نامه شمس الواعظین به سعید مرتضوی درباره ی محکومیت سال ۷۹

ماشالله شمس الواعظین، سردبیر روزنامه‌های جامعه، توس، نشاط و عصر آزادگان که دادگاه آن در اواخر دهه ی هفتاد به ریاست سعید مرتضوی برگزار شده بود، یک روز پس از نامه ی عذرخواهی او از خانواده قربانیان بازداشتگاه کهریزک در سال ۸۸، در نامه ای نوشت که اگر در سال ۷۹ زیر بار اجرای محکومیت خود در دادگاه انتظامی قضات رفته بود، وقایع بعدی رخ نمی داد و امروز به عذرخواهی نمی رسید.

به گزارش انصاف نیوز، شمس الواعظین در این نامه نوشته است: «من خود حکم ۳۶ صفحه ای صادره علیه شما را در سال ۱۳۷۹ از سوی دادگاه انتظامی قضات را که هرگز اجرا نشد در اختیار دارم. اگر در آن ایام و آن سالها فراستی و فطانتی به کار می رفت و اگر خود جنابعالی به احکام صادره از سوی نهاد مافوق احترام می گذاشتید و از مسند قضاوت کنار می رفتید چه بسا وقایع بعدی در دوره ی صدارت قضایی شما به وقوع نمی پیوست و امروزه ناگزیر از عذر خواهی و طلب عفو از خانواده قربانیان فاجعه کهریزک نمی شدید.»

متن کامل نامه ی ماشالله شمس الواعظین به سعید مرتضوی که چند ماه پس از شکل گیری پرونده ی بازداشتگاه کهریزک از دادستانی تهران برکنار شد، در پی می آید:

جناب آقای سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران

در خبرها آمده بود جنابعالی به دادگاه رسیدگی به اتهامات وقایع دردناک کهریزک نامه نوشتید و در آن از پیشگاه ملت ایران، مقام معظم رهبری و خانواده قربانیان کهریزک پوزش خواستید.

من به عنوان عضو کوچکی از آحاد ملت ایران که از آنان طلب عفو کردید بایسته دانستم نامه ی شما را بی پاسخ نگذارم.

نمی دانم چه چیزی موجب شده است جنابعالی به چنین اقدام خدا پسندانه ای مبادرت کنید و نیز نمی دانم چرا این اقدام خدا پسندانه در زمان خودش صورت نگرفت و به چنین تاخیری دچار شد؟ آیا آیا در کشمکش میان طبایع دنیوی و وجدانتان دومی زبانه کشید و گریبان شما را گرفت و به محاکمه کشید و یا این محاکمه جاری تان بود که راهی برای گریز وجدانتان باقی نگذاشت؟ پس بهتر است من از دانسته های خود بگویم.

همه ی مردم ایران می دانند که جنابعالی پیش از تصدی پست دادستانی تهران، قاضی دادگاه مطبوعات و رییس شعبه ی ۱۴۱۰ این دادگاه بودید و سریالی از محاکمه ی روزنامه نگاران را سرپرستی کردید. من از سابقه ی خودم با جنابعالی و اینکه چه بلاهایی به سر من و خانواده ام آوردید سخنی نمی گویم، زیرا از اسب افتاده را لگد زدن و بر زخمهایش نمک پاشیدن و داوری تاریخ را پاس نداشتن و درهای گشوده ی توبه را بستن و دادگاه عدل الهی را نادیده انگاشتن از مروت و جوانمردی به دور است؛ خصلت هایی که هیچگاه نشانی از شما نیافت تا به سراغتان آید و در وجودتان سکنی گزیند.

آنچه امروز می توانم به شما توصیه کنم این است که از جریان کهریزک عبرت بگیرید و به سال هایی بازگردید که بر جایگاه قضاوت نشسته بودید و روزنامه نگاران کشور را به محاکمه می کشیدید. تا اینجای کار هم به احترام احکامی که شما را بر مسند قضاوت نشاند سکوت می کنم، اما مشابه همین احکام قضایی نیز به قضات شریف دادگاه عالی انتظامی قضات داده شده بود تا به دعوی شاکیان علیه رفتارهای خلاف قانون قضات رسیدگی کرده و اقدام به صدور رای کنند. جنابعالی به این احکام قضایی نیز پشت پا زدید و با اعمال نفوذ حکم انفصال از مسوولیت های قضایی تان را به بایگانی دادگاه عالی انتظامی قضات سپردید. من خود حکم ۳۶ صفحه ای صادره علیه شما را در سال ۱۳۷۹ از سوی دادگاه انتظامی قضات را که هرگز اجرا نشد در اختیار دارم. اگر در آن ایام و آن سالها فراستی و فطانتی به کار می رفت و اگر خود جنابعالی به احکام صادره از سوی نهاد مافوق احترام می گذاشتید و از مسند قضاوت کنار می رفتید چه بسا وقایع بعدی در دوره ی صدارت قضایی شما به وقوع نمی پیوست و امروزه ناگزیر از عذر خواهی و طلب عفو از خانواده قربانیان فاجعه کهریزک نمی شدید.

ماشاالله شمس الواعظین
21 شهریور ۹۵

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

۶ Comments

  1. اگر به بیوگرافی سعید مرتضوی ( ها) و قالی باف (ها) نگاهی بیندازیم ، چیزی که از اول انسان را بفکر فرو میبرد ، این است که در سنین حدوا ۲۰ تا ۲۲ سال ، پست و مقام این افراد است .
    این فقط در سیستم های قشری و مطلق گرا و حرف شنوائی بدون چون وچرا از بزرگان این جریانان ، امکان پذیر است . اینجا دیگر
    شایسته سالاری ، سواد و تجربه دیگر معیار نیست و نمیتواند باشد .

    خوب است که موضوعاتی از این دست توسط کارشناسان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

    1. سلام حسین جانم !
      بدبختی اینکه کارشناسان هم ، از نظر ماهوی ،در همان رده سنی ۲۰ – ۲۲ ساله هستند ! نگاه نکن به شناسنامه و القاب و عناوین آنها!
      کارشناسی که ۶۰ سال است که سخنرانی میکند و تریبون دارد، اما نتوانسته یک جوانِ هدایت شده را بعنوان کارنامه اش معرفی کند،
      آیا فرقی با یک جوان ۲۰ سالهِ خامِ بی تجربه دارد ؟ یا حسین ! خودت بگو ! چنین چیزی میشود ؟

      1. ابوالقاسم جانم، کارشناسانی جوان ساز و انسان و شریف، وجود دارند که جوانانی کارشناس، انسان و شریف تربیت کرده اند. وجود دارند و هستند، اطرافتان پر است؛ قدری با چشمان شسته شده نگاه کنید بخوبی خواهید دید، اما موضوعی که آقا حسین به آن اشاره دارد، سیستمی است که بیمار است ؛ فاسد و بلکه مفسد است که اجازه نمیدهد آن کارشناسان جوان ساز و آن جوانان کارشناس بخدمت گرفته شوند. همین است که آن یگانه خلقت، غالب کل غالب علی بن ابیطالب از نبود عدل و عدالت می نالد. (حتما” میدانی که عدل چیست؟ عدل یعنی اینکه هرچیز و هرکس سرجای خودش، آنجائی که سزاوار است، باشد)

        1. کارشناسی در این زمان در این زمین خود حکایتی دارد پر آب چشم ، در رابطه با قانون دادگاههای عام که در زمان ریاست ایت الله یزدی تصویب و اجرا شد ، روزی اقای خوئینیها لایحه را به یکی از قضات باسابقه دادستانی کل کشور میدهد و از او میخواهد که نظر کارشناسی خود را برای او بنویسد ، آن قاضی باسابقه نیز خسارتهای اجرای آن را (همان خسارتها که باعث شد عمر قانون به یک دهه نرسد) در چند صفحه مینویسد و به دادستان کل کشور میدهد . یکی دو روز بعد اقای خوئینیها او را احضار میکند و میگوید ، تو به این چیزها کار نداشته باش و نظر کارشناسی خودت را بنویس ، یعنی اینکه ما میخواهیم این کار را بکنیم تو بگو چگونه .
          آقایان هر یک خود عقل کلی هستند سرامد همه کارشناسان و در تصمیم گیری نظر هیچکس را قبول ندارند و موقع اجراست که باصطلاح کارشناسان باید تصمیمات داهیانه را اجرایی کنند ، تکلیف چنین کارشناسانی هم معلوم است !

  2. در طول سالهای قضاوت خود کم حق ناحق نکرد و کم به خاک سیاه ننشاند. در این دنیا انتظار رسیدگی نداریم، فقط میتونم بگم خدا ازش نگذره.

  3. با وجود رای دادگاه انتظامی قضات در سال ۷۹ ، از تاریخ صدور حکم کل تصمیمات قضایی مرتضوی بی اعتبار است و زیان دیدگان از این تصمیمات میتوانند اقامه دعوی کرده و مطالبه خسارت کنند ؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا