هوش مصنوعی یا بدن مصنوعی؟

رضا درگاهی‌فر، دانش‌آموخته‌ی دکترای فلسفه ذهن در کانال تلگرامی فسلفه ذهن نوشت: «می‌توان گفت برنامۀ پژوهشی و عملیاتی هوش مصنوعی در پی ساختن حیوانات مصنوعی است (یا دست‌کم چیزهایی که به نظر می‌‌رسند حیوان‌اند). بسیاری نیز معتقدند هوش مصنوعی فعالیت ساختن اشخاص مصنوعی (artificial persons) است (یا دست‌کم چیزهایی که به نظر می‌رسد اشخاص‌اند). هدف برنامۀ هوش مصنوعی قوی، ساختن اشخاص مصنوعی است، ماشین‌هایی که تمام توان‌های ذهنی انسان‌ها را، شامل #آگاهیپدیداری، دارند. بنابراین هدف هوش مصنوعی قوی، ایجاد ذهن‌مندی واقعی در ماشین است. (بنگرید: مدخل هوش مصنوعی، دایرهالمعارف اینترنتی استنفورد).

اکنون از چالش‌های پیش روی هوش مصنوعی قوی صرف‌نظر می‌کنیم و فرض می‌کنیم تحقق آن ممکن است. زین پس مراد از هوش مصنوعی، هوش مصنوعی قوی است. بر این اساس:

برخی محققان در فلسفه اسلامی برآن‌اند که موافق مبانی حکمت متعالیه، سخن گفتن از هوش مصنوعی خطاست (یعنی دقیق نیست و کاربردی مجازی یا تسامحی است)، و باید از بدن یا مغز مصنوعی سخن گفت.

مطابق حکمت متعالیه، ذهن‌مندشدن فرایندی جسمانیه الحدوث است، یعنی آنگاه که بدن انسانی مناسبی شکل می‌گیرد، ذهن‌مندی در آن تحقق می‌یابد و موجود انسانی بدن‌مند و ذهن‌مند حاصل می‌آید. پس هوش‌مندی امری متحقق در/به‌نحوی مرتبط با بدن است. اگر تقسیم اشیا به طبیعی و مصنوعی درست و واقعی باشد، تنها می‌توان بدن مصنوعی ساخت، و تحقق بدن (یعنی جسمی که قابلیت ذهن‌مندشدن را بالفعل دارد) همان و تحقق ذهن‌مندی در/مرتبط با آن بدن، همان. (دربارۀ علت و چگونگی این تحقق نیز نظریاتی عرضه شده است.) پس برای آنکه هوش‌مندی محقق شود، باید بدنی ویژه را فراهم آورد. نمی‌توان مستقیماً و بی‌واسطه هوش‌مندی را ایجاد کرد، بلکه باید از راه ساختن بدن متناسب بدان دست یافت.

بر این اساس پرسش از امکان هوش مصنوعی قوی، به این پرسش برمی‌گردد: آیا می‌توان جسمی، با قابلیت‌ها و پیچیدگی‌های لازم، ساخت که هوش‌مند شود؟ به نظر نمی‌رسد محال باشد.

بنابراین اگر هوش‌مندی واقعاً در هویتی فیزیکی روی می‌دهد، نباید آن را به‌معنای دقیق کلمه، «مصنوعی» دانست، زیرا هوش‌مندی یا موجود نیست، یا واقعاً به‌نحوی برخاسته از/متحد با بدنی جسمانی است. پس هوش‌مندی همواره نامصنوع است. هوش‌مندی لازمۀ طبیعی جسم‌مندی مناسب است، بدین معنا که اگر جسم مناسب ذهن‌مندی یا هوش‌مندی موجود باشد، ذهن یا هوش ناگزیر، با موجود بودن علل خاص خودش، موجود می‌شوند و برساخته بودن یا مصنوع بشر بودنش بی‌معناست. آنچه مصنوع بشر است، مغز یا بدن مصنوعی است. پس هوش نمی‌تواند مصنوع باشد، و تنها جسمی که زمینۀ بروز و ظهور هوش‌مندی است، می‌تواند مصنوع بشر باشد، پس باید از بدن یا مغز مصنوعی سخن گفت.

به نظر می‌رسد چندین دسته از نظریات ذهن-بدن با این تصویر می‌توانند همراه شوند، ازجمله: دوگانهانگاری جوهری، کارکردگرایی، نوخاسته‌گرایی، همه رواندار_انگاری و نظریۀ نفس-بدن صدرایی. به‌طور کلی این تصویر با فیزیکالیسم ناتقلیل‌گرا و نیز با اعتقاد به سوپروینینس در مورد رابطۀ ذهن و بدن، سازگار است.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا