قیام امام حسین(ع) و انواع قرائت‌ها | علی شکوهی

علی شکوهی، روزنامه نگار در روزنامه ی اعتماد نوشت:

✅ بزرگداشت ایام محرم و قیام امام حسین(ع) فرصتی برای بازخوانی فلسفه این قیام و حرکتی است که در تاریخ اسلام و تشیع منحصر به فرد است. تصور این که بعد از کمتر از حدود ۵۰ سال از رحلت پیامبر(ص) مسیر حرکت جامعه اسلامی تا به این حد انحراف پیدا کند که به نام دین و به نام جانشینی او جمعی از پاکان روزگار را به شهادت برسانند و فرزندان و جانشینان به‌حق آورنده آن دین و بنیانگذار آن حکومت را «فتنه‌گر» و «خارجی» و «شورشی بر امام زمان» معرفی کنند و دل مردم را برای جنگ با آنان بفریبند، تصور دشواری است.

✅ در طول ایام عزا که شیعیان بر مظلومیت امام و اهل بیت می‌گریند، فرصتی هم ایجاد می‌شود تا درباره فلسفه قیام امام سخن گفته شود و اهل نظر در این باره به بیان نظریات خود بپردازند. نظریه‌پردازی در این‌باره از سال‌های قبل از انقلاب قابل مشاهده و بررسی و کتاب‌های منتشره در این باره قابل مراجعه است. آثار متعددی در این زمینه نوشته شده و با تکیه بر اقوال رسیده از سیدالشهدا و تاریخ منقول از کربلا و برخی اعتقادات شیعه درباره علم امامت و مواردی از این دست، قضاوت‌های متفاوتی هم بیان شده است. شاید بتوان اصلی‌ترین نظریات درباره فلسفه قیام امام حسین(ع) علیه حکومت یزید را در چند عنوان زیر دسته‌‌بندی کرد:

✅ الف- شهادت و قیام برای شهید شدن:
این تفسیر و قرائت از قیام امام حسین(ع) مشهورترین برداشتی است که از قیام آن حضرت وجود دارد و مقبول بسیاری از علما و نویسندگان قدیمی و سنتی ما است. مطابق برخی روایات رسیده از امام، ایشان از بدو تولد برای ایجاد این حماسه بزرگ و شهادت در سرزمین کربلا مامور بود و خداوند، امام را شهید می‌خواست و این سرنوشتی بود که خداوند برای او و فرزندانش در نظر گرفته بود. گویا امام‌حسین(ع) از همین سرنوشت خبرداده شده تبعیت کرده بود و حتی برخی معتقدند که امام حسین (ع)و حضرت ابالفضل (ع) به تنهایی می‌توانستند بر کل لشکریان یزید غلبه کنند اما خداوند او را از کشتن دشمنان و غلبه و پیروزی بازداشت چرا که باید شهید می‌شدند! طرفداران این قرائت از قیام امام حسین(ع)، علم امامت را موید برداشت خود می‌دانند و روایات وارده را هم در همین مسیر تفسیر می‌کنند تا معلوم شود که امام حسین(ع) برای شهادت در نظر گرفته شده بود. البته بعدها افرادی مانند دکتر علی شریعتی در کتاب «شهادت» هم فلسفه قیام کربلا را در همین راستا تفسیر کردند اما تفاوت نگاه شریعتی با آن نگرش سنتی در این است که او معتقد است امام با انتخاب آگاهانه شهادت، دست به افشاگری علیه حکومت یزید زد زیرا در زمانه‌ای که نه می‌توان بر نظام جبار غلبه نظامی پیدا کرد و نه می‌توان تسلیم آن بود و نه با ابزار دیگری می‌توان پرده فریب و نیرنگ و سنگر گرفتن در پناه دین را کنار زد، شهادت بهترین انتخاب است زیرا افشاگر است و بیدارکننده. به نظر شریعتی امام حسین با انتخاب شهادت، «مرگ سیاه» تحمیلی را پس زد و با انتخاب «مرگ سرخ» بساط مشروعیت حکومت یزید را برباد داد.

✅ ب- تلاش برای تشکیل حکومت:
یکی از نظریه‌های مهم در باره قیام امام حسین(ع) به این موضوع اشاره دارد که سیدالشهدا برای به دست گرفتن قدرت و تشکیل حکومت برخاست و اقداماتی که در این راستا انجام داده، موید این نظریه است. مثلا معلوم است که امام حسین(ع) بعد از نامه‌نگاری مردم کوفه و دعوت از ایشان برای به دست گرفتن زمام حکومت آنان به سوی کوفه حرکت کرد و برای تمهید مقدمات و اطمینان از همراهی مردم، مسلم بن عقیل را پیش از خود به کوفه فرستاد. این اقدامات امام نشان می‌دهد که آن حضرت به قصد تشکیل حکومت و مبارزه علیه حکومت یزید حج خود را نیمه‌تمام رها و مبادرت به قیام کرد. مرحوم صالحی نجف‌آبادی در سال‌های قبل از انقلاب مبادرت به نوشتن کتاب «شهید جاوید» کرد و در آن به همین انگیزه یعنی تلاش برای تشکیل حکومت به عنوان فلسفه قیام امام حسین(ع) تاکید کرد. بسیاری در مقابل این کتاب و نظریه نویسنده آن ایستادند و ازجمله با تکیه بر روایات مرتبط با علم امام، به نفی این نظر اقدام کردند. در سال‌های بعد از انقلاب هم امام خمینی در سخنانی همین امر را مجددا مورد تاکید قرار داد و از جمله اعزام مسلم به کوفه را قرینه مهمی برای تایید این نظریه قرار داد که سیدالشهدا برای تشکیل حکومت قیام کرده بود. البته این نظریه مخالفان زیادی هم دارد و بسیاری از نویسندگان با تحلیل رخدادهای پیرامون امام از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا و نیز با بررسی ملاقات‌ها و سخنان رسیده از امام حسین(ع) در این دوره زمانی، معتقدند که «… اقدامات حسین(ع) از همان ابتدا تا انتها نشان می‌دهد که استراتژی او هدفی بالاتر از این داشت که فقط به خلافت دسترسی پیدا کند. هیچ مدرکی دال بر این موضوع وجود ندارد که هنگامی که آن حضرت در مکه بود، هواداران فعالش را از میان افرادی که در گردش جمع شده بودند، نام‌نویسی کند یا به تبلیغ اندیشه خود در میان افراد زیادی از مردم که برای حج به مکه می‌آمدند بپردازد. دلیلی وجود ندارد که او مأموران مخفی برای ایجاد شورش در استان‌هایی نظیر یمن و فارس که نسبت به خاندانش هوادار بودند فرستاده باشد، گرچه عده‌ای از اعضای خاندانش، او را به انجام چنین امری نصیحت می‌کردند».

✅ ج- امر به معروف و نهی از منکر:
شاید بتوان این دو نظریه را مهم‌ترین فلسفه ذکر شده برای قیام امام حسین(ع) تلقی کرد اما کسانی هم پیدا شده‌اند که با بررسی نقدهای وارده به هر کدام از این نظریات، موارد دیگری را به عنوان فلسفه قیام امام حسین(ع) مطرح کرده‌اند. آنان با تکیه بر بیان خود امام معتقدند که قیام امام برای امر به معروف و نهی از منکر بود و اصلاح مفاسد جامعه و مبارزه با انحرافی که در نظام اسلامی ایجاد شده بود. بنابراین هدف امام امر به معروف بود و در این راه اگر به نتیجه می‌رسید تا تشکیل حکومت هم پیش می‌رفت و اگر در ظاهر شکست می‌خورد تن به شهادت می‌داد. بر همین اساس معتقدند که تمامی حرکت امام را می‌توان با هدف امر به معروف و نهی از منکر توجیه و تبیین کرد در حالی که اگر مواردی مثل تشکیل حکومت یا شهادت را هدف غایی ایشان بدانیم، در مواردی در تحلیل حوادث می‌مانیم.
✅ به نظر می‌رسد قیام امام حسین(ع) را باید با لحاظ کردن تمام عمر آن حضرت مورد تفسیر قرار داد. با این حساب مراحل زیر قابل بررسی است و اولویت حضرت در هر مرحله مشخص است:

۱- در حیات امام علی(ع) و امام حسن(ع) ایشان در راستای تصمیمات آن بزرگواران عمل می‌کند و از جهاد تا صلح را به اقتضای زمان به مصلحت می‌داند و در آن مشارکت دارد.

۲- بعد از شهادت امام حسن تا مرگ معاویه، مطابق صلح‌نامه برادر عمل می‌کند و وفادار به عهد خویش است و هیچ اقدامی علیه حکومت از جنس قیام و مبارزه مسلحانه ندارد بلکه به اندازه وسع خویش برای حفظ یاران و اصلاح امور مردم و گسترش تعالیم تشیع عمل می‌کند. در همین دوره با تلاش معاویه برای به رسمیت شناختن یزید برای جانشینی او مخالفت می‌کند چون مطابق توافق باید خلیفه بعدی را همه مسلمین تعیین کنند.

۳- بعد از معاویه و تعیین جانشین برای خود، یزید را به رسمیت نمی‌شناسد اما اقدام عملی برای قیام علیه حکومت هم انجام نمی‌دهد. افشاگری در این باره البته در دستور کار امام قرار دارد.

۴- به خاطر اقدام یزید برای گرفتن بیعت از امام حسین(ع) و مخالفت آن حضرت با این بیعت و مشروعیت ندادن به یزید، ناچار مدینه را ترک می‌کند و به مکه می‌رود تا در آنجا با حضور همه مسلمانان برای ایام حج، دست به افشاگری گسترده‌تر بزند اما هنوز هم اقدامی برای مبارزه و قیام نمی‌کند.

۵- در مکه نامه‌های مردم کوفه به ایشان می‌رسد مبنی بر این که مردم آن شهر حاضر به بیعت با امام و حمایت از ایشان هستند. در همین زمان تلاش یزید برای به شهادت رسانیدن امام در مکه و شکستن حریم خانه خدا جدی می‌شود و امام برای جلوگیری از بی‌حرمتی به کعبه، مکه را ترک کرده و به سوی کوفه حرکت می‌کند.

۶- در مسیر حرکت متوجه می‌شود زمینه قیام از بین رفته و مردم کوفه به عهد خود وفا نکردند و بنابراین وارد مذاکره با عمرسعد می‌شود تا جنگی درنگیرد. در این مرحله امام در فکر این بود که اهل بیت خود را بردارد و به جایی دور از قدرت یزید ازجمله یمن و ایران بیاید اما این مذاکرات به نتیجه نرسید و امام بین بیعت با یزید و شهادت در راه خدا مخیر شد.

۷- از آنجا که امام حسین(ع) حاضر به بیعت با یزید نبود و او را مشروع نمی‌دانست و اجازه رفتن از کربلا را هم پیدا نکرد، چاره‌ای جز این نداشت که بر سر عهد خود بماند و شهادت را با آغوش باز بپذیرد. این انتخاب یعنی تن ندادن به ذلت حتی به قیمت شهادت آن هم به آن صورت فجیع و دردناک، همان اخباری بود که از قبل هم به ایشان داده شده بود.

✅ بنابراین تمام حیات امام یک کل یکپارچه و مرتبط با هم بود و همه این موارد را باید با هم دید. امام عمل به مسئولیت امامت خود کرد که قیام و شهادت آخرین انتخاب او بود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا