آیا اصلاحطلبان باید از ردصلاحیت احمدینژاد دفاع کنند؟

«داود حشمتی»، روزنامه نگار در یادداشت برای انصاف نیوز نوشت: مدتهاست که بحث حضور احمدینژاد در انتخابات مطرح میشود و به همین موازات برخی چهرهها از لزوم ردصلاحیت محمود احمدینژاد در انتخابات آینده سخن به میان میآورد. حضور احمدی نژاد در انتخابات آینده قطعی نیست. با این حال در مقالهای که در پایان سال ۹۴ در روزنامه ی «قانون» نوشتم به تفصیل به این موضوع پرداختم که مشکلات و موانع حضور او در انتخابات چیست.
اخیرا سایت پایش با انتشار خبری مدعی شده است که از طریق شورای نگهبان به احمدینژاد اطلاع دادند که در انتخابات ردصلاحیت خواهد شد. مسیح مهاجری نماینده ی رهبری در روزنامه ی جمهوری اسلامی نیز دو هفته پیش به عصرایران گفته بود: «شورای نگهبان باید احمدینژاد را رد صلاحیت کند».
سئوال این است که بر چه مبنایی باید او را ردصلاحیت کنند؟ و آیا اصلاحطلبان باید از این ردصلاحیت استقبال کنند؟
پیش از خواندن این متن ابتدا باید پیش فرضهای ذهنی خودتان در مورد احمدینژاد را کنار گذاشته و از نظر قانونی نگاه کنید «چرا باید او ردصلاحیت شود» و آیا حمایت از «ردصلاحیت احمدینژاد مطابق با مرام اصلاحطلبی هست یا نه؟».
علتهای متفاوتی برای ردصلاحیت احمدینژاد مطرح می شود که در زیر به آنها اشاره و به بحث گذاشته شده است.
این علتهای به شرح زیر است:
اول: دستگیری و زندان اعضای دولت سابق مانند رحیمی و بقایی
درباره علت اول: پرونده ی رحیمی ارتباط مستقیم با دولت احمدینژاد نداشت. پرونده ی بقایی نیز با وجود گذشت بیش از ۲۰۰ روز بازداشت اما حتی یک خط راجع به آن به مردم توضیح داده نشده است. با این حال اگرچه در این مورد «مردم نامحرم» قلمداد شدند، اما اعضای شورای نگهبان به طور حتم به پرونده ی اتهامی او دسترسی دارند. اما نمیتوان بنا بر دلایلی که برای هیچ کدام از ما مکشوف نیست و حتی مشخص نیست احمدینژاد تا چه اندازه در این پروندهها دخیل بوده او را رد صلاحیت کرد.
دوم: رد صلاحیت احمدی نژاد به علت بیکفایتی و عدم توانایی اداره ی کشور
درباره ی علت دوم: کارنامه ی احمدینژاد به ویژه بعد از سال ۹۱ در اداره ی امور کشور کاملا مشخص است. عدم توانمندی کشور در دوران سخت تحریمها در کارنامه ی او دیده می شود. اما عدم کفایت او یا باید توسط مجلس صورت می گرفت، (که نگرفته است) و یا باید به رای مردم گذاشته شود. لذا براین مبنا نمیتوان نه احمدینژاد و نه هیچ کس دیگری را رد صلاحیت کرد.
سوم: ردصلاحیت به خاطر ایستادگی در مقابل رهبری
درباره ی علت سوم: یکی از مهمترین موارد درمورد علل ردصلاحیت احمدینژاد میتواند این دلیل باشد. اما آیا به این دلیلی میتوان او را ردصلاحیت کرد؟ اگر تفکر اصلاح طلبی از این دلیل برای رد صلاحیت او استقبال کند، بر این مبنا چرا شورای نگهبان نباید کسان دیگری را را هم رد صلاحیت کند که نظراتشان در اداره ی امور کشور با رهبری یکسان نیست؟ اگر در گفتمان اصولگرایی قرار داشته باشید میتوانید از این دلیل به عنوان علتی برای رد صلاحیت احمدینژاد نام ببرید اما در گفتمان اصلاح طلبی آیا اختلاف بر سر اداره ی یک وزارتخانه و حتی خانهنشنی میتواند مبنای ردصلاحیت باشد؟
تبصره ی ضروری: کاری که احمدینژاد در خانهنشینی ۱۱ روزه انجام داد هیچ اصلاح طلبی انجام نداده است. اما با این حال احمدینژاد همچنان در مقابل کسانی از جمله سیدمحمد خاتمی، رییس دولت اصلاحات، یک خودی به حساب میآید.
چهارم: باز بودن پروندههای قضایی احمدینژاد
درباره ی دلیل چهارم: شاید بهترین دلیل برای اینکه تفکر اصلاح طلبی بتواند از ردصلاحیت احمدینژاد حمایت کند، همین علت باشد. احمدینژاد آذرماه ۹۲ باید در دادگاه حضور پیدا میکرد، اما او افتخار نداد تا در دادگاه حاضر شود. (اگرچه پیش از برگزاری دادگاه نزدیکانش مدعی بودند او در دادگاه حاضر شده و دست به افشاگری هم خواهد زد) احمدینژاد در دادگاه حاضر نشد و سرنوشت چند پرونده ی تخلف او که از سوی مجلس به قوه قضائیه ارسال شده بود همچنان «باز» و در «هالهای» از ابهام است. در شهریور ماه سال ۹۱ نیز حجتالاسلام سید عباس نبوی که در روزمه خود عضویت در شورای فرهنگ عمومی کشور و مسوولیت نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه تربیت مدرس را دارد گفته بود: «با حکم حکومتی رهبری جلوی محکمه رفتن ده پرونده سنگین دولتی ها گرفته شد.»
به اعتقاد من، تفکر اصلاحطلبی که نسبت به نظارت استصوابی معترض است، نمیتواند از ردصلاحیت احمدینژاد حمایت کند. تنها دلیل برای این حمایت فقط این است که او «پروندههای باز قضایی دارد» و تا وقتی تکلیف این پروندهها مشخص نشده، نمیتوان در مورد حضور او قضاوت و داوری درستی انجام داد.
نکته ی آخر اینکه: حضور احمدینژاد در انتخابات میتواند یک رقابت دوقطبی مناسب پیشرو قرار دهد تا مشخص شود به طور واقعی او چقدر رای دارد و تکلیف او با حضور در انتخابات کاملا روشن خواهد شد.
انتهای پیام





احمدی نژاد اگر وارد انتخابات بشود، حداقل فایده اش این است که انتخابات ۹۶ رقابتی بسیار جذاب بین او و روحانی خواهد بود و حوصله مردم از دیدن مناظره ها یا گفتگوهای کسل کننده کاندیداها سر نخواهد رفت!
ضمن اینکه واقعاً دور از مرام اصلاح طلبی است که رد صلاحیت کسی را بخواهیم. همین نکته را اصغرزاده چندی پیش بیان کرده است
سلام ،
خطِ آخر را بخوانید ! جالبه ! مردم ایران شده اند ترازو که فقط بیایند پای صندوق ( ترازو ) و بگویند این چقدر وزن دارد و اون یکی چقدر !؟ بعد هم ترازو را تحویل دکاندارها بدهند و بروند خانه شان ، تا وزن کشی بعدی ! بابا ایوالله !