افقه: تصمیمات دولت برجام را به اقتصاد گره زد
احسان انصاری در آرمان ملی نوشت: دولت در یک سال گذشته به چه میزان در زمینه اقتصادی موفق بوده است؟ آشرایط فعلی اقتصادچگونه است؟ آیا رویکردی که دولت برای مدیریت اقتصاد جامعه در پیش گرفته متناسب با چالشهای موجود کشور است؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر مرتضی افقه، اقتصاددان گفتوگو کرده است. افقه معتقد است: «یکی از اشتباهات اقتصادی دولت تبعیت از سیاستهای لیبرالی از جراحی یا اصلاحات اقتصادی بود که دولت آن را مطرح کرد. کسانی که امروز از سیاستهای لیبرالی در اقتصاد کشور استفاده کردند که در سه دهه گذشته همواره به آقای هاشمی و روحانی این انتقاد را وارد میکردند که چرا از سیاستهای لیبرالی استفاده میکنند. در نهایت نیز همان مشکلاتی برای مردم ایجاد شد که در دولتهای گذشته برای مردم ایجاد شده بود.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
دولت در حالی در آستانه یک سالگی قرار دارد که مهمترین شعارهای رئیسجمهور در دوران مبارزات انتخاباتی اقتصادی بود. در طول یک سال گذشته دولت سیزدهم به چه میزان در زمینه اقتصادی عملکرد قابل قبولی داشته و در راستای تحقق وعدههایی که به مردم داده عمل کرده است؟
عملکرد اقتصادی دولت باید براساس شعارهایی که دولت مطرح کرده و مسیری که در آن حرکت کرده صورت بگیرد. واقعیت این است که از همان ابتدا مشخص بود که برخی از شعارهایی که آقای رئیسی و دیگر اعضای کابینه مطرح میکنند قابل تحقق نیست. توان و ظرفیت ساختار حاکم بر اقتصاد کشور چنین اجازهای به دولت نمیدهد و این نکته مشهود بود که این وعدهها بیشتر جنبه تبلیغاتی و انتخاباتی دارد. این نکته را نیز باید در نظر بگیریم که شرایط انتخابات ریاستجمهوری گذشته نیز به شکلی بود که آقای رئیسی رقیب جدی در مقابل خود نمیدید و به همین دلیل نیاز به دادن وعدههای بزرگ برای پیروزی در انتخابات نداشت. با این وجود این اتفاق رخ داد. پس از ایشان مدیرانی در دولت به کار گرفته شدهاند که برخی شعارهایی میدادند که نشان از عدم شناخت وضعیت اقتصادی کشور بهطور دقیق داشت. به همین دلیل وعدههایی که دادند بدون توجه به این موضوع بود که ابزاری که قرار است این وعدهها را عملی کند با چالشهایی جدی ساختاری مواجه خواهد بود. وعدههایی مانند ساختن یک میلیون مسکن در سال و چهار میلیون در چهار سال و یا ایجاد یک میلیون شغل در سال از ابتدا مشخص بود که قابل تحقق نیست و تنها انتظارات را نسبت به دولت افزایش میدهد.
مهمترین دلایل عملی نشدن چنین وعدههایی چه بود؟
آقای رئیسی در ابتدایی که مدیریت اجرایی کشور را به دست گرفتند عنوان کردند که وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم را به برجام گره نخواهند زد. این در حالی بود که دولت تلاش زیادی کرد که برجام در نهایت به نتیجه برسد که تاکنون این اتفاق رخ نداده است. در چنین شرایطی حذف ارز۴۲۰۰ تومانی در عمل نشان داد که وضعیت اقتصادی به برجام گره خورده است. امروز نیز وعدههایی به مردم میدهند که مشخص است بدون رفع تحریمها محقق شدن آنها سخت است و تنها در شرایطی این وعدهها عملی خواهد شد که تحریمها برداشته شود. نکته مهم در این زمینه این است که اگر تحریمها نیز برداشته شود آیا تیم اقتصادی موجود در دولت از توانایی کافی برای مدیریت وضعیت اقتصادی برخوردار است و میتواند شرایط اقتصادی را بهبود ببخشد؟ نکته دیگر اینکه ریشه مشکلات اقتصادی فراتر از دستگاه اجرایی است و به همین دلیل سایر نهادها نیز باید برای ساماندهی به وضعیت اقتصادی کشور به دولت کمک کنند. اقدامی که رئیسجمهور میتواند برای بهبود شرایط انجام بدهد این است که برخی مدیران ناکارآمد را از دولت کنار بگذارد و به جای آنها افراد توانمندتر به کار بگیرد. در هفتههای اخیر یکی از این مدیران یعنی آقای عبدالملکی که شعارهای بزرگ میداد استعفا داد. به نظر میرسد این اتفاق باید درباره برخی وزرا و مدیران دیگر دولت نیز رخ بدهد. از سوی دیگر معاون اقتصادی و وزیر اقتصاد که در رشته اقتصاد تحصیلکردهاند نیز نشان دادهاند که هنوز با واقعیتها و موانع ساختاری در مدیریت اقتصاد آشنایی کامل ندارند و به همین دلیل به وعدههایی که در ابتدای تشکیل دولت دادهاند پایبند هستند و همچنان آن را دنبال میکنند. نکته دیگر اینکه دولت تصمیم گرفته با کشورهای همسایه مراوده اقتصادی داشته باشد. این در حالی است که در شرایطی که کشور در تحریم اقتصادی قرار دارد امکان استفاده از مواهب مراوده اقتصادی با کشورهای همسایه نیز بسیار دشوار است و تا زمانی که تحریمها برداشته نشود نمیتوان روی این مراودات اقتصادی حساب کرد. دولت تنها میتواند از طریق دور زدن تحریمها به اهداف خود دست پیدا کند که این موضوع نیز هزینههایی به کشور تحمیل کرده است.
مشکل اصلی مدیریت اقتصادی را به تیم اقتصادی مرتبط میدانید یا تصمیمات و سیاستگذاریهایی که در این زمینه صورت میگیرد؟
وعدههایی که در زمینه اقتصادی به مردم داده شده و سیاستهایی که برای تحقق این وعدهها اعمال شده نشان میدهد که برخی از اعضای تیم اقتصادی دولت از توانایی کافی برخوردار نیستند. از طرف دیگر تیم اقتصادی هنوز برخی واقعیتهای اجتماعی را به خوبی درک نکرده است. شناخت این واقعیتها و حرکت در مسیری که این واقعیتها نشان میدهد تا حدود زیادی میتواند شرایط را تغییر بدهد.
دولت رئیسی در طول یک سال گذشته از نظر اقتصادی در چه مسیری حرکت کرد؟آیا مسیری که دولت برای حل مشکلات اقتصادی در پیش گرفته بود صحیح بود؟
آقای رئیسی در ابتدا گمان میکرد بدون درآمدهای نفتی یا بدون برداشته شدن تحریمها میتوان اقتصاد را مدیریت کرد. این در حالی است که در عمل انجام این کار بسیار سخت و شاید ناشدنی است. به عنوان مثال در زمینه حذف ارز ترجیحی۴۲۰۰ تومانی بین اعضای تیم اقتصادی دولت اختلاف نظر وجود داشت. از سوی دیگر بین دولت و مجلس نیز در این زمینه اختلاف نظر وجود داشت و به همین دلیل این تصمیم با فراز و نشیبهای زیادی همراه شد تا در نهایت عملی شد. این اختلاف نظرها نیز تا مدتها تولید کننده و مصرف کننده را سردرگم کرد. یکی از اشتباهات بارز اقتصادی دولت تبعیت از سیاستهای لیبرالی از جراحی یا اصلاحات اقتصادی بود که دولت آن را مطرح کرد. کسانی که امروز از سیاستهای لیبرالی در اقتصاد کشور استفاده کردند در سه دهه گذشته همواره به آقای هاشمی و روحانی این انتقاد را وارد میکردند که چرا از سیاستهای لیبرالی استفاده میکنند. در نهایت نیز همان مشکلات برای مردم ایجاد شد که در دولتهای گذشته برای مردم ایجاد شده بود.
دولت مدعی است با ارتباط اقتصادی با کشورهای همسایه میتوان شرایط اقتصادی بهتری را تجربه کرد. این رویکرد به چه میزان با واقعیت همخوانی دارد و ارتباط اقتصادی با کشورهای همسایه با مختصاتی که در دولت رئیسی وجود دارد به چه میزان میتواند به اقتصاد ایران کمک کند؟
دولت گمان میکند با ارتباط با کشورهای همسایه کار جدیدی کرده است. این در حالی است که از ابتدای انقلاب تاکنون قرار بود ما با کشورهای همسایه ارتباط اقتصادی داشته باشیم و به اقتصاد اول منطقه تبدیل شویم. منطق اقتصادی میگوید اگر ما بتوانیم با کشورهای همسایه ارتباط داشته باشیم به سود ماست. با این وجود دولت تنها با کشورهای همسایه قرارداد بسته است. این در حالی است که تا زمانی که تحریمها برداشته نشود و ایران در تحریم قرار داشته باشد این قراردادها جنبه عملیاتی نخواهد گرفت. کشورهای طرف قرارداد ایران برای اینکه هزینههای سنگین شکستن تحریمها را پرداخت نکنند تلاش میکنند تا آنجا که امکان دارد زیر بار قراردادهایی که با ایران بسته شده نروند. تنها در شرایطی این اتفاق رخ میدهد که تحریمهای ایران برداشته شود. قرارداد بستن به تنهایی کافی نیست. مهم این است که آثار آن مشخص شود. تنها میتوان با دور زدن تحریمها بخشهایی از این قراردادها را عملی کرد که این کار نیز با هزینههای زیادی همراه است و مقرون به صرفه نیست. مشکل ما در تجارت خارجی تنها این نیست که با کشورهایی مانند آمریکا و کشورهای اروپایی ارتباط برقرار نمیکنیم و بلکه مشکل در ناکارآمدیهای داخلی است. این ناکارآمدیهای داخلی هم در تولید وجود دارد و هم در تجارت. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشید ما انتظار داشتیم کشورهای کوچکی که در آسیای میانه شکل گرفته به بازار ایران تبدیل شود و ما بتوانیم از این طریق تحرک جدی در اقتصاد خود ایجاد کنیم. این وضعیت در فردای پس از صدام در عراق نیز وجود داشت و امیدوار بودیم بتوانیم در عراق سرمایهگذاری اقتصادی انجام بدهیم. این در حالی است که ناکارآمدیهای داخلی و سوءمدیریتها اجازه این کار را به ما نداده است. دولت باید این نکته را در نظر داشته باشد که اگر در کوتاه مدت نتواند تحریمها را لغو کند و زمینه مراودات بینالمللی را برای اقتصاد کشور ایجاد کند در آینده قیمتها در بازار ایران روند افزایشی به خود خواهد گرفت و ادامه این وضعیت میتواند تبعاتی برای دولت داشته باشد.
انتهای پیام




