«تبعیض مثبت برای زنان»؟ | آذر منصوری: اگر آن ۲ زن نبودند، ۱+۵ موفق نمیشد

یک فعال حقوق زنان و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران میگوید: در فنلاند، نروژ، سوییس و سایر کشورهای موفق خودبخود شکاف جنسیتی ترمیم نشده بلکه تبعیض مثبت را به کار گرفتهاند.
خانم منصوری، با این که در سالهای اخیر، آمار حضور زنان در آموزش عالی افزایش زیادی داشته، اما هنوز حضور آنها در احزاب و پستهای سیاسی چشمگیر نیست. فکر میکنید چرا حضور سیاسی زنها مثل حضور اجتماعیشان پررنگ نیست؟
همانطور که اشاره کردید زنان ما در سالهای اخیر از نظر آموزشی و پژوهشی رشد بسیار زیادی داشتهاند که متاسفانه این رشد به فعالیت سیاسی نرسیده است. از نظر مشارکت سیاسی زنان، در بین ۱۴۴ کشور جهان، در رتبه ۱۳۷ هستیم و لازم است این نرخ را بهتر کنیم. پررنگ کردن حضور سیاسی زنان در سپهر عمومی، چیزی است که در حال حاضر به آن نیاز داریم. الان فقط چند نفر را داریم که در این زمینه فعال و مطرح هستند و برای این که مطالبات زنان را مطرح کنند کار سختی دارند در حالی که اگر این تعداد افزایش پیدا کند، مطالبات بیشتر مطرح میشود و به نتیجه میرسد. اما درباره این که چرا این اتفاق نمیافتد باید بگویم به نظر من مشکل اصلی این است که ما حضور زنان را در مقدرات اساسی کشور پذیرفتهایم ولی استراتژیهایی را که باید به کار بگیریم استفاده نمیکنیم.
در رویکرد اصولگرایان و اصلاحطلبان در فراهم کردن موقعیت حضور زنان در عرصههای سیاسی چه تفاوتی هست؟
من تفاوت زیادی از نظر استراتژیک بین جریان اصولگرا و اصلاحطلب در تسهیل مشارکت سیاسی زنان نمیبینم. به جز قشری که معتقد است جای زن فقط در خانه و وظیفهاش فقط تولیدمثل است، هم اصولگرایان معتدل و هم اصلاحطلبان از مشارکت سیاسی زنان دفاع میکنند و این موضوعی است که بر سر آن اتفاق نظر وجود دارد. تفاوتی که وجود دارد، بین این گروهها و فعالین حوزه زنان است در این که چگونه باید این مسیر هموار شود و نرخ مشارکت سیاسی زنان افزایش پیدا کند. آنها از عدالت جنسیتی دفاع میکنند ولی از استراتژیای که بتواند این مسیر را هموار کند و در کشورهای دیگر هم اتفاق میافتد، استفاده نمیکنند.
منظورتان چه استراتژیهایی است؟
به عنوان مثال تبعیض مثبت. ورودی اصلی این بحث، احزاب است. آنها هستند که باید از این استراتژی استفاده کنند. این استراتژی میگوید در هر حزب باید رکنی باشد که اعضای حزب را آموزش دهد، در شکلگیری سامانه تشکیلاتی، شوراهای استانها، ارکان مرکزی و … این موضوع را مدیریت کند که برای تمام ارکان این حزب سیاسی سهمیه زنان در نظر گرفته شود و به هیچ وجه اجازه نداشته باشند این درصد را با مردان پر کنند بلکه باید جستجو کنند و از ظرفیت زنان استفاده کنند.
در هیچ حزبی این سهمیه در نظر گرفته نمیشود؟
ما چندین حزب داریم که زنانه هستند و طبیعی است که دبیر کل آنها زن باشد، اما در بقیه احزاب، اینطور نیست. البته در حزب مشارکت، از این استراتژی استفاده و در رده معاونتهای دبیرکل الزام گذاشته شد که زنان حضور داشته باشند. زنان آموختند، تجربه کردند، رشد کردند و آماده حضور در عرصه سیاسی شدند. ولی در احزاب دیگر ندیدم از این استراتژی استفاده شود.
چرا این اتفاق نمیافتد؟
به این دلیل که واقعیت موجود را نمیپذیرند. قبول نمیکنند که وقتی مواهب، فرصتها و امکانات در پیشینیان ما به صورت نابرابر توزیع شده و حالا فاصله زیادی بین مردان و زنان وجود دارد، انتخابات آزاد و رقابتی این فاصله را پر نمیکند بلکه آن را تشدید میکند. بر اساس تبعیض مثبت، باید فارغ از این که زنی که در لیست انتخاباتی قرار میگیرد، سابقه مدیریتی و قرار گرفتن در لیست انتخاباتی و … دارد یا نه، باید سهمیه مشخصی بگیرد. این همان کاری است که در افغانستان، عراق، پاکستان و برخی کشورهای دیگر هم در حال انجام است. یا در فرانسه هنگام انتخابات شورای شهر، به احزاب میگویند به ازای هر مرد باید یک زن را در لیست انتخاباتی بگذارید در غیر اینصورت حق شرکت در انتخابات را ندارید. در کشور ما ۳۷ سال از انقلاب اسلامی گذشته و حداقل در این ۱۰ سالی که مجمع جهانی اقتصاد در حال گزارش دادن است، غیر از امسال که یک رقم بهتر شدهایم، سال به سال در حال نزدیک شدن به پایین جدول هستیم و نشان میدهد که چقدر شکاف جنسیتی در ایران وجود دارد.
اما عدهای تبعیض مثبت را با شایستهسالاری در تضاد میدانند.
در پاسخ به این عده باید بگوییم چه کسانی قرار است شایستهها را انتخاب کنند؟ مطمئنا مردانی که در راس امور هستند قرار است شایستهها را انتخاب کنند و زنان باز هم از این گردونه حذف میشوند. به این ترتیب، این چرخه معیوب ادامه پیدا میکند. تاکید بر شایستهسالاری مدام اتفاق افتاده و این روند شکاف جنسیتی و محرومیت زنان از دسترسی به ردههای بالای مدیریتی مدام شدت گرفته. نمیتوانیم عدالت جنسیتی و شایستهسالاری را کنار هم قرار دهیم. اتفاقا اگر حرف از عدالت جنسیتی میزنیم، باید تبعیض مثبت را به کار بگیریم تا این چرخه معیوب متوقف شود. فنلاند و نروژ و سوییس و سایر کشورهای موفق که خودبخود شکاف جنسیتی را ترمیم نکردهاند، همین مسیر را رفتهاند و ما هم تا دیرتر نشده باید از همین راه عبور کنیم.
یعنی در این چهار دهه پیشرفتی در زمینه حضور زنان در مناصب سیاسی نداشتهایم؟
با تاکیدات حضرت امام (ره) باید در زمینه حضور سیاسی زنان جریانسازی میشد که این اتفاق نیفتاد. تاکیدی که امام فرمودند که زنان در مقدرات اساسی کشور دخالت داشته باشند، تیم سهنفرهای که به روسیه فرستادند و مرحوم دباغ در آن تیم بود، پیام صریح و روشنی درباره این موضوع داشت که باید به زنان فرصتهای سیاسی داده شود. اما متاسفانه این روند از یک جایی متوقف شد و حالا مشارکت سیاسی زنان به این خلاصه شده که مثلا یک خانم بازیگر که صرفا به خاطر این که قبلا چادر نداشته و حالا این پوشش را انتخاب کرده، به عنوان نماد زن کنشگر فعال سیاسی شناخته میشود، یا کارهای دیگری که هیچ فایدهای برای پر کردن شکاف جنسیتی زنان در مشارکت سیاسی ندارد. این در حالی است که مبانی اعتقادی ما هم میگوید آنجا که مومن باید به تکلیف و مسئولیت اجتماعیاش عمل کند، هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست.
این روند را در دولت یازدهم چطور ارزیابی میکنید؟ انتقاداتی در زمینه استفاده نکردن از ظرفیتهای زنان در کابینه آقای روحانی وجود داشت که به شکلگیری هشتگی به نام “نه به کابینه مردانه اعتدال” منجر شد. با این انتقادها موافقید؟
دولت آقای روحانی اولین دولتی بود که از واژه عدالت جنسیتی استفاده کرد و این که خود ایشان به عنوان رییسجمهور از واژه عدالت جنسیتی استفاده کرد، در دل فعالان زنان امید ایجاد کرد. این موضوع هم در تبلیغات انتخاباتی ایشان مورد تاکید قرار گرفت و هم در این چند سال بر آن تاکید شده است. اتفاقات مثبتی هم افتاده؛ بهکارگیری فرمانداران زن، بخشداران زن، انتخاب خانم افخم به عنوان سخنگوی وزارت امور خارجه و سفیر، اختصاص سه معاونت به زنان و … اقدامات خوبی بوده که انجام شده ولی با این حال، در راستای جریانسازی عدالت جنسیتی، این اقدامات کافی نیست و نیاز به کارهای بیشتری داریم.
پس شما از عملکرد دولت روحانی در زمینه زنان دفاع میکنید.
معتقدم که در این چهار سال بسیار بیشتر از اینها میتوانستیم در زمینه ارتقای وضعیت زنان فعالیت کنیم، با این حال باید اشاره کنم یکی از ارکان موفق دولت که با همه مخالفتهایی که داشته، توانسته به خوبی در زمینه احقاق حقوق زنان کار کند، معاونت امور زنان بوده و بخشی از این که در گزارش شکاف جنسیتی، یک رقم ارتقا پیدا کردهایم به این برمیگردد که اتفاقهای خوبی برای زنان در کشورمان رخ داده. با این حال امیدواریم برای بهتر شدن این وضعیت، آنچه در برنامه ششم توسعه مطرح شده و سازوکاری که معاونت امور زنان برای عدالت جنسیتی مطرح کرده، در مجلس هم به تصویب برسد و دولت بعدی بتواند این راهبرد را برای پر کردن شکاف جنسیتی موجود، انجام دهد.
و سوال آخر این که زنانه شدن اعتیاد، فقر و سایر آسیبهای اجتماعی را چقدر ناشی از مدیریت مردانه میدانید؟
هر آسیب اجتماعی، خودش مولد مجموعهای از آسیبهای اجتماعی است که اگر بتوانیم هرکدام را متوقف کنیم، از گسترش آسیبهای بیشتر جلوگیری میشود. موضوعات کارتنخوابی زنان، اعتیاد زنان و آسیبهای اجتماعی زنانه به یک یا چند سال مربوط نمیشود و در روند طولانیمدت است که چنین اتفاقی میافتد. بخشی از این موضوع طبیعتا به تبعیضهایی برمیگردد که فرصت را از مشارکت زنان میگیرد و عدم قدرت زنان در مسائل اقتصادی است که به این موضوع منجر میشود. بنابراین اختصاص دادن فرصتهای برنامهریزی و تصمیمگیری به زنان، میتواند در کاهش این مشکلات موثر باشد چون این زنان هستند که مشکلات زنانه را بهتر میبینند و میتوانند برای حل آن اقدام کنند. بنابراین اگر میخواهیم در حوزه زنان نتیجه بگیریم، باید اعضای هیات علمی، زنان فعالی که کارهای مطالعاتی عمیقی انجام دادهاند، پژوهشگران زن و … را به کار بگیریم. آنچه دنیا هم به آن رسیده این است که اگر به دنبال توسعه همهجانبه، پایدار و متوازن هستیم، باید برای همه افراد جامعه فرصتهای برابر فراهم کنیم و پنجاه درصد از این جمعیت، زنان هستند. هرقدر این فرصتها از زنان گرفته شود از توسعه هم دورتر خواهیم شد. فکر میکنم حضور زنان نه تنها در زمینه کاهش آسیبهای اجتماعی میتواند موثر باشد بلکه در سطح کلان هم موثر است چون حضور زنان میتواند فضای سیاست را تلطیف کند و از خشونتها و پرخاشگریها کم کند. من حضور دو زن (کاترین اشتون و فدریکا موگرینی، دو مسئول سابق و فعلی سیاست خارجی اتحادیه اروپا) را در راس مذاکرات پنج به علاوه یک خیلی موثر میدانم و معتقدم شاید اگر نبودند، این مذاکرات خوب پیش نمیرفت.
انتهای پیام




