چه کسانی هنوز به رهبری چشم طمع دوخته اند؟

حسن فاتحی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز، نوشت:
بیانات اخیر آیت الله محمد خامنه ای در مصاحبه ای که با نشریه رمز عبور!، (وابسته به جریان بگم و ایران باستانی) داشته اند، چنان جنجالی به پا کرده است که انگار خود آقای بگم در مناظره ی معروف، و یا برادر شریعت مداری با اسناد نامرئی در دانشگاه!
خیلی عجیب است، برادر حسین در دانشگاه غوغا به راه می اندازد که من بچه ی ناب تهرانم و از نسل کریم پوست کلفت، و از طرفی هم نشریه ی واقعا” مرموزی که به نظر می رسد، به دنبال ایجاد فتنه ی جدید و این بار به رهبری معنوی آیت الهی که به خاطر رابطه ی خونی با رهبر معظم انقلاب، مناسبترین شکار در جهت عبور از ارزشها و آن هم به نام ارزشها تشخیص داده شده است.
اگر دیروز رهبر معنوی آیت الهی بود که برای ریاست جمهوری برادر بگم، سنگ تمام گذاشتند و سر آخر به بهانه ی ایران باستان و جریان انحرافی بر دولت رو به زوال خودساخته  تاختند، امروز نیز با علم به عدم اقبال جامعه به رهبر معنوی قبلی، به خصوص بعد از نقش تام و تمام ایشان در شکست اصول گرایان با معرفی چهره های موسوم به پایدارچی، در انتخاب ریاست جمهوری ۹۲، رمز عبوریها طرحی نو اندیشیده است تا با گذر از لیدر معنوی از نظر افتاده، لیدر خاموش، گمنام و البته جنجالی تازه ای را به افکار عمومی معرفی کند، چه این لیدر معنوی خموش به خاطر اینکه برادر رهبر معظم انقلاب است، به راحتی امکان بهره برداری دوباره به جریان بگم می تواند فراهم کرده باشد تا عوام الناس را به اشتباه دوباره ای انداخته و ماجرای تلخ ۸۸ را به شکلی دیگر تجدید کند.
چرا باید افرادی، با فراموشی نقش تاریخی  آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخاب مقام معظم رهبری به رهبری نظام اسلامی، به خود اجازه دهند تا با اشاره به آیت الله هاشمی، افکار عمومی را تحریک کند که هنوز هم به رهبری نظام چشم دوخته اند و …؟
چرا باید آنهایی که خود مصداق “این تدهبون” امام راحل بوده اند، شهید بهشتی را متهم به اوصافی و شهید زنده به تعبیر مقام رهبری را به اوصاف ناروای دیگری متهم کند؟
چرا وقتی فلان عالمی در مرکز دانشگاهی جمله ای بر زبان آورد که از آن تعبیر به گذر از خط قرمز بشود تا عده ای بریزند و بزنند و داد و بی داد به راه اندازند که ولایت را زیر سوال بردی و… ولی حالا برادری که اتفاقا” به جهت رابطه ی خونی با رهبر معظم انقلاب خیلی می بایست رعایت انصاف و اخلاق کند، به راحتی امام راحل و شهید بهشتی و هاشمی رفسنجانی و … زیر سوال ببرد و کسی هم به غیرت دینیش نخورد که بنیانگذار نظریه ی ولایت فقیه را زیر سوال برده اند و …؟
منِ عوام با اندک بضاعت تحلیل مسایل روز سیاسی که دارم، به راحتی متوجه می شوم که این آقایان “این تدهبون” دیروز، از احتمال نامزدی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مجلس خبرگان واهمه دارند وگرنه چطور ممکن است، همزمان برادر حسین در دانشگاه با اسناد نامرئی جریان رقیب احمدی نژاد را با نام و برچسب دیگری خطاب کرده و سر آخر متصل کند به هاشمی رفسنجانی و حالا نیز آقای محمد خامنه ای، آیت الله هاشمی رفسنجانی را زیر سوال ببرد؟!
براستی چه کسانی و کدام جریانی چشم طمع به رهبری نظام دوخته اند؟
جریانی که با هزینه از رهبری و مقدسات و ماجرای هاله ی نور و جفا به امام زمان (عج) در مدت هشت سال مدیریت خود، جهان را بر علیه نظام اسلامی و مردم ایران با دیپلماسی چاله میدانی خود، بسیج کردند و یا جریانی که در هشت سال دفاع مقدس اتاق فکر نظام اسلامی را تشکیل داده بودند و معتمد امام راحل بودند؟
به راستی چه کسانی، چشم طمع به رهبری نظام دوخته اند؟ آنهایی که در نقاب ارزش اختلاس بزرگ به یادگار گذاشتند و تمام فرصت طلبان را دور هم جمع کردند تا مردم را فریب داده و یاران امام راحل را به زمین بزنند، یا آنهایی که به حرمت اسلام و انقلاب صبر پیشه کردند و تهمت ها را به جان خریدند؟
در جواب این سوالات روشنگرانه، فکر می کنم جواب به سوال زیر می تواند افکارعمومی را به حقیقت ماجرا هدایت کند و آن اینکه حقیقتا” چه کسانی از ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی بر مجلس خبرگان رهبری وحشت دارند که این چنین افراد ظاهرا” موجه و خموشی را طعمه ی خود کرده و سخنان خود را از زبان دیگری مطرح می کنند؟
انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا