“کوروش”، «قهرمان انسانی و جهانی»

حجت الاسلام احمد حیدری در یادداشتی به مناسبت روز جهانی «کوروش بزرگ» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است نوشت:
مردان بزرگ جهان دو گروهند:
۱. گروهی که مقدس نیستند و اهدافشان انسانی، جهانی و عدالت محور نیست و فقط قهرمان یک ملتند و در نظر ملتهای دیگر نه تنها قهرمان نیستند بلکه چه بسا جنایتکار به حساب آیند. شهید مطهری در مورد این قهرمانها مینویسد:
“اسکندر، خواه ناخواه در روحش یک حماسه، یک موج وجود داشته است، شاه اسماعیل همینطور، ناپلئون همینطور. اسکندر، نادرشاه و شاه اسماعیل، همه اینها یک اراده بزرگ هستند، یک همت بزرگ هستند، یک حماسه بزرگ هستند ولى حماسه مقدس نیستند، براى اینکه هر یک از اینها مىخواهد شخصیت خودش را توسعه بدهد، مىخواهد همه چیز را در خودش هضم کند، مىخواهد ملتها و مملکتهاى دیگر را در ملت و مملکت خودش هضم کند؛ و لذا از نظر یک ملت، یک قهرمان ملى است ولى از نظر ملت دیگر یک جنایتکار است. اسکندر براى یونانیان یک قهرمان است و براى ایرانیان یک جنایتکار؛ براى یونانى یک قهرمان است چون به یونان عظمت داد، چون قدرتهاى دیگر، ثروتهاى دیگر، عظمتهاى دیگر را خرد کرد و پرچم یونان را در مملکتهاى دیگر به اهتزاز درآورد. اما از نظر قوم مغلوب، او نمىتواند یک قهرمان باشد. ناپلئون براى فرانسویها قهرمان است، اما آیا براى روسیه یا براى انگلستان هم قهرمان است؟”(مجموعه آثار(حماسه حسینی)، ج۱۷، ص۳۸)
۲. گروه دوم که قهرمان میدان انسانیتند و برای همه جهانیان محبوبند چون مدافع آزادی، انسایت، برادری، برابری و عدالت بودهاند. طبیعی است که هر انسانی در منطقهای و بین قومی متولد شده، بزرگ میگردد و زندگی میکند ولی گاهی اهدافش انسانی است و نه فقط برای سعادت قوم و منطقه خود که برای سعادت انسان تلاش میکنند. ابراهیم، موسی، عیسی و محمد(صلوات الله علیهم اجمعین) قهرمانان درخشان صحنه انسانیتند و هر کس به انسان عشق میورزد، عاشق آنان است زیرا تعالی انسان را وجهه همت آنان مییابد.
پیامبران گر چه هر کدامشان به قوم و قبیله و منطقهای تعلق داشتهاند ولی هیچکدام در هدف و اقدام محصور در قوم و قبیله و منطقه خود نشدهاند و برای آنان «سعادت انسان» مهم بوده است. انسانهای دیگری هم بودهاند که گر چه پیامبر نبودهاند ولی هدفشان سعادت انسان و دفاع از برابری، برادری، عدالت، آزادی و کرامت انسانی بوده و مقهوریت، مظلومیت و ذلّت به غیر حق هیچ انسانی را نمیپسندیدهاند.
کوروش بنا بر آنچه تاریخ از او یاد میکند، از این گروه است و تنزل دادن او از اوج «قهرمانی انسانی و جهانی» به «قهرمانی ملی»، ظلمی عظیم در حق انسانیت و در حق کوروش است. ظلم در حق انسانیت است که قهرمانی را از او میگیرند و ظلم در حق آن قهرمان است که او را از اوج به زیر میکشند.
جمعی مدعی دینداری در کشور ما کوروش را فقط یک قهرمان ملی میدانند که مانند دیگر قهرمانان ملی نباید شناسانده شود و تجلیل گردد زیرا چه بسا محور ملیگرایی شود و به عنوان رقیب قهرمانان مذهبی تلقی گردد و حول محور او جمع شوند. جمع دیگری هم میخواهند او را از اوج جهانی و انسانی به زیر کشیده و قهرمان ملی معرفی کنند تا بتواند از او رقیبی برای قهرمانهای مذهبی مورد نظر حاکمیت بسازند و به جمع کردن مردم حول او همت کنند.
این دو به مثابه دو تیغه یک قیچی در عین مخالفت با هم در ظلم به انسانیت و شخصیت جهانی، دینی و ملی کوروش متحدند؛ حال آن که کوروش یک قهرمان انسانی و جهانی است که همدوش با سایر قهرمانان جهانی در راستای تعالی انسان تلاش کرده است. او موحدی خداجو بود که برای حاکمیت توحید، انسانیت و اخلاق تلاش کرده. دوستدارانش باید او را در کنار دیگر قهرمانان جهانی و مقدس ببینند و کسانی که او را رقیب شخصیتهای خدایی و انسانی توهم میکنند، از این توهم غلط به درآیند و با شناساندن او در حد انسانی و جهانیاش، هم حق او را ادا کنند و هم میدان را از کسانی که میخواهند او را محور ملیگرایی غلط سازند، باز ستانند.
انتهای پیام