انتخابات مجلس دوازدهم، بحران اقتصادی و پوپولیسم

محمدرضا یوسفی، استاد دروس خارج فقه حوزهی علمیهی قم در کانال تلگرامی خود نوشت: «هرگاه کشوری با بحران اقتصادی روبرو شده و دچار افت شدید رشد اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری یا تورم بالا و یا توام با یکدیگر شده باشد، درصد زیادی از جمعیت کشور دچار فقر شده و دهک های میانی نیز با فشار اقتصادی زندگی می کنند.
این شرایط موجب می شود تا به هنگام انتخابات، فضایی برای شعارهای تند ایجاد شود. در واقع انتخابات یک بازار رای است که مردم رای خود را عرضه می کنند و کاندیداها، رای تقاضا می کنند. اما مردم برای اینکه به کاندیدا و یا فهرستی از کاندیداها رای دهند، باید شعارها و وعده های آنان را مطابق خواسته ها و تمایلات خود بدانند. طبیعی است در این شرایط، کاندیداها با هدف کسب رأی، شعارهای جذاب اقتصادی داده، سیاست های بازتوزیعی مانند پرداخت یارانه های بیشتر، اعطاء وامهای با نرخ بهره پایین برای ازدواج، مسکن و یا حتی اجاره خانه را وعده می دهند. همچنین در این شرایط، رقابت میان کاندیداها در ارائه فهرستی از شعارها زیاد شده، هر کدام سعی می کند تا گوی سبقت را از دیگری برباید. وعده هایی که معمولا امکان تحقق ندارند اما قدرت جذب رای دارند.
ایران از دهه نود وارد شرایط رکود عمیق شد. در انتخابات ۱۴۰۰، آقای رئیسی با انبوهی از وعده های اقتصادی با پشتوانه هفت هزار صفحه ادعایی و با حذف رقبای واقعی به میدان آمد و به دولت سیزدهم رسید. وعده هایی که نه تنها تحقق نیافتند بلکه فشار اقتصادی بر مردم بیشتر شده است. اکنون حدود سی درصد جمعیت زیر خط فقر قرار داشته و حدود ۶۰ میلیون نفر از جمعیت کشور، یارانه دریافت می کنند. شاخص فلاکت در سال ۲۰۲۳، رتبه ۱۹ از میان ۱۵۷ کشور جهان را داراست. متاسفانه شیب شاخص فلاکت در دو سال اخیر تندتر نیز شده است.
بالا بودن شاخص فلاکت به معنای سطح نامطلوب زندگیِ اکثریت شهروندان و گستره رنج آنان است. نکته مهمتر اینکه اگر این شاخص به مدت زیادی بالا باشد، در این صورت این امر نشانه این است که اقتصاد در یک سیکل معیوب قرار گرفته و نتوانسته سرمایه گذاری لازم برای رشد با دوام را ایجاد کند و فناوری های جدید جذب کرده و بستر سیاسی و حکمرانی نتوانسته فضای لازم برای شکوفایی اقتصادی را تحقق بخشد و به عبارت دیگر نهادهای سیاسی و اقتصادی دچار ناکارآمدی شدید شده اند. طبیعی است که در این فضا، یاس و ناامیدی بر مردم حاکم شده، نرخ مهاجرت افزایش یافته و پدیده خروج سرمایه رخ می دهد و نهایت اینکه آینده ای برای رونق اقتصادی متصور نیست.
بنابراین با توجه به بالا بودن شاخص فلاکت ایران و تجارب دیگر کشورها، توقع این بود که در انتخابات مجلس دوازدهم، تشکل های سیاسی به سمت شعارهای اقتصادی پوپولیستی روی آورند تا بتوانند آراء مردم را به خود جلب کنند. اما با کمال تعجب در این انتخابات، شعارهای اقتصادی کم رنگ بوده است. به عنوان مثال، ائتلاف مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (امناء) که نبویان، رسایی، کوچک زاده و… از اعضای آن هستند، شعار اصلی خود را ،«نه به فساد» بیان کرده است. این شعار ناظر به تقابل و نفی قالیباف و جریان متبوع وی است. در سخنان آنان هیچ وعده روشن اقتصادی وجود ندارد. آنان به کلیاتی مانند اقتصاد عدالت محور و اقتصاد مقاومتی و مانند آن بسنده کرده اند. آنان از اصل شفافیت آراء به ویژه در مجلس شورا نیز سخن گفته اند و البته برای صحت سنجی این ادعا جا دارد این تشکل, منابع مالی ورود به انتخابات مجلس را در سطح کشور شفاف بیان کنند.
شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی موسوم به شانا نیز ادامه راه مجلس انقلابی یازدهم را وعده داده است. چنانچه روشن است تشکل های مهمی که حداد عادل نام چنار و پاجوش بر آنها نهاد، برای جذب آراء، هیچ وعده اقتصادی روشنی نداده، در حالیکه معمولا در این شرایط وعده های افراطی توزیعی و فقرزدایی جذابیت دارد.
به نظر می رسد در اینجا تفاوت مهمی با کشورهای مشابه رخ داده است. شاید علت این باشد که تشکل های یادشده با علم به اینکه مردم به طور گسترده در انتخابات شرکت نکرده و نسبت آراء باطله نیز در میان شرکت کنندگان بالاست، در نتیجه مخاطب خود را گروههای خاص و نه همه مردم قرار داده اند. دایره رقابت و مخاطبان محدود بوده است و از این رو دلیلی برای ارائه چنین شعارهایی ندیدند.
از منظری دیگر، انتخابات به این دلیل خاصیت خود را از دست داده است که تداوم شاخص فلاکت، امید بهبودی شرایط را از مردم گرفته و از سوی دیگر تشکل های فعال نیز که خود از عوامل اساسی به وجود آورنده شرایط موجودند نیز دغدغه معیشت مردم را ندارند. حذف جریان مقابل، تداوم مجلس یازدهم، اینترنت ملی، شدت بخشیدن به طرح صیانت را می توان از دغدغه های اصلی جریانات رقیب در این انتخابات نام برد.»
انتهای پیام


