علی و غیر علی | احمد زیدآبادی

احمد زیدآبادی، روزنامهنگار، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
آنچه در مقام زمامداری، علی را از غیرعلی و پیرو او را از غیرپیرو او جدا و منفک میسازد، همانا خطبهٔ ۲۱۶ نهجالبلاغه است.
هر کس علی را با این خطبه معرفی کند و معیار حکمرانی خوب را عمل به مضامین آن بداند، میتوان امیدوار بود که در اظهار وفاداریش به علی صادق است، در مقابل، آن کسانی که دائم دم از علی میزنند اما حتی یک بار ذکری از این خطبه نمیکنند، در ادعای پیروی از علی یا ناآگاهند و یا آنکه غرضی نامشروع را دنبال میکنند. از نگاه من این موضوع، مهمترین ملاک و معیار تشخیص صادقان و ناصادقان در پیروی از سیرهٔ سیاسی مولاعلی است.
بخشی از آن خطبه که پس درازگویی یکی از اصحاب علی ایراد شد، چنین است:
«از زشتترین حالات حکمرانان در نزد افراد نیکوکار، این است که مردم تصور کنند آنان دوستدار فخرفروشی و مباهاتند و بناى کار خود را بر کبر و غرور نهادهاند.
من از اینکه شما بپندارید خواهان مدح و ستایشم، بیزارم. سپاس خدا را که من اهل خوشامدن از مدح و ثنا نیستم، اما اگر هم بودم آن را به سبب خاکساری در برابر پروردگارم ترک میکردم، زیرا فقط خداست که سزاوار عظمت و کبریاست.
بسیار پیش میآید که افراد پس از انجام کار مهمى، دوست دارند مورد ستایش قرار گیرند، اما مرا به دلیل انجام فرمان خدا و رفتار نیکویم، مستایید زیرا هنوز حقوق و فرایضی بر گردن من است که ادا نکردهام و به جا نیاوردهام.
با زبانی که با حاکمان ستمگر سخن مىگویند، با من سخن مگویید! آنچه را از افراد خشمگین به هنگام خشمشان پنهان مىدارند از من پنهان مدارید. به زبان چاپلوسى و تملق با من حرف نزنید و تصور نکنید که گفتن حرف حق بر من گران مىآید. نمیخواهم که مرا بزرگ پندارید زیرا کسی که شنیدن حرف حق بر او گران آید یا نتواند اندرز کسی را در باب رعایت عدالت بشنود، عمل به حق و عدالت برای او سختتر است.
پس با من از گفتن حرف حق یا توصیه به عدل سر باز نزنید زیرا من در نظر خود بزرگتر از آن نیستم که مرتکب خطا نشوم و در اعمال خود از خطا ایمن باشم. باشد که خداوند مرا در آنچه مربوط به نفس من است، ایمن دارد، زیرا او تواناتر از من به من است.”
انتهای پیام




