شکاف قدرت و مسوولیت در ساخت قانون‌گذاری

«عباس عبدی»، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی با تیتر «شکاف قدرت و مسوولیت در ساخت قانون‌گذاری» در روزنامه ی اعتماد نوشت:

یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف ساختار سیاسی ایران، حزبی نبودن مجلس است. این ضعف منجر به قطع رابطه میان قدرت و مسئولیت می‌شود و در نتیجه تصمیمات نادرست و غیرمنطقی اتخاذ می‌شود. تصمیماتی که مرجع تصویب‌کننده، در برابر تبعات آن مسئولیت متناسبی را به عهده نمی‌گیرد. در یک نظام پارلمانی حزبی، اکثریت مجلس به طور معمول همسو با دولت هستند و در حزب خودشان در کنار یکدیگر درباره هر لایحه و قانون تصمیم‌گیری می‌کنند. در این شرایط حزب اکثریت در مجلس قدرت دارد و در عین حال در دولت نیز مسئولیت دارد. این تناسب میان قدرت و مسئولیت موجب می‌شود که تصمیمات آنها با حداکثر عقلانیت اتخاذ شود. در حالی که در ساختار سیاسی ایران رابطه قدرت و مسئولیت مخدوش می‌شود به این معنا که مجلس قدرت تصویب قانون را دارد ولی در برابر عدم اجرای این قانون از حیث غیرممکن بودن اجرای آن مسئولیتی نمی‌پذیرد. در مقابل این دولت است که مسئولیت اجرای قانون را به دوش دارد ولی قدرتی در تصویب آن ندارند. به همین دلیل، قوانین، غیرمنطبق بر واقعیات نوشته می‌شوند.

نمونه روشن آن در قانون برنامه ششم توسعه است که آمار و ارقام لایحه پیشنهادی دولت به صورت غیرواقعی تغییر کرد. به قول مشاور رییس جمهور برای رسیدن به رشد ۸‌درصدی برنامه ششم توسعه در مجموع نیازمند ۱۵۰۰‌میلیارد دلار سرمایه‌گذاری هستیم. او این برنامه را «آرزوهای خوب اما دست‌نیافتنی» می‌خواند. در تصویب این برنامه از سوی مجلس مداخلاتی صورت گرفت که حدود ۱۰۰ ماده به مواد اصلی برنامه اضافه کردند و بار مالی قابل توجهی به برنامه اضافه شد و درآمدهایی را برای دولت منظور داشتند که از نظر دولت غیرقابل تحقق است. مشابه این تغییرات نیز در قانون لایحه بودجه سال ۹۶ نیز صورت گرفته است که حدود ۱۸ درصد سقف درآمدی دولت را بالا برده‌اند. در حالی که بعید است حتی درآمد پیشنهادی دولت هم محقق شود. اینها بدین معنی است که استفاده از قدرت قانون‌گذاری با مسئولیت اجرای آن همراه نبوده است و نهایت چنین فرآیندی موجب بی‌اعتبار شدن معنای قانون و افزایش شکاف میان دولت و مجلس است.

برای حل این مسأله از گذشته یک راه‌حل نسبی و محدود وجود داشت. شورای نگهبان در عمل و براساس برخی از اصول قانون اساسی از جمله اصل ۷۵ که مانع از تصویب طرح‌های قانونی و مصوبات مجلس که دارای بار مالی بدون در نظر گرفتن راه جایگزینی است می‌شود. ولی این اصل مشکل را حل نمی‌کند، زیرا بسیاری از مصوبات مجلس خلاف سیاست‌گذاری‌های بلندمدت و مسئولانه تلقی می‌شود. نمونه آن مصوبه اخیر مجلس در خصوص بازنشستگی زودهنگام زنان است، که برخلاف بدیهیات دانش بیمه‌ای است. در نتیجه برای حل این مشکل از سال‌ها پیش مرکز پژوهش‌های مجلس تأسیس شد تا نظرات کارشناسی خود را به نمایندگان بدهد، ولی در عمل و در موارد گوناگونی این نظرات کارشناسی مورد توجه قرار نمی‌گیرد، زیرا منطق حاکم بر مصوبات چیز دیگری است.

