سیاست و فشار در ترمیم دولت

«عباس عبدی»، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی در روزنامه ی اعتماد نوشت:

اگر تغییرات کابینه در همان تیرماه انجام می‌شد، به طور طبیعی نه‌تنها غیرمنتظره نبود بلکه قابل انتظار هم بود. ولی هنگامی که تابستان تمام شد و هیچ نشانه‌ای از تغییرات در کابینه به چشم نخورد، و حتی به طور صریح در مواردی این احتمال رد شد، بنابراین تغییرات موجود قدری غیر منتظره و تعجب‌آور می‌نماید. به همین دلیل پرسش‌ها و ابهاماتی پیرامون ترمیم کابینه مطرح شده است که بد نیست نسبت به آنها گفت‌‌وگو کرد.

۱-‌ اولین پرسشی که به ذهن خطور می‌کند، این است که آیا این تغییرات ناشی از فشارهای بیرونی به دولت بوده است؟ طرح این پرسش از این ذهنیت ناشی می‌شود که گویی اگر تغییرات بر اثر فشار بیرونی باشد برای دولت ضعف محسوب می‌شود. واقعیت این است که هر دولتی در هر لحظه تحت فشارهای گوناگونی قرار دارد و بر اثر این فشارها نیز سیاست‌های خود را اصلاح کرده و یا تغییر می‌دهد و البته همیشه هم ادعا می‌شود که دولت تحت فشار تصمیم نگرفته است! این قاعده رفتاری نه‌تنها برای دولت‌ها بلکه برای هر نهاد دیگر نیز صادق است. پاسخ دادن به فشارها نیز نقطه ضعفی برای هیچ نهاد و مسئولی محسوب نمی‌شود. بلکه بر عکس نقطه قوت اوست، فقط نحوه پاسخگویی به فشار است که اهمیت دارد. و این که منفعل یا مثبت برخورد کردن با فشار اهمیت درجه اول را دارد. فشارها به رئیس‌جمهور از هر دو سوی سیاست بود. از یک سو مخالفان بودند که نسبت به برخی از برنامه‌های فرهنگی معترض بودند. البته آنان به خوبی می‌دانند که مساله فرهنگ در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست، این وزارتخانه کمتر از پنج درصد اوضاع فرهنگی را در کنترل و نظارت خود دارد. اتفاقا مخالفان نقش مادی و انسانی بیشتری در این وضع دارند ولی چون گمان می‌کنند که وضع‌شان در حوزه فرهنگ هر روز بدتر از دیروز است، فشارها را متوجه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کردند.

از سوی دیگر طرفداران دولت نیز انتظار داشتند که متناسب با نتایج انتخابات اتفاقی بیفتد و چه بسا سکوت و بی‌عملی در این زمینه را نوعی رفتار سرد از جانب رییس جمهور تلقی کردند که به ناامیدی و یأس آنها منجر می‌شد. در نهایت واکنش به این دو فشار به شیوه مطلوبی انجام شد. در درجه اول دولت می‌داند که نقش تعیین‌کننده‌ای در فرهنگ ندارد. با گسترش ارتباطات و اینترنت و ماهواره فرهنگ مسیر خود را می‌رود. بنابراین اصرار به وجود آقای جنتی بدون این که نقش تعیین‌کننده‌ای در این فرآیند کلی داشته باشند، نتیجه‌بخش نیست. لذا با تغییر این وزیر می‌توان تا انتخابات مخالفان را خلع سلاح کرد. ضمن این که وزیر جانشین به لحاظ فکری تفاوت معناداری با وزیر مستعفی ندارد.

از سوی دیگر با تغییر دو وزیر دیگر، رئیس‌جمهور نشان داد که می‌تواند همزمان به هر دو فشار پاسخ نسبی مناسب و موثر دهد. فراموش نکنیم خداوند سیاستی را که بدون فشار از جانب دیگران باشد نیافریده است. سیاست با منافع و ارزش‌ها و ارمان‌های افراد برخورد دارد که این موارد نزد افراد جامعه متناقض و متضاد است. پس همواره فشار هست و خواهد بود، هر کسی نه به اصل وجودی آنها اعتراض دارد و نه به واکنش نشان دادن نسبت به آنها. بلکه نحوه واکنش است که تعیین‌کننده درستی واکنش یک سیاستمدار در برابر فشار است.

۲-‌ پرسش بعدی اثرات این ترمیم کابینه در سیاست است، به نظر بنده مسائل اقتصادی و مادی کشور آنقدر بزرگ و پراهمیت است که ترمیم کابینه حتی اگر اثری هم داشته باشد، در برابر آن مشکلات به چشم نخواهد ‌آمد. به طور کلی باید انتظارات خود را از این تغییرات محدود کرد. همین که اندکی از تنش‌ها در هر حوزه کاسته شود خوب است، ولی اینها رابطه مستقیمی با وضع اقتصادی ندارند. با این حال این ترمیم می‌تواند به بهبود وجهه سیاسی دولت کمک کنند. همچنین این ترمیم یک آزمون جدی در رفتار متقابل میان مجلس و دولت است و عیارسنج مناسب برای رفتار مجلس شناخته می‌شود.

۳-‌ پیام سیاسی این تغییر به نسبت روشن است. از یک سو نشان دادن حدی از تعامل با منتقدان و در عین اصرار به سیاست‌های اعلامی دولت است. پیام این تغییر به موافقان دولت نیز کمابیش روشن است. این که پاسخ مثبت حداقلی به تغییرات مجلس است. پیام آن به مردم، دفاع از ثبات سیاست‌ها و آرامش و امید است. ولی در مجموع به نظر می‌رسد که این اتفاق به همین دلایل به عنوان یک رویداد سیاسی مهم تلقی نخواهد شد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا