روزنامهخوانی با انصاف – ۲۷ دی ۹۶

محمد توکلی – انصاف نیوز: صفحهی اول روزنامههای ۲۷ دی ۹۶ به موضوعاتی از قبیل دیدار اعضای اتحادیه مجالس کشورهای اسلامی با رهبری نظام، سخنان رییسجمهور روحانی در این اجلاسیه، اظهارات نمایندگان فراکسیون امید دربارهی بازداشت شدههای حوادث اخیر و احتمال بازدید برخی نمایندگان مجلس از زندان اوین اختصاص داشت.
انتقادات برخی از روحانیون از اظهارات چند روز پیش رییسجمهور دربارهی امکان نقد در زمان حکومت معصوم، ادامه واکنشها به گزارش صد روزهی شهردار تهران و همینطور نشست خبری علی ربیعی در خصوص حادثهی رخ داده برای نفتکش سانچی هم در برخی روزنامهها بازتاب داشته است.
بهرام امیراحمدیان در یادداشتی در روزنامهی اعتماد به «بازی خطرناک قدرت» در سوریه پرداخته است.
در این یادداشت میخوانیم: «در مورد سوریه پس از شکست داعش، تازه فضایی باز شده که مدیریت آن خیلی مشکلتر از دوره جنگ علیه داعش است. در حال حاضر مسائل جاری یکی مدیریت وضع سیاسی سوریه است و دیگری تقسیم قدرت در این کشور. همهی کسانی که در جنگ علیه داعش نقش داشتند، حالا از قدرت سهمخواهی میکنند. همه کشورهایی که در این مدت در بحران سوریه مشارکت داشتند، اکنون برای تصمیم قدرت سهمخواهی میکنند. ترکیه، ایران، روسیه و کشورهای عربی همه خود را در سوریه ذیحق میدانند. دولت سوریه ارتش و هواداران خودش را دارد، اما در حال حاضر دولت اسد تنها بازیگر میدان سوریه نیست»
نویسنده در ادامه با اشاره به این نکته که معارضان، کُردها و آمریکا دیگر نیروهایی هستند که به دنبال سهم خود هستند مینویسد: «امریکا از زمانی که گفته است که از خاورمیانه خارج میشود، قصد دارد با نگاه تازهای مساله سوریه را به نفع خود برگرداند. در حال حاضر این تصور وجود دارد که امریکا بازی را به ایران و روسیه و بخشی از آن را به دولت ترکیه باخته باشد. اکنون امریکا با تشکیل یک نیروی متمرکز قصد دارد، توان خود را برای نفوذ خود در تقسیم قدرت سوریه بیشتر کند»
به نوشتهی این تحلیلگر مسائل منطقه: «اکنون روسیه و امریکا به عنوان دو عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد و دارای حق وتو، میتوانند بنبست سیاسی در سوریه را سختتر از گذشته کنند. سوریهای که اکنون در حال شکلگیری است چه از لحاظ بازسازی فیزیکی این کشور و چه از لحاظ بازسازی نظم سیاسی و حکومت در این کشور، بدون همکاری قدرتهای جهانی و سازمانهای بینالمللی غیرممکن خواهد بود.رویارویی امریکا و روسیه، مسائل سوریه را بسیار پیچیدهتر میکند. تنها راهحل این است که دو قدرت جهانی حاضر در سوریه با هم به تفاهم برسند»
محمد کاظمی دربارهی درخواست نمایندگان برای بازدید از زندان اوین در روزنامهی ایران نوشت: «ناآرامیهای دو هفتهی قبل و حواشی آن ابهاماتی را در افکار عمومب ایجاد کرده است. ابهاماتی که به نظر میرسذ برای تحکیم اعتماد بین مردم و حاکمیت باید پاسخ کاملی به آن داده شود. بازدید نمایندگان از زندان اوین یکی از اقدامات مهمی است که میتواند این اعتمادسازی را تسهیل کند»
این نمایندهی مجلس خبر میدهد که: «در این بازدید تمرکز نمایندگان بر متهمان و بازداشتشدگان اعتراضات اخیر خواهد بود و قصد داریم که دیدارهایی با این افراد داشته باشیم. اجابت درخواست مجلس برای بازدید از زندان اوین از سوی رییس قوهقضائیه از یک سو گام مهمی در جهت تسهیل ایفای نقش و وظیفهی مجلس است و از سوی دیگر میتواند به اعتمادسازی بیشتر کمک کند»
به نوشتهی این عضو کمیسیون حقوقی مجلس: «یکی از مهمترین چیزهایی که میتواند متضمن آرامش کشور باشد استمرار نظارت و گزارشدهی به مردم است. با این نگاه جای امیدواری دارد که بازدید نمایندگان از زندان اوین قدم بزرگی برای عبور از ابهامات به وجود آمده در دو هفتهی اخیر باشیم»
مجید بیاتی در روزنامهی جهان صنعت با یادآوری اعتراضات اوایل دههی ۷۰ در مشهد نوشته است: «پس از مقابله با این اعتراضها دهها نفر از تظاهرکنندگان دستگیر و تعدادی از آنان به اتهام ایجاد رعب و وحشت، شرب خمر، سرقت و مواد مخدر، سلب امنیت مردم و تحریک اراذل و اوباش به اعدام یا مجازاتهای سنگین محکوم شدند.حکم سنگینی که برای برخی از تظاهراتکنندگان صادر شد اعتراض ضمنی برخی از بزرگان را نیز در پی داشت. از جمله یکی از آنان خطاب به یک مسوول وقت کشور اظهار داشت که دفاع از مسکن و محیطزیست در حیوانات هم وجود دارد»
به نوشتهی این روزنامه: «امروزه با توجه به دگرگونی در شیوههای خبررسانی نمیتوان با روشهای قدیمی با اتفاقات و حوادث اجتماعی و واکنشها و خشم مردم گرسنه و آسیبپذیر مقابله کرد.با این حال و به فرض صحت اتهامات انتسابی به این افراد از سوی مسوولان و معتاد بودن افراد معترض، این امر دلیل موجه، قانونی و منطقی برای مقابله با اعتراضات نخواهد بود، ضمن اینکه باید اذعان کرد آنان بیش از بقیه حق اعتراض و مخالفت با تصمیمات حاکمیتی دارند چراکه قربانیان اصلی ناشی از بیتدبیری و جهالت برخی مسوولان هستند.قربانیان اصلی فقر و بیکاری همین جوانان و خانوادههایی هستند که گرفتار اعتیاد و احیانا فحشای ناخواسته شدهاند»
و در نهایت نویسنده معتقد است: «قشری از جامعه که متاسفانه از فراوانی زیادی هم برخوردار هستند، قصور دارند اما تقصیر ندارند. بیمار هستند اما مجرم نیستند. انسان هستند اما حرمتشان لگدکوب شده است.نتیجه قطعی تورم، رکود، تعطیلی بنگاههای اقتصادی کارخانهها و کارگاههای تجاری، افزایش افراد معتاد، تنفروشان، کارتنخوابها، گورخوابها و اخیرا هم کانالخوابهاست. مسوولان باید واقعبینانه به مشکلات حاد جامعه نگاه و از فرافکنی پرهیز کنند»
احمد شیرزاد در سرمقالهی روزنامهی شرق نوشته است: «فضای اجتماعی ایران بسیار منفیگرا شده است و این رفتار در بین اقشار مختلف بهشدت رونق دارد. رونق اخبار منفی در محیطهای کاری و اداری را کاملا میتوان مشاهده کرد. در چنین فضایی شایعه بهسرعت پخش میشود. مثال ساده آن حادثه تلخ برخورد نفتکش سانچی در دریای چین بود که روز گذشته، وزیر رفاه را بهعنوان مسوول کمیته ویژه بررسی حادثه به واکنش واداشت و شایعهای کودکانه و غیرقابلتصور مبنی بر اینکه محموله این نفتکش متعلق به کرهشمالی بوده و ایالات متحده آن را با موشک مورد اصابت قرار داده است! اینکه چرا این میزان ذهن جامعه بدون کمترین زحمت تجزیهوتحلیل یک خبر یا ادعا، آماده پذیرش آن است، حتما نیازمند واکاوی است»
در ادامهی این یادداشت آمده است: «متأسفانه برخی نهادهای رسمی اساسا حاضر به پذیرش این واقعیت نیستند؛ چراکه اطراف مسئولان مربوطه، افرادی هستند که جز تمجید آنان به کار دیگری نمیپردازند. شاید ریشههای عمیق تاریخی در این ماجرا بیتأثیر نباشد. تحقیرهایی که صورت گرفته، نوعی نگاه منفی به نهادهای رسمی را پدید آورده است. در میان برخی اقشار جامعه، دولت نهادی تلقی میشود که بهدنبال اخذ مالیات و عوارض برای سرکیسهکردن مردم است. آنان دوست دارند بنزین، آب، برق و هرآنچه را دولت عرضهکننده آن است، بهصورت رایگان دریافت کنند. توزیع مستقیم یارانه نیز این فلسفه را تقویت کرد که دولت بهجای مالیاتگرفتن، میتواند از ثروتهای بیکران ایران به همه ایرانیان حقوق بدهد و آنان بیهیچ زحمتی زندگی کنند. شاید نفوذ گسترده تفکرات چپ از دوران مرحوم مصدق در ایجاد چنین باورهایی بیتأثیر نباشد»
این فعال سیاسی اصلاحطلب بر این عقیده است که: «جامعه روشنفکری دفاع از یک دولت توانمند، یک ضد ارزش قلمداد شود و در سوی مقابل، ژست اعتراضی بهشدت جذاب جلوه کند. البته این در سایر کشورهای دنیا نیز وجود دارد. در ایالات متحده کاندیدایی که همه گذشتگان را دزد بنامد، میتواند به جذب آرا امیدوار باشد. نوع تبلیغات محمدباقر قالیباف در انتخابات ۹۶ و تقسیم مردم به ۹۶ درصد و چهار درصد، استفاده از همین تاکتیک مرسوم بود اما طبقه متوسط و آنانی که به بیان دیدگاههای اصلاحطلبانه و انتقادی برای نیل به توسعه در عین پرهیز از خشونتورزی معتقد هستند، چه جایگاهی در این فضا دارند؟ به نظر میرسد آنها نتوانستهاند طبقات اجتماعی، احزاب، تریبونها و رسانههای مدافع این تفکر را شکل دهند»
و جملات پایانی این یادداشت: « فضای مجازی امروز ایران درست شبیه همان مطبوعات صدر مشروطه تا پهلوی است. افراد برای نقل خبر و سخنگفتن، کمتر احساس مسئولیت اخلاقی میکنند. این باور وجود ندارد که حتی اگر کسی مچ آنها را نمیگیرد، مسئولیت شهروندی و انسانی خود در قبال اخبار و تحلیلها را ایفا کنند. فکر میکنم جامعه ایران با امکانی به نام فضای مجازی، بسیار نابالغ روبهرو شده است و این یکی از ریشههای رشد منفیگرایی و اخبار تیرهوتار در فضای امروز ایران است. در سطح حاکمیت، دولت و نهادهایی که مسئول رصدکردن فضای عمومی هستند و حتی نهادهای امنیتی، میتوانند بهجای نگاه صرفا امنیتی با بهرهگیری از تحلیلگران حوزههای مختلف برای ریشهیابی واقعیت این رفتار، پیشقدم شوند و زمان را بیش از این از دست ندهند»
حسین شمسیان در سرمقالهی کیهان به دعوت رییسجمهور از روانشناسان و جامعهشناسان برای ریشهیابی اعتراضات اخیر به شدت انتقاد کرده است.
در کیهانِ امروز میخوانیم: «آیا الان موضوع مبهم است و رئیسجمهور نمیداند مردم به چه چیزی اعتراض دارند!؟ آیا انتظار است که متخصص روانشناسی حکم به اختلال روانی معترضین بدهد!؟ آیا این فقره خیال رئیسجمهور را راحت میکند و این یقین را برای وی به وجود میآورد که همه چیز بر وفق مراد است و چند روانی و مشکل دار، اعتراضاتی کردند که آن هم تمام شد!؟ بیتعارف باید گفت ارجاع امر در این مقطع به کارشناسان مذکور، طفره رفتن و حاشیه رفتن و دنبال نخود سیاه فرستادن است. یعنی اینکه رئیسجمهوری داریم که در پنجمین سال ریاستش، هنوز نمیداند مشکل مردم چیست»
نویسنده در ادامه با اشاره به میزان ساعت کار روحانی در دولت مینویسد: «بیخبری از امور مهم کشور در چنین شرایطی تقریبا طبیعی است و نباید به رئیسجمهوری با این ساعت کاری خرده گرفت که چرا از چیزی خبر نداری!؟ خب واقعیت این است که فرصتها محدود است و با یکی دو دیدار و گعده و …، ساعت کاری به پایان میرسد و طبیعی است که اخبار تلخ و نارسایی و… هم در چنین فرصتهای کوتاهی قابل طرح نیست. البته این تنها علامت بیخبری نیست. یک علامت دیگر بیخبری، همین اظهاراتی بود که در ابتدای این نوشتار خواندید؛ ’اعتراضی بود، تمام شد‘! در اینکه آشوب جماعتی از اراذل و اوباش و قاتلین مردم بیگناه(مزدوران دشمن) تمام شده و خود مردم بساط آن را با بصیرت جمع کردند که شکی نیست. اما مگر مسئله تنها آن بود و اگر فقط آن نبود، دقیقا چه چیز تمام شد!؟ بیکاری و رکود تمام شد؟ حقوقهای معوق پرداخت شد!؟کارخانهها به راه افتاد و واردات متوقف شد!؟ اشتغال برای زنان و مردان بیکار درست شد!؟»
این روزنامهی مخالف دولت در نهایت مینویسد: «به جای جستوجو درباره علت مشکل و ارجاع مردم به روانشناس و جامعهشناس و نخود سیاه و… تنها حکایتی نقل کنیم. گفتهاند کودکی در آغوش مردی ضجه میزد و صدای گریهاش به آسمان بلند بود. مرد به بچه عروسک داد، آرام نشد، آبنبات داد، فایده نکرد، تکانش داد، بدتر شد! نوازشش کرد، صدایگریه بلندتر شد! پیر دیری از راه رسید و با دیدن صحنه گفت: مشکل خود تویی ! بچه را زمین بگذار آرام میشود! مرد چنین کرد و فیالحال چنان شد!»
بنیامین آل علی – روزنامهی بهار
طراوت نیکی – روزنامهی قانون
محمد طحانی – روزنامهی ابتکار
انتهای پیام