خاطرات هاشمی | «عبدالله نورى مدعى است باند رسالت، گرداننده معرکه است»

بهکوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:
یکشنبه ۸ مهر ۱۳۶۹
شب مهمان آقاى خامنهاى بودم. درباره اقدامات اخیر شوراى نگهبان که منجر به مردود شدن جمعى از رادیکالها در نامزدى مجلس خبرگان شده است، مذاکره کردیم. امروز در مجلس اعتراض کردهاند و آقاى محسن قرائتى خبر داد که آقاى هادی غفارى در مسجدش گفته مجمع روحانیون مبارز، تصمیم گرفتهاند انتخابات را تحریم کنند. نظر آیتالله خامنهاى این است که این اقدام به ضررشان تمام مىشود؛ قرار شد که به دو طرف تذکر داده شود.
سهشنبه ۱۰ مهر ۱۳۶۹
آقاى عطاءالله مهاجرانى، معاون حقوقی و پارلمانی رییسجمهورآمد. درباره طرح نمایندگان مجلس در مورد انتخابات مجلس خبرگان که به منظور مقابله با شوراى نگهبان مطرح شده، صحبت کرد.
آقاى علی اکبر ناطق نورى آمد و در مورد برخوردهای تند رادیکالها در مجلس با شوراى نگهبان، بر سر حذف بعضى از کاندیداها، گزارشی داد؛ گفتم مذاکرات باید مستدل و متین باشد.
پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۶۹
با آقاى خامنهاى تلفنى صحبت کردم. قرار شد انتخابات استانهاى سیستان و بلوچستان و گیلان، به خاطر کم بودن تعداد نامزدهاى تأیید شده در حدّ نیاز، به تأخیر افتد.
شنبه ۱۴ مهر ۱۳۶۹
مصاحبهاى براى تبلیغات انتخابات مجلس خبرگان کردم. از خودم چیزى نگفتم و بیشتر روى شرکت در انتخابات حرف زدم. مصاحبه طولانى با خبرنگار لوموند داشتم؛ همراه با آقایاحسان نراقى آمده بود.
تیمسار سرتیپ منصور ستارى، فرمانده نیروی هوایی ارتش آمد. گزارش خریدهاى تسلیحاتى از چین و شوروى را داد و براى ساخت هواپیمای اف-۵ کمک مالى خواست.
عصر آقای اکبر ترکان، وزیر دفاع آمد. عازم سفر به چین است؛ براى مذاکرات و خریدها مشورت کرد. همچنین گزارش توافقهاى اخیر با انگلستان بر سر بسیارى از موارد اختلاف در مورد معاملات تسلیحاتى قبل از انقلاب را داد.
خبر دادند که تیم ملی فوتبال، در بازىهاى المپیک آسیایى، پس از شانزده سال قهرمان شده است؛ گفتم از آنها تشکر کنند و پاداش بدهند.
یکشنبه ۱۵ مهر ۱۳۶۹
آقاى قدرتالله علیخانىآمد. از جریان اخیر مجلس خبرگان که ضربهاى به مجمع روحانیون بود، اظهار ناراحتى نمود و از من خواست براى دلجویى از آنها فکرى کنم.
جلسه مجلس شورای اسلامی، براى اولین بار در تاریخ انقلاب، به خاطر خوددارىِ جمعى از نمایندگان به خاطر اعتراض به برنامه هیأت رییسه، به رسمیت نرسید. طبق گزارشها، اظهارات تندى از طرف رادیکالها علیه خط مقابل شدهاست.
دکتر مصطفی معین و مهندس میرحسین موسوى و حمید میرزاده، از جلوگیرى غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران از ادامه کار ساخت شهرک تحقیقاتى در چیتگر شکایت آوردند؛ به شهردار گفتم همکارى کند.
شب مهمان آیتالله خامنهاى بودم. بیشتر مذاکرات درباره تبعات مسایل اخیر انتخابات مجلسخبرگان و شدت اختلاف بین دو جناح و نحوه چارهجویى آن بود. همچنین قرار شد در جلساتمان، بحثى از مسایل اجتماعى فقهى داشته باشیم؛ بحث «غنا» را براى اولین بحث انتخاب کردیم.
سهشنبه ۱۷ مهر ۱۳۶۹
معاون وزارت اطلاعات آمد. راجع به تماس با منابع خارجى و مبادله اطلاعات با سرویسهاى اطلاعاتى کشورهاى دیگر پرسید؛ به طور محدود موافقت کردم.
آقاى محمد امامىکاشانى، عضو شورای نگهبان، از اینکه آرای انتخابات مجلس خبرگان که فقط به نام «کاشانى» نوشته شده، به علت تردید بین ایشان و آقاى حسین راستى کاشانى، باطل شدهاست، شکایت داشت. قرار شد بررسى شود؛ اگر چنین است باطل نشود، بلکه برابر قانون تسهیم به نسبت آرای دو نفر شود. بعضىها هم از اینکه عنوان «خمینى» شهرت احمدآقا، درلیست حوزهها، برخلاف دیگران، مقدم بر فامیل واقعى آمده و به این دلیل در ردیف بالاتر قرار گرفته است، شاکى بودند.
یکشنبه ۲۲ مهر ۱۳۶۹
دیشب راحت خوابیدم. امروز حالم بهتر است. برنامههاى دیگر امروز را هم براى ادامه معالجه لغو نمودم. به آیتالله خامنهاى هم گفتم جلسه امشب نباشد.
عصر براى دیدن آقاى مهدی کروبى، رییس مجلس شورای اسلامی، به منزل احمدآقا رفتم؛ درآنجا، بسترى است. گزارشها را از دفترم آوردند؛ خواندم. مسأله مهمى نداشتیم.
سهشنبه ۲۴ مهر ۱۳۶۹
آقاى عبدالله نورى، وزیر کشور آمد. از درگیرىهاى جارى بین دو خط اظهار نگرانى کرد و پیشنهادهایى داد براى دلجویى از رادیکالها و سپس دستور آتشبس؛ مدعى است باند روزنامه رسالت، گرداننده معرکه است.
شنبه ۲۸ مهر ۱۳۶۹
آقاى مصطفی پورمحمدى از وزارت اطلاعات آمد. گزارش اطلاعاتى داد و خواستار استرداد ساختمانهاى اطلاعات شد که در اختیار سپاه و کمیته است. سپس همراهانش و دادستان انقلاب آمدند. گزارش پرونده سفر رینالدو گالیندوپل را دادند و تصمیمگیرى شد.
دکتر حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی آمد. گزارش مذاکره با آقاى مهدی کروبى را داد که سخت ناراحت است.
شب با احمد آقا، مهمان آیتالله خامنهاى بودیم. مذاکره درباره مصوبات شورای عالی امنیت ملی بود که مورد بررسى و تأیید قرار گرفت.
یکشنبه ۲۹ مهر ۱۳۶۹
آقایان عبدالواحد موسوى لارى، مجید انصارى و اسحاق جهانگیرى آمدند. از حذف رادیکالها از مجلس خبرگان اظهار نگرانى نمودند و از رهبرى، به خاطر عدم حمایت از آنها گله کردند؛ توضیحاتى برایشان دادم و گفتم لازم است اعتماد رهبرى را جلب کنند. قرار شد جلسه دیگرى داشته باشیم.
شب با رهبری جلسه داشتیم. درباره رادیکالها مذاکره کردیم. قرار شد دلجویى شود.
دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۶۹
آقای غلامرضا معتمدی نیا، نماینده کهنوج، همراه آقاى محمد شهسوارى، اسیر آزاد شده آمدند. او هنگام اسارت، در مقابل دوربین تلویزیونهاى غربى، علیه صدام شعار داد و فیلم آن در آن موقع پخش شد و تأثیر زیادى داشت. جریان اقدام خودش را تعریف کرد. گفت او را بین اجساد شهدا خوابانده بودند و خارجیها فیلمبردارى مىکردند و او در یک لحظه تصمیم گرفت که شعارهاى انقلاب را بدهد و اطمینان به شهادت داشت و نمىدانست که دوربین ها مربوط به تلویزیونهای خارجى است؛ خیال مىکرد تلویزیون عراق است. وقتی شعار داده، او را خاموش کردهاند. تحسینش کردم و هدیه به او دادم.
منبع: خاطرات هاشمی در سال ۱۳۶۹
انتهای پیام