هایدگر به روایت سال‌ها

کریم کرمی، دکترای فلسفه، در سایت فیلو آن نت نوشت: در این مقاله به نقطه عطف‌های مهم زندگی هایدگر نگاه می‌کنیم.

۱۸۸۹
هایدگر در ۲۶ سپتامبر در روستای مسکیرش ایالت بادن-ورتمبورگ آلمان به دنیا آمد.

خوانوده هایدگر سنت گرا و کاتولیک بود و پدرش خادم و شماس کلیسای کاتولیک روستا بود.

کودکی هایدگر در این روستای سرد و زیبا با مردمانی محافظه کار، سنتی و دیندار سپری شد.

۱۹۰۹-۱۹۱۱
هایدگر در مدرسه الهیات خواند و خود را برای کشیش شدن آماده می‌کرد تا اینکه آموزگارش کنراد گروبر نسخه‌ای از کتاب فرانتس برنتانو با عنوان درباره معناهای چندگانه هستی در اندیشه ارسطو را به او هدیه داد. فلسفه برای او جذاب‌تر از الهیات بود.

۱۹۱۱-۱۹۱۵
هایدگر از کشیش شدن منصرف می‌شود و در دانشگاه فرایبورگ موضوعاتی همچون فلسفه، منطق، علوم طبیعی و ریاضیات می‌خواند.

کم‌کم به زبان‌های یونانی و لاتین هم مسلط می‌شد. در همین دوره هایدگر با نوشته‌های اشلایرماخر آشنا شد و هرمنوتیک و امکان تأویل‌های مختلف از کتاب مقدس برایش جذاب بود.

کتاب پژوهش‌های منطقی هوسرل هم همیشه روی میزش باز بود.

۱۹۱۵
هایدگر از پایان‌نامه خود با عنوان نظریه دونس اسکوتس در مورد مقوله‌ها و معنا دفاع کرد و در بیست‌وشش‌سالگی دکتری فلسفه گرفت.

موضوع اصلی رساله، رابطه منطق، زبان و متافیزیک بود.

هایدگر به آثار دیلتای علاقه نشان می‌داد و در مقابل متافیزیک ارسطویی و انسان ناطق ، از واقعیت تاریخی و انضمامی انسان دفاع می‌کرد.

آثار آگوستین، مارتین لوتر، پاسکال و کی یرکه گارد بسیار بر او تأثیرگذار بود.

۱۹۱۵-۱۹۱۸
جنگ جهانی اول که شروع شد، هایدگر به جبهه جنگ اعزام شد.

محل خدمت، اداره پست شهر فرایبورگ بود.

در طول جنگ هر چه بیشتر انسان و تجربه‌های اصیل او برای هایدگر موردتوجه قرار گرفت و الهیات جزمی و نظام‌مند کاتولیک برایش کم‌اهمیت شد.

۱۹۱۷
هایدگر با شاگرد پروتستان خود به نام ” آلفرد پتری “ ازدواج کرد.

آن‌ها یک‌بار در کلیسای پروتستان و یک‌بار در کلیسای کاتولیک مراسم ازدواج برگزار کردند. کاملاً معلوم بود هایدگر به احترام مادرش در کلیسای کاتولیک مراسم گرفته.

۱۹۲۴
هانا آرنت هایدگر را به‌عنوان استاد راهنما انتخاب کرده بود.

رابطه هایدگر و آرنت فراتر از این مسائل بود و هایدگر باظرافتی مثال‌زدنی تعادلی بین علاقه‌مندی خود به آرنت و حفظ موقعیت اجتماعی و خانوادگی خود برقرار کرده بود.

۱۹۲۷
هایدگر در سی‌وهشت‌سالگی یکی از مهم‌ترین کتاب‌های فلسفی قرن بیستم یعنی هستی و زمان را نوشت.

طرح اولیه کتاب در دو جلد بود و هر جلد سه بخش داشت.

سه بخش اول به ترتیب شامل تحلیل اگزیستانسیال دازاین، نمایان ساختن زمان بودگی دازاین و طرح زمان هم چون افق هستی بود و در جلد دوم قرار بود بحث کانت در مورد مقوله‌ها و زمان و مکان، برداشت متافیزیکی دکارت از سوژه و مفهوم ارسطویی زمان و نسبت آن با هستی‌شناسی را نقد کند.

