک ریال از درآمد طرح اصلاح بنزین را در جای دیگری جز پرداخت به مردم هزینه کند.
ـ فرمانده پلیس راهور ناجا اعلام کرده است که در روزهای ابتدایی سهمیهبندی، مصرف بنزین نه تنها کاهش نیافته بلکه از حدود ۹۳ میلیون لیتر در روز به ۱۰۴ میلیون لیتر در روز افزایش یافته است.
ـ وزیر نیرو اعلام کرده است که مردم نگران افزایش قیمت برق و آب نباشند زیرا سال آینده قیمت آنها افزایش نخواهد داشت.
ـ مقامات دولتی اعلام کردند که افزایش قیمت گازوئیل در دستور کار نیست.
ـ بر اساس اعلام دولت در سال آینده ارز ۴۲۰۰ تومانی برای کالاهای اساسی برقرار خواهد بود و…
وقتی مجموع این خبرها را کنار هم میگذاریم به یک دریافت میرسیم. فعلاً هیچ کار دیگری نکنید تا ماجرای بنزین تکرار نشود چون مردم به شدت نسبت به افزایش قیمت سوخت حساسند و کاش اصولاً چنین اقدامی صورت نمیگرفت.
با این دست فرمان و با این تحلیل نادرست آرزوی رسیدن به اقتصاد بدون نفت، کنترل تورم و حل مشکل کسری بودجه دولت، انجام اصلاحات ساختاری در اقتصاد و مسایلی از این قبیل در حد رؤیا و شعار باقی خواهند ماند.
اما تحلیل نادرست ماجرا کدام است؟ اینکه ما گمان میکنیم تمامی ناراحتی مردم از افزایش قیمت بنزین یا حاملهای انرژی است و اگر به قیمت بنزین و گازوئیل و آب و برق و گاز دست نزنیم و دلار را هم به هر قیمتی مدتی ثابت نگه داریم همه چیز حق است و مردم از نارضایتی دست برمیدارند؛ حتی اگر سرطان لانه کرده در بدنه اقتصاد کشور هر روز مناطق وسیعتری از اندام آنرا در نوردد. حال اما تحلیل نادرست اعتراض مردم چیست و به کجا بر میگردد؟ مهمترین دلیل نارضایتی مردم چیست؟ چرا اینقدر آستانه تحمل آنان پایین آمده است؟
به اعتقاد حقیر، مهمترین حرف مردم این است که اگر قرار است ما در جنگ اقتصادی بجنگیم مقامات و مسؤولان ما هم باید در آن مشارکت کنند. اگر بیکاری هست برای بچههای آنها هم باشد. اگر قرار است ما با درآمد۲ و ۳ میلیونی بسازیم آنها هم حداقل به درآمد ۶ و ۷ یا لااقل ۸ و ۹ میلیونی قناعت کنند. اگر قرار است من کارمند قبل از گرفتن حقوقم مالیات بدهم پس چرا از آنها که چندین خانه و چندین اتومبیل دارند و ده برابر و صدبرابر من درآمد حلال یا احتمالاً حرام در میآورند مالیات نمیدهند یا در حد شوخی مالیات میدهند؟ اگر قرار است همه در جنگ اقتصادی مشارکت کنیم و در مقابل تحریم بایستیم، پس ملاحظه و مشاهده اینهمه فاصلههای طبقاتی چیست؟
چرا با این همه فساد گسترده مقابله نمیشود؟ و اگر به ضرورت مقابله با فساد پی بردهایم چرا اینقدر کند و شاید گزینشی پیش میرود؟ چرا با وجود این همه مسأله و مشکل که در کشور وجود دارد مسؤولین و بزرگان و مقامات کشور هنوز مشغول دعواهای جناحی و تسویه حسابهای سیاسی خودشان هستند و انگار نه انگار که مردم از این دعواها و بازیهای بچگانه خسته شدهاند و میگویند آنها چرا فکر نمیکنند که مشکلات و دغدغههای مردم چیست و آنها را وسط هزار مسأله و مشکل رها کردهاند؟
درد مردم این است که آیا آنها هم وقتی مریض شوند مثل ما برای گرفتن نوبت عمل و تأمین هزینههای آن، عذاب میکشند؟ کدامشان چند تحصیلکرده بیکار در خانه دارند؟
کدامشان یک ماه حقوقشان عقب افتاده؟ کدامشان برای دریافت یک وام معمولی این همه رفت و آمد بینتیجه به این بانک و آن بانک داشتهاند؟ کدامشان مستأجری کشیدهاند؟و…
شاید بگویید که یادداشت امروز چقدر عوامانه است اما اشتباه نکنید. حرف مردم و فهم مردم نه تنها غلط و نادرست نیست بلکه ریشهایتر از فهم بسیاری از مسؤولان و تصمیمگیرندگانی است که برای آنان تصمیم میگیرند و بیتوجهی به همین مطالبات است که باعث میشود وقتی میخواهیم برای نفع همین مردم و همین مملکت و منافع همین کشور دست به جراحی بزنیم با مقاومت آنان روبرو میشویم و ناگزیر عقب نشینی میکنیم زیرا مشکل اصلی در کشورمان رسوخ عوامزدگی و با عرض معذرت در بسیاری از موارد عوامفریبی در نظام تصمیمگیری است.
مشکل کشور قربانی کردن منافع ملی پیشپای منافع جناحی و حزبی و منفعت طلبیهای فردی و گروهی و وجود تضاد منافع درردههای بالای تصمیمسازی و اجرا و وجود بسترهای فساد و رانت در کشور است.
حال یک بار دیگر به صدر مقال و خبرهایی که ذکر شد توجه کنیم. با رشد مصرف بنزین عملاً پیشبینی کاهش مصرف محقق نشده، با مصوبه مجلس و اعلام قبلی دولت هیچ درآمدی هم نصیب دولت نخواهد شد زیرا همه آن باید صرف پرداخت یارانه شود. قیمت سایر فرآوردهها از جمله گازوئیل و نیز بهای آب و برق و گاز هم که قرار نیست اضافه شوند و باتوجه به وضعیت موجود در نظام مالیاتی، حداکثر پیشبینی برای اخذ مالیات هم ۱۵۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود. ارز ۴۲۰۰ تومانی هم که قرار است همچنان برقرار بماند. با این حساب و باتوجه به پیشبینی درآمدهای نفتی در سال آینده آنچه که به نظر میرسد این است که همچنان استقراض از بانک مرکزی، فروش اوراق قرضه و کسری بودجه پنهان و آشکار و مآلاً رشد نقدینگی وتورم و بهتر فساد و توزیع رانت (باعرض معذرت) برقرار خواهند ماند و جراحی اقتصاد باز هم به تعویق خواهد افتاد.
حال گمان میکنید اگر به جای همه یارانههای ناعادلانهای که توزیع رانت و فساد و فاصله طبقاتی میکند از این بالغ بر ۷۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه کالاهای اساسی و حاملهای انرژی و دارو ۶۰۰ هزار میلیارد آن به تساوی حتی بدون درنظر گرفتن فقیر و غنی برای هر شهروند، به صورت نقدی یا کالایی و سهمیهای و کوپنی منظور میشد و به هر شهروند بالغ بر ۶۲۰ هزار تومان در هر ماه میرسید مردم ناراضی میشدند و حتی از بنزین ۶هزار تومانی که فعلاً اکثر منافعش به ثروتمندان میرسد بر میآشفتند؟ و صدهزار میلیارد تومان بقیه، بسیاری از مشکلات بودجهای دولت را حل نمیکرد؟ و… میلیارد تومان بقیه، بسیاری از مشکلات بودجهای دولت را حل نمیکرد؟
باور کنید بسیاری از مشکلات کشور آن میزان ارتباطی که ما فکر میکنیم با تحریم ندارند و حتی اصلاح رابطه با آمریکا نیز حلال مشکلات ساختاری اقتصاد کشور نیست. مشکل اقتصاد کشور وجود فساد و رانت، رشد فاصلههای آزار دهنده طبقاتی، بحران ناکارآمدی و کاهش بهرهوری، تولید نقدینگی توسط نظام بانکی، توزیع نامناسب یارانهها، عدم شفافیت کامل و شامل همه نهادها و دستگاههای دولتی و حاکمیتی، نظام مالیاتی ناکارآمد، وجود تبعیض و دوگانگی در نظام تصمیمگیری و مسؤولیت پذیری و عدم پاسخگویی و موارد چندی از این قبیل است که بارها و بارها توسط کارشناسان و دلسوزان مطرح شده ولی به دلیل نگاه جناحی وجریانی یا عوامزدگی یا تعارض منافع و مواردی از این دست مورد توجه قرار نگرفته است.
انتهای پیام