در آخرین اقدام، شورای نگهبان پذیرفته است که هر مصوبه‌ای در مجلس نه تنها نباید با قانون اساسی و شرع مغایر باشد، بلکه با سیاست‌های کلی نظام مصوب مجمع تشخیص مصلحت نیز نباید مغایر باشد. به همین دلیل در جریان تصویب قانون برنامه ششم، برخی از مواد آن به دلیل مغایرت با سیاست‌های کلی نظام رد شد. ولی جالب این است که تشخیص این مغایرت از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام صورت گرفت، زیرا شورای نگهبان به لحاظ ماهیتی قادر به تشخیص این مغایرت نیست.

بنابراین مشکل جدیدی بوجود آمده که بجز شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت هم به عنوان نهادی که حق رد مصوبات مجلس را دارد به رسمیت شناخته شده است. به همین دلیل اعتراض برخی از نمایندگان مجلس از جمله آقای مطهری را به دنبال داشته. هرچند این اعتراض می‌تواند فوری مرتفع شود چون شورای نگهبان، همان مصوبات مجمع تشخیص را تأیید و به مجلس خواهد فرستاد. ولی مشکل واقعی ساختار تصمیم‌گیری و قانون‌گذاری در ایران با این اقدامات حل نخواهد شد. این اقدامات فرآیند قانون‌گذاری را پیچیده‌تر و غیرمفیدتر هم خواهد کرد. در واقع باید جلوی گل‌آلود شدن این آب را از سرچشمه گرفت. آنجایی که دست‌اندرکاران قانون‌گذاری در مجلس رابطه نزدیکی با مسئولیت‌های دولت در اجرای قانون ندارد. تا وقتی که این شکاف میان قدرت قانون‌گذاری و مسئولیت اجرایی وجود دارد، عوارض آن به شیوه‌های گوناگون بروز خواهد کرد.

متأسفانه درک ما از تفکیک قوا با واقعیت آنچه که در جوامع غربی است تطابق ندارد. تفکیک قوا به معنای مجزا بودن قوا به عنوان جزایر غیرمرتبط با یکدیگر نیست. آنها بویژه قوای اجرای و قانون‌گذاری در ساختاری سیاسی و حقوقی از یکدیگر تفکیک می‌شوند ولی در ساختار حقیقی از یک چشمه سیراب می‌شوند. تفکیک آنها منجر به ناهماهنگی و تعارض نمی‌شود، بلکه مانع از سلطه‌جویی و قدرت‌طلبی بی‌حدوحصر خواهد شد. گرته‌برداری ناقص از پدیده‌های جوامع غربی، بدون توجه به منطق بوجود آمدن آنها و بدون توجه به کارکردهای آنها، موجب می‌شود که بجای نهادهای واقعی و با کارکردهای مفید با نهادهایی شبه‌واقعی و کارکردهای نامفید مواجه باشیم.
اعتراض آقای مطهری منطقاً درست است. ولی به این پرسش پاسخ داده نمی‌شود که در این صورت مصوبه برنامه ششم مجلس که دچار تغییرات اساسی شده و دولت هیچ مسئولیتی را در برابر آن نمی‌تواند بپذیرد چگونه می‌خواهد توجیه شود؟ صرف اینکه مجلس حق قانون‌گذاری دارد برای توجیه این امر کافی نیست. مجلس باید قانونی را متناسب با مسئولیت بنویسد. مجلس چه مسئولیتی در برابر عدم اجرای این قانون به دلیل غیرممکن بودن اجرای آن خواهد پذیرفت؟ اگر مصوبه بازنشستگی پیش از موعد زنان رد نمی‌شد، مجلس در برابر ورشکستی بیمه‌ها چه مسئولیتی را می‌پذیرفت. در عمل هیچ.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا