خاطرات هاشمی ۱۶ بهمن سال ۷۹ | گلهی «شدید» رئیس دفتر تبلیغات اسلامی قم از دفتر رهبری

انصاف نیوز: خاطرات روزنوشت آیتالله اکبر هاشمی در ۱۶ بهمن سال ۱۳۷۹ را در ادامه میخوانید:
یکشنبه ۱۶ بهمن 1379 | 10 ذیعقده ۱۴۲۱ 4 فوریه ۲۰۰۱
مدیران عقیدتی سیاسی ارتش آمدند. آقای [سیدمحمود] علوی لامردی، [رئیس عقیدتی سیاسی ارتش]، گزارش داد و من درباره اهمیت نیروهای مسلح و ارتش و وظایف عقیدتی سیاسی در پرورش ایمان نیروها و معرفی بیشتر نقش ارتش، صحبت کردم.[۱] 400 دوره از کتابهای من را درخواست داشتند. گفتم، به تدریج بدهند. آقایان [مقصود] نعیمى و [محمد] نورقربانى، مسئولان نشر تاریخ و فرهنگ که کتابهای کودکان را تهیه میکنند، آمدند و درخواست خرید کتابها از سوی اُرگانها را دارند.
هیأترئیسه کمیسیون تلفیق مجلس آمدند. درباره موارد اختلاف با شورای نگهبان توضیحات دادند و خواستار تسریع در رسیدگی در مجمع [تشخیصمصلحتنظام] شدند. موضوع مهمشان، مخالفت شورا با استقراض از خارج و استانیشدن بعضی از اعتبارات است. آقای علی لاریجانی، [رییس سازمان صدا و سیما] آمد. پیشنهاد داشت که مجمع از حق خودش استفاده کند و بعضی از اشکالات بودجه را رفع نماید. عصر، آقای [محمد] جعفری لنگرودی، [رییس دفتر تبلیغات اسلامی قم] آمد. گله شدید از دفتر رهبری دارد؛ به خاطر دخالت زیاد در امور دفتر تبلیغات قم و گزارشهای نادرست و منفی وزارت اطلاعات و گفت، میخواهد کنار برود.
آقای دکتر رمضان [عبدالله شَلَح]، رهبر [= دبیرکل سازمان] جهاد اسلامی فلسطین و همکارانش آمدند. تحلیلی درباره انتفاضه ارایه دادند وگفتند، به احتمال قوی [آریل] شارون، [رهبر حزب لیکود] در اسراییل پیروز و روند صلح متوقف میشود و سرانجام شارون هم نمیتواند دور دوم رأی بیاورد و به بنبست میرسند. درخواست داشتند که جمهوری اسلامی، عنایت بیشتر به [سازمان] جهاد اسلامی داشته باشد و گفتند که آنها صریحاً از سیاست ایران حمایت میکنند، ولی حماس حاضر نیست حمایت کند و به همین جهت،کشورهای عربی با جهاد خوب نیستند و به حماس کمک میکنند. آقای [مهدی] کروبی، [رییسمجلس]، تلفنی خواست که مجمع [تشخیص مصلحت نظام]، در بررسی بودجه تسریع کند. شب با اعضایکابینه با خانوادهها، میهمان [آقای حسین کمالی]، وزیرکار [و امور اجتماعی] بودیم.
[۱] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «اینکه ارتش در لحظاتى که رژیم شاه به آن احتیاج داشت، همکاری ننمود، سرّش چه بود، من هیچ رمز و رازى جز ایمان و قناعت و درستى که بین بعضى از نیروها به وجود آمد، نمىبینیم. چون ارتش به رژیم شاه ایمان نداشت. یک عدهاى دفاع کردند و تا آخر ماندند و فرار هم کردند و بعضی هم گرفتار شدند. بدنه ارتش که به آن راه و رسم ایمان نداشت، با او همکارى نکرد و حتى در جهت خلاف سیاستهایى که آنها مىخواستند، عمل کردند. چون به راه مردم، انقلاب و اسلام، ایمان داشتند، سریعاً جذب انقلاب شدند. البته تدبیرهاى امام هم خیلى مؤثر بود. شما یادتان مىآید وقتى که انقلاب پیروز شد، منافقین، تودهاىها و کمونیستها در فکر انحلال ارتش بودند. امام در مقابل اظهار نظرها، خیلى سریع تصمیم گرفتند که بر خلاف آب رودخانه بود. ایشان گفتند که ارتش باید بماند، سلسله مراتب باید بماند. در درون ارتش نیز مشکل داشتیم. نیروهاى جهادى ارتش، سلسله مراتب را قبول نداشتند و خیلىها عوامل نفوذ بودند. فرماندهان پادگانها را به آن صورت اصلاً قبول نداشتند. امام ایستادند وگفتند، اطاعت فرمانده واجب است.» رجوع کنید ←کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای ۱۳۷۹»، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۴۰۱.
منبع: کتاب خاطرات هاشمی در سال ۱۳۷۹؛ «اصلاحات در بحران»
انتهای پیام





سلام – به هر حال گفته اند که پشت سر متوفی ( مرده ) نباید حرف زد ! ایکاش میشد !