هایدگر فقط جلد اول و آن‌هم دو بخش نخست را منتشر کرد و در این کتاب دازاین را جایگزین سوژه دکارتی کرد.

دازاین، هستی‌شناسی بنیادین، در جهان بودن، تیمار، دم‌دستی و فرادستی همه از خلاقیت‌های مثال‌زدنی هایدگر در این کتاب است.

۱۹۲۸-۱۹۳۲
هایدگر جانشین هوسرل در کرسی فلسفه دانشگاه فرایبورگ شد و همچنین کتاب ” کانت و مسئله متافیزیک” را نوشت.

۱۹۳۳
حزب ناسیونال سوسیالیست هیتلر به قدرت رسیده بود و نازیسم ، ایدئولوژی مسلط در آلمان بود.

این دوره از زندگی هایدگر خیلی تعریفی نیست.

همین‌قدر برایتان بگویم که هایدگر در دوره نازیسم ریاست دانشگاه فرایبورگ را بر عهده داشت.

در چنین شرایطی معلوم است که در دانشگاه چه می‌گذرد.

پاک‌سازی اساتید، اخراج دانشجویان مخالف لیبرال، کمونیست، یهودی و کاتولیک و ترویج ایدئولوژی و سیاست‌های نژادپرستانه نازیسم در دستور کار بود.

بالاخره در چنین شرایطی هایدگر رئیس دانشگاه بود. بگذریم.

۱۹۳۵-۱۹۳۶
هایدگر در سال ۱۹۳۵ سرچشمه اثر هنری و سال بعد کتاب مهم ادای سهمی به فلسفه (درباره رویداد از آن خود کننده) ” را نوشت.

این کتاب نماینده تفکر هایدگر متأخر بود.

هایدگر در این دوره دیگر به تحلیل دازاین برای فهم هستی اعتقاد نداشت و معتقد بود که هستی همواره و در هر شرایطی امکان یا اجازه فهم از خودش را در اختیار انسان قرار نمی‌دهد و به نظر می‌رسد دازاین هم برای فهم هستی ناتوان است.

۱۹۴۵
جنگ که تمام شد همه افرادی که با نازی‌ها همکاری داشتند باید پاسخگو بودند.

هایدگر هم به دادگاه آمد و باید در مورد تفکرات احتمالی ضد یهودی و نژادپرستانه توضیح می‌داد.

هایدگر از دادگاه خواست که با “کارل یاسپرس” مشورت کنند و او بی‌گناهی‌اش را تصدیق خواهد کرد.

ماجرا بر وفق مراد هایدگر سپری نشد و یاسپرس گزارشی نسبتاً منفی در مورد هایدگر نوشت.

هایدگر بازنشسته اجباری شد و مجوز تدریسش باطل شد.

۱۹۴۹-۱۹۵۹
چهار سال بعد ممنوعیت تدریس هایدگر باطل شد.

در این دوره هایدگر به دنبال زبان جدیدی بود تا هستی را مجاب کند تا خودش را عیان کند. شعر ، به نظر زبان مناسبی بود.

۱۹۶۱
از مدت‌ها قبل هایدگر در مورد نیچه تفکر می‌کرد. در این سال ماحصل تفکراتش درباره نیچه را در دو جلد منتشر کرد.

۱۹۶۲-۱۹۷۵
وقتی فرانسوی‌ها به‌مثابه پیروز جنگ خانه هایدگر را در فرایبورگ مصادره کردند، هایدگر کلبه چوبی در توتئانوبرگ برای خودش ساخت و با همسرش آنجا زندگی می‌کردند.

باوجود اتهام همکاری با نازی‌ها و تفکرات نژادپرستانه ، هانا آرنت باز به دیدارش آمد.

او در سال‌های پایانی عمرش پنج بار به یونان سفر کرد و در آنجا سخنرانی کرد.

۱۹۷۶
سرانجام هایدگر ۲۶ ماه می در فرایبورگ از دنیا رفت و در آرامستان روستای پدری خود یعنی مسکیرش به خاک سپرده شد.

درمجموع این‌چنین روزگار بر هایدگر گذشت.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا