آقایان! نیروی انقلابی ناکارآمد نیست!

«علی شکوهی» روزنامه نگار در یادداشتی با عنوان «آقایان! نیروی انقلابی ناکارآمد نیست!» در روزنامه ی اعتماد نوشت:
✅ مدیرمسوول یکی از روزنامههای اصولگرا در نخستین سرمقاله خود در سال جدید از ضرورت انتخاب مدیران بایسته و شایسته در انتخابات ریاستجمهوری و نیز از ضرورت اجرای برنامههای اقتصاد مقاومتی سخن گفت و از جمله نوشت: «مشکلات اساسی کشور، مخصوصا در عرصه اقتصاد و معیشت مردم از ناکارآمدی، غیرانقلابی بودن، بیانگیزگی، بیتحرکی، ضعف و ناامیدی مدیران ریشه میگیرد، چرا که به وضوح میتوان دید تمامی امکانات و ظرفیتهای لازم برای جهش اقتصادی و رسیدن به نقطه مطلوب در کشور موجود است و بنابراین در جا زدن و تاسفبارتر از آن، عقبگرد – که در مواردی دیده میشود- با هیچ توضیح و استدلالی غیر از حضور مدیران نالایق و ناکارآمد و بعضا واداده و غیرانقلابی قابل توجیه نیست. آیا غیر از این است؟!»
✅ وی بعد از بیان این مقدمه نتیجه گرفت: «اگر این استدلال که روشن و خالی از ابهام است قابل قبول باشد – که هست – تنها چاره کار، سپردن امور و مسوولیتها به دست مدیران لایق، متدین، انقلابی، پرتحرک و کارآمد است و اگر این راهحل به کار گرفته نشود به یقین قافله اقتصادی کشور و معیشت مردم تا به حشر لنگ میماند و پیامدهای ناگوار فرهنگی و ناهنجاریهای اجتماعی فراوانی نیز به دنبال خواهد داشت».
✅ حال چند پرسش درباره این مقدمه و نتایجی که نویسنده مطرح کرده، قابل طرح است:
✅ ۱- انقلابی کیست و انقلابی بودن چه معنایی دارد؟ آیا هر دولتی که تندترین مواضع شعاری را علیه آمریکا و اسراییل اتخاذ کند انقلابی است و هر دولتی که همین مواضع ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی را با عقلانیت و با ملاحظه منافع ملی پی بگیرد، غیرانقلابی است؟ آیا هر دولتی که شعار مردمی بودن و عدالتخواهی بدهد انقلابی است و دولتی که به جای پناه بردن به پوپولیسم و عدالتخواهی شعاری، با برنامه و کارهای مدبرانه خود به مردم خدمت میکند، انقلابی نیست؟ به نظر میرسد درباره همه این مفاهیم ارزشمند مطرح شده در عرصه انقلاب باید دقیقتر سخن گفت و مفهوم عمیق انقلابی بودن را به سطح شعار و نمایش انقلابیگری تنزل نداد.
✅ ۲- وقتی عملکرد سه دولت اصلاحات، دولت پاکدستان! و دولت تدبیر و امید را با هم مقایسه میکنیم به این نتیجه میرسیم که بدترین عملکرد بر اساس شاخصههای اقتصادی متعلق به دولت مدعی عدالتخواهی یعنی دولت احمدینژاد است. کافی است میزان درآمد آن دولت را با میزان دستاوردهای اقتصادیاش مقایسه کنیم و دریابیم که ناکارآمدترین و ضعیفترین عملکرد را دولت احمدینژاد داشته است. با این حساب نویسنده یا باید در اصل ادعای خودش در این زمینه تجدیدنظر کند یعنی بگوید که حل مسائل اقتصادی و معیشتی مردم ربطی به انقلابی یا غیرانقلابی بودن مدیران ندارد یا باید قضاوت خودش را درباره انقلابی و کارآمد بودن مسوولان سه دولت آخر جمهوری اسلامی تغییر بدهد.
✅ ۳- در بررسی علل ظهور مشکلات جاری در کشور، باید به دهها عامل توجه نشان داد که هم جنبه تاریخی دارند و هم جنبه اجتماعی و هم از مبانی فکری و فرهنگی جامعه ما نشأت میگیرند و در نهایت هم به ساختار سیاسی کشور و عملکرد مدیران خرد و کلان نهادهای حکومتی از جمله دولت مربوطند. نادیده گرفتن دهها عامل موثر در ایجاد این وضعیت و خلاصه کردن همه عوامل در یک عامل یعنی مدیران انقلابی، ما را به مسیر غلطی هدایت میکند و نمیگذارد درد را درست بشناسیم و در نتیجه در نشان دادن درمان هم به انحراف میرویم. دقیقا به همین دلیل است که این طیف از آقایان با همین تحلیل غلط در سال ۸۴ به حمایت از کسی اقدام کردند که ظاهرا انقلابی بود و گفتمان وی مورد حمایت بسیاری از نیروهای اصولگرا قرار داشت اما در عمل دیدیم که نتوانست کشور را درست اداره کند و حتی با هدر دادن امکانات زیادی از جامعه، مسیر قهقرایی را بر مردم تحمیل کرد.
✅ ۴- ممکن است گفته شود احمدینژاد در ابتدا انقلابی بود و درست هم عمل کرد اما در دور دوم از روند انقلابیگری فاصله گرفت و در نتیجه دستاوردهای دولتش کم شد. این سخن از چند جهت محل بحث است. اولا بخشی از عملکرد درست دولت اول احمدینژاد حاصل ساختارها و عملکرد درستی بود که دولت خاتمی برای او به میراث گذاشت و اگر او مدیریت داشت، میتوانست از آن فرصت برای حل بسیاری از معضلات کشور بهره ببرد. ثانیا برنامههای دولت احمدینژاد از همان اول محل اشکال بود و نباید مقاومت او در برابر رهبری در مقوله وزارت اطلاعات را مقطع شروع انحراف دولت وی تصور کرد. ثالثا میزان حمایت اصولگرایان و بسیاری از مراکز قدرت و نهادهای خاص از احمدینژاد بهحدی زیاد و همهجانبه بود که نمیتوان حساب آنان را از عملکرد احمدینژاد جدا کرد. رابعا از کجا معلوم اگر بار دیگر یک فرد به ظاهر انقلابی روی کار بیاید باز هم دچار همان انحرافها نشود و دود بیتدبیریهای او به چشم مردمی نرود که به امید تحقق وعدههای عدالتخواهانه و انقلابی بودن به او رای دادند.
✅ ۵- آقایان میتوانند بگویند راهحل اداره کشور انتخاب نیروهای انقلابی برای مدیریت کلان کشور است اما باید ثابت کنند که قادر به تشخیص درست مصادیق هستند و کسانی را به مردم معرفی نمیکنند که بعدا به افشاگری علیه او بپردازند. آنان هر گاه از یک دولتمردی حمایت میکنند وی را در حد دولت امام زمان (عج) بالا میبرند اما بهتدریج از آن فاصله میگیرند و تا متهم کردن آنان به خیانت و نفوذی دشمن و مزدور بیگانه و… هم پیش میروند. مگر همین برخورد را از ابتدای انقلاب تاکنون با دولتهای بازرگان و موسوی و هاشمی و احمدینژاد نداشتند؟ الان هم معلوم نیست درست تشخیص بدهند و این از قضاوت غیرمنصفانه آنان روشن است. ناکارآمدی دولت احمدینژاد و اقدامات بزرگ دولت روحانی را ندیدن، بزرگترین نشانه برخورد غلط این جریان با نیروهای سیاسی است.
مختصر آنکه با الهام از سخن شهید چمران معتقدیم حق تقدم با نیروهای انقلابی است اما قطعا نیروی ناکارآمد، انقلابی نیست.
انتهای پیام





نه اقایان در دیاری که انقلابیون ………اند اصطلاح انقلابیون به ضدخود تبدیل شده است وتجربه دردناک ان ۸سال هوچیگری سواران بر مرکب ریا ودروغ واختلاس و…… همه چیز را منقلب کرده لطفا واژه هارا تغییر دهید وبه مردم بگویید ………..