ابراز امیدواری مهاجرانی برای نمایش قیامت الارض در ایران

سید عطاءالله مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت سیدمحمد خاتمی، در یادداشتی با عنوان ««رستاخیز زمین» در موصل» در روزنامهی اعتماد نوشت:
وقتی رئیس دانشگاه موصل، دکتر کمال الدین احمدی در نشستی که با او در دفترش داشتیم گفت: «من دیشب نمایش قیامت الارض را دیدم.» چند بار تکرار کرد که : «باور کردنی نبود، نیست!» به قول جوانان مگر میشود!
دکتر احمدی رئیس با کفایتی است، در مدت چهارسال دانشگاه ویران شده موصل را به تمام معنای کلمه آباد کرده است. ساختمانهای بزرگ با نمای سنگ مرمر و به سبک ساختمان های حلب محبوب! گفت: « داعش چند دانشکده را تعطیل کرده بودند. دانشکده حقوق و هنرهای زیبا و رسانه.»
تعداد دانشجویان ایزدی ـبرخی به اشتباه نام این مردم عزیز و مظلوم را یزیدی مینامند و میکوشند نسبتی بین آنان و یزید بن معاویه پیدا کنند!ـ فقط هفت نفر بوده اند. داعش تلخترین و پر قساوتترین رفتارش با مردم ایزدی بوده است، دکتر احمد گفت دانشجویان ایزدی اکنون ۲۳۰۰ نفر هستند. تآکید او بر نمایش «قیامت الارض» موجب شد که شوقم برای دیدن نمایش بیشتر شود.
او از واژه انگلیسی unbelievable! چند بار استفاده کرد. چشمانش میدرخشید و سرشار از هیجان بود. گفت: «مگر میشود آن انفجارها و کوه آتش را در نمایش باور کرد. به رئیس دانشکده هنرهای زیبا گفتهام، دانشجویان را به نمایش ببرد و آز آنها بخواهد تا هر یک گزارشی در باره نمایش تهیه کنند.»
گفتم خوب است نشستی با کارگردان و مدیران نمایش برگزار شود، نشست گفت و شنود. ساعت هشت و نیم شب به سمت محل برگزاری نمایش رفتیم. امواج جمعیت به سوی نمایش روان بود. معدل سنی کمتر از بیست و پنج سال به نظر میرسید. در ردیفهای میانی که نشستیم جمعی از جوانان و نوجوانان بین ۱۰ تا ۱۶ ساله ما را در حلقه گفتگویشان گرفتند.
سن بسیار بزرگی تدارک شده بود جمعیت بیش از پنج هزار نفر در محوطهای بزرگتر از زمین فوتبال نشسته بودند. سمت چپ جمعیت کلیسا و مسجد در کنار هم در واقع دکور نمایش بود. و سمت راست حالت صحرا داشت.
نمایش را دیدم! دو ساعتی طول کشید. شب بعد هم که در موصل بودیم مجددا دیدم. اگر شب دیگری هم در موصل میماندیم، سه باره میدیدم. همان بود که دکتر احمدی میگفت. باور پذیر نبود.
البته من در هزاره ماناس در شهر ماناس در قرقیزستان، نمایشنامه عظیم ماناس را دیده بودم. دشت صحنه نمایش بود و لشکرهای واقعی در سن میتاختند و طبل بزرگی که به افسانه میمانست، در دامنه کوه نصب شده بود، به صدا در میآمد.
قیامت ارض همان حال و هوا را داشت، البته با نوآوری و آفرینندگی مدرن! تلفیق بسیار هوشمندانه سینما و هنر نمایش، تلفیق نقاشی و دکور را در پانورامای مسکو دیده بودم. تصور کنید یک کشتی وارد صحنه نمایش میشود و دریای خروشنده با موجهای کوه آسا، فیلم و سینماست که در کنار صحنه نمایش قرار میگیرد، یونس را که اهل نینواست و به اعتباری موصلی است در دریا پرتاب میکنند و نهنگی عظیم الجثه دهان میگشاید و او را میبلعد! الله اکبر مگر میشود!
قیامت ارض کارستانی در حد اعجاز است. کاری بزرگ که با تلاشی خستگی ناپذیر و ذوق سرشار آفریده شده است. در موزه بغداد راهنمای نکتهدان و دانا برایم توضیح میداد که در این ظرف سمسم را آرد میکردهاند، پرسید میدانید سمسم چیست گفتم بله!
تری الناس دهنا فی قواریر صافیا
و ما یدری ما یجری علی راس سمسم!
مردمان روغن صاف و زلال را در شیشههای بلور میبینند، اما نمیدانند، چه بر سر سمسم آمده است. چگونه سمسم در برابر ضربههای کوبنده ایستاده و دوام آورده است. دست مریزاد به جوانان هنرمند ایرانی، و عراقی که این نمایش باور نکردنی را تدارک دیده و همه جوانان ایرانی و عراقی که در نمایش نقش دارند. امیدوارم این نمایش در ایران هم اجرا شود.
انتهای پیام