خاطرات هاشمی ۳ اسفند سال ۷۹ | تصمیم جناح «تُند» دوم خرداد برای واکنش به اقدامات قوه قضاییه

انصاف نیوز: خاطرات روزنوشت آیت‌الله اکبر هاشمی در ۳ اسفند سال ۱۳۷۹ را در ادامه می‌خوانید:

چهار‌شنبه ۳ اسفند ۱۳۷۹  |  27  ذیعقده ۱۴۲۱                      21 فوریه ۲۰۰۱

در مراسم بزرگداشت شهدای روحانی و فرهنگی لشکر ۱۰ سیدالشهداء تهران شرکت کردم. سردار ناصح و آقای عرب‌پور، روحانی لشکر، گزارش دادند. کل لشکر، چهار هزار و ۱۰۰ شهید داده که ۳۲۰  نفرشان روحانی و فرهنگی‌اند؛ ۸۰ نفر فرهنگی و بقیه روحانی‌اند. یک نفر به نام [محمدرضا] آقاسی‌که قیافه ژولیده و درویشی داشت، شعری طولانی خواند.

من هم در فضایل ایثارگران و ایثار صحبت‌ کردم.[۱] اجلاس در پادگان حُر-باغشاه سابق- بود؛ در سالن نزدیک همان آسایشگاهی‌ که من دو ماه سربازی‌ام را [درسال ۱۳۴۲]، آنجا گذرانده بودم.

آقای شجاع ابراهیمی، [شاعر خراسانی] آمد. پیگیری‌ کرد، از قراری‌ که داشتیم، درباره دفاع مقدس و سازندگی شعر بسراید و نیز مشکل پرداخت اقساط وام منزلش را مطرح کرد و پیشنهاد داد که امکانات او را برای زائرسرای مجمع تشخیص [مصلحت نظام] بخریم. 

عصر، مصاحبه‌ای با مجله متین درباره روند تحولات بعد از انقلاب کردم و به بسیاری از شبهه‌هایی‌ که اخیراً در مورد عملکرد انقلاب مطرح شده، از سیاست‌های فرهنگی، اقتصادی، خارجی و سیاسی پاسخ گفتم؛ قسمت دوم بود.[۲]

امروز هم فشار تبلیغاتی صداوسیما، نسبت به آلمان ادامه داشت و آقای [مهدی] کروبی، [رئیس‌مجلس]، در مجلس از این روش صداوسیما انتقاد کرد. آقای [علی] لاریجانی، [رئیس سازمان صدا و سیما] آمد و گفت، جناح تُند دوم خرداد، تصمیم گرفته است، در مقابل اقدامات قوه قضاییه، عکس‌العمل شدید نشان دهد و با اعلامیه‌های تُند دفتر تحکیم وحدت آغاز کرده‌اند و از اعترافات علی افشاری، [دبیر سیاسی دفترتحکیم وحدت]، نگرانی دارند.

دولت سوریه، در مورد آزادی‌هایی که پس از انتخاب بشار اسد، [رییس‌جمهور سوریه] داده بود، تجدیدنظر کرد و در قدم اول، محافل گفت‌وگو را محدود کرده و شرایط مشکلی برای آنها قرارداده است. سرعت رشد این محافل و طرح مسایل مهم سیاسی و انتقاد از دوره سی‌ساله ریاست حافظ اسد، دولتی‌ها را نگران کرده است؛ از اول، حدس زده می‌شد که تحمل نداشته باشند. اعراب از آمریکا خواسته‌اند که روی اسرائیل فشار بیاورد که بدهی‌اش را به دولت خودگردان فلسطینی، بابت مالیات‌هایی که از فلسطینی‌ها، به نیابت از دولت خودگردان گرفته، بپردازد.گفته شده، در غیر این صورت، دولت خودگردان، ممکن است ساقط بشود. 


[۱] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «ماجراى هشت سال دفاع مقدس، حماسه‌اى است که زبان‌ها، قلم‌ها و ادراکات ما عاجزند که به آن پى ببرند. آنهایى که خودشان در میدان بودند و لحظات سخت مجاهدت و عشق و شور سربازان امام زمان(عج) را دیدند و از نزدیک و بدون واسطه وصل بودند، احساسى دارند که نمى‌توان آن را به‌آسانى منتقل کرد. فقط همان شخص مى‌فهمد. این ابتکار که براى هر بخشى و صنفى از لشگر، برنامه ویژه‌اى در نظر گرفتید، کار خوبى است. به هر حال، به هر شکلى باید این برنامه را تکرار کرد و به هر بهانه‌اى باید یاد این سرمایه‌هاى معنوى تاریخ را تکرار کنیم و نگذاریم اسطوره‌هاى مقاومت فراموش شوند. دیدن این منظره سالن، دل‌ها را به جبهه‌ها و روح مجاهدت‌ها خیلى نزدیک مى‌کند. بخشى از خاک جبهه، لاله‌ها، کفش‌هاى به زمین افتاده و بى‌صاحب، چراغ‌هاى بادى که با نور ضعیف،گاهى محیط جبهه را روشن مى‌کردند. از بُعد دیگر، چون به گروه روحانى و فرهنگى تعلق دارد، با من ارتباط صنفى دارد. من در جبهه‌ها، مخصوصاً ساعات قبل از عملیات، اُنس زیادى با برادران فرهنگى و روحانى داشتم. چون نقش آنها را در جبهه‌ها خوب مى‌فهمیدم و از حضور آنها ارزیابى داشتم. گاهى متأسف بودیم که مثلاً چرا باید یک سرباز با عمامه در نقطه خطر جبهه باشد. بعضى‌ها عمامه‌هایشان را برنمى‌داشتند و به دستور کلاه‌خود گذاشتن عمل نمى‌کردند. مى‌فهمیدیم دیدن یک عمامه در میدان عملیات و هنگام جهاد، چقدر براى رزمندگان دیگر معنى‌دار است و به روحیه‌ها کمک مى‌کند.»  رجوع کنید ←کتاب «هاشمی‌ رفسنجانی، سخنرانی‌های ۱۳۷۹»، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۴۰۱.

[۲] – در بخشی از این مصاحبه درباره علل حادث شدن دوم خرداد آمده است: «آقاى خاتمى یکى از شخصیت‌هاى شناخته شده انقلاب بودند. از اول، با انقلاب بودند؛ حتى قبل از انقلاب شناخته شده بودند. بعد از انقلاب، وزیر ارشاد بودند. طبیعى است که وزیر ارشاد معروف مى‌شود. مواضع ایشان براى مردم روشن بود. خانواده شناخته شده و مقبولى داشت. پدر ایشان بین روحانیت، شخصیت معتبرى بودند. چگونه است که شما رأى دادن به آقاى خاتمى را مطالبات برآورده نشده، تفسیر مى‌کنید؟ چرا برعکس سؤال نمى‌کنید که علامت رضایت مردم از انقلاب باشد؟ در میان این چهار نفرى که نامزد بودند، مگر آقاى خاتمى از لحاظ سوابق انقلابى، شهرت و وابستگى به انقلاب، عقب‌تر از آنها بود؟ کسانى آخرین خطبه قبل از انتخابات مرا جور دیگرى تفسیرکردند، البته من قصد موضع‌گیرى به نفع یکى از نامزدها را نداشتم. مى‌خواستم از سلامت انتخابات دفاع کنم و به مردم اطمینان دهم که رأى آنها را حفظ مى‌کنیم. ولى اینگونه تفسیر شد که من از یکى از نامزدها حمایت‌کردم. شاید به‌خاطر اینکه انتظار مى‌رفت از نامزد دیگرى حمایت کنم. به علاوه بخشى از دولت من یا قسمت اعظم آن از آقاى خاتمى حمایت کردند. دولت نماد حکومت موجود است. دلایل دیگرى هم بود. مثلاً اگر به موضع‌گیرى جامعه روحانیت و مجمع روحانیون که همیشه رقیب بودند، توجه کنید، خیلى از مسایل روشن مى‌شود.

در انتخابات گذشته، گاهى اینها و گاهى آنها پیروز مى‌شدند. این بار روحانیون از آقاى خاتمى حمایت کردند. پس روحانیت و دولت، بین دو نامزد تقسیم شدند. رهبرى هم که موضع صریحى نگرفتند. من هم لااقل بى‌طرف بودم. در شعارهاى آقاى خاتمى هم موردى نبودکه در اعتراض به سیاست‌هاى نظام و دولت باشد. فقط یک نکته بود. براى اینکه من جواب دیپلماتیکى به شما نداده باشم، مى‌گویم شما هم مى‌دانید، جناح مقابل ایشان که در مجلس و جاهاى دیگر بودند، نوعى سختگیری‌هاى اجتماعى بروز داده بودند که مردم نمى‌پسندیدند. هنوز هم این‌گونه است. از اول انقلاب، جریان‌هاى رادیکالى بودند که بر مردم سخت مى‌گرفتند. در بخش فرهنگى، اخلاقى، سیاست خارجى و مسایل اقتصادى، نظریات تُندى داشتند که عامه مردم نمى‌پسندیدند. هر دو جریان به نحوى در این موضع‌گیرى در زمان‌هاى مختلف درگیر بودند و عکس‌العمل مردم را دیدند. برخورد بخش فرهنگى بیشتر با خا‌نم‌ها بود که نصف جمعیت کشور هستند و یا جوانان. مسأله دیگرى که آقاى خاتمى مطرح کردند، جریان‌هاى بى‌تفاوت را براى رأى‌گیرى متمایل و متقاعدکردند.» رجوع کنید ←کتاب «هاشمی‌ رفسنجانی، مصاحبه‌های ۱۳۷۹»، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۴۰۱.

منبع: کتاب خاطرات هاشمی در سال ۱۳۷۹؛ «اصلاحات در بحران»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا