توییت های دختر شهید باکری درباره تیم احمدی نژاد

«آسیه باکرى»، دختر شهید حمید باکری در توییت های قابل تاملی نوشت:
عمو مهدی [ شهید مهدى باکری ] به نیروهاش گفته بود دعا کنید یا بعد از «خیبر» جنگ تموم بشه، یا اگه نشد من دیگه تو این دنیا نباشم.
بعد از شهادت بابا، [عموم] خیلی اذیت می شه.
وقتی صادق محصولی بابام [ شهید حمید باکری ] رو از سپاه تسویه می کنه بهش می گن تو سپاهی نیستی، نباید تو عملیات باشی!
عمو مهدی به بابا می گه من بهت احتیاج دارم، برو مشکلت رو حل کن.
بابا ساعتها می رفته پشت در اتاق محصولی می نشسته که ببینه مشکلش چیه.
بهش می گن باید توبه کنی! تو ضد ولایت فقیهی باید تو تلویزیون توبه نامه بخونی، تو منحرفی، و صد تا انگ دیگه. بابا بخاطر اینکه فقط بتونه بجنگه میگه هر کاری بگید می کنم.
بعد هم که شهید شد، هیچ کس حاضر نشد تو مراسمش سخنرانی کنه. تو شهر پر کردند حمید شهید نشده پناهنده شده عراق!
همین دار و دسته احمدی نژاد که اون موقع نشسته بودن تو تبریز و ارومیه داشتن زیرآب بابا و عموم رو تو جبهه می زدن، از اون موقع داشتن پرونده سازی می کردن.
عموم وسط عملیات بوده محصولی از تبریز عزلش می کنه جاش به شهید یاغچیان حکم فرماندهی می ده، اما شهید یاغچیان خودش قبول نمی کنه.
انقدر این دو تا برادرو اذیت کردند که حتی جنازه شونم به اون شهر برنگشت. بابا به مامان گفته بود اگه جنگ تموم شد بیا دیگه برنگردیم ارومیه.
انتهای پیام




هر کدام ساکن برج خیش این شهید راه وطن ، مردم، و خدا انشاالله
وآن یکی شهید راه برج سازی و به تخت نشاندن محمود دیگران
یکی شهید راه خدا وآن دیگری شهید راه حمار
حساب بانکی … صادق محصولی نشان میدهد که … ارزشی هست
محصولی ها مصداق … و باکری ها مصداق صداقت، وحدت،…
طبیعی بود که با امثال باکری ها کینه و عداوت داشته باشند
مگر ان مرد رفته وحواریونش …مجد …انقلاب وزنده کننده شعارهای انقلاب نبودند؟……….نگران نباش دخترم در این دیار همه جیزش وارونه است…..
نشون میده که نا اهلان و نامحرمان از همان اوان، در حال نفوذ بوده اند و فی الواقع پروژه نفوذ از همان زمان و توسط آقایان کلید زده شده بود! آسیه خانم، سنت خداوندی غیرقابل تبدیل و تغییر است، وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون. صبر کنید که ان الله مع الصابرین و نیز واستعینوا بالصبر و وصلاه. اندکی صبر، سحر نزدیک است.
بنده حقیر در جنگ از برادران باکری خیلی خاطره دارم بخصوص از منظر انسانیت ، خشوع و خضوع ، ایمان ، تقوا و ……. که قابل وصف نیست براستی آنان اولیاء الله در زمین خاکی بودند و مسلما جای اولیاء الله عالم خاکی نیست . و از طرفی اگر به درجه رفیع شهادت نائل نمیشدند مسلما امروز بجرم عدم التزام به اسلام جزء مغضوبین این آقایان تندرو بودند امثال آقا مصطفی مولوی و ….. خداوند ما را با آنها محشور گرداند انشاء الله
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
خدا رحمتشان کند و روحشان را متعالی گرداند چه بزرگمردانی بودند هردو ، اما افسوس که امروز جایشان ……پرکرده اند و ادعای تمامیت خواهی هم می کنند . ادعای احیای شعارهای انقلاب را یدک می کشند . مردان بی ادعا رفتند اما ما ماندیم و میراثشان ، فردای این روز نیم توانیم در برابرشان قدعلم کنیم که از راه شما دفاع نمودیم ، پرچم شما را نگذاشتیم در نینوا بی سردار بماند . نه پیشنهاد حمید درست از آب درآمد آنهایی گه رفتند خوشا به حالشان اینک در نزد پروردگارشان روی می خورند اما بسیاری از ماها ذلیل دنیا شدیم به پروت اندوزی پرداختیم به شمارش مال ها مشغول شدیم بعد اداعا هم کردیم که این پول امام زمان (عج ) است ، اما خیلی کم از ماها داریم دق مرگ می شویم ، داریم زیر انباری از شعارها استخوان خرد می کنیم . مهدی و حمید کجا و ماها کجا ؟ اگر آن روز حمید را محصولی ها ترد می کردند محصولی ها بدانند که روز تیلی السرایر مخذول درگاه حق خواهد بود . امام خمینی ره یک موی کوخ نشین را با کاخ نشین های بی درد نمی دانند و آنها ولی نعمتان خود می دانستند امروز همه کاخ نشین شده اند ، حتی مثل ارباب رعیتی های قدیم جلوی درش نرده گذاشته و صبح ها از مردم سان می بیند آیا این بود آن همه شعارها و ….، نه !!! افسوس که گل عذاران همه رفتند ..
انصاف، بجز واقعیت چی نوشتم که منتشر نکردی!؟