مشایی به متکی: برو زمینه مذاکره پشت پرده با سران آمریکا را تدارک ببین

امیرحسین عظیمی، خبرنگار روزنامه ی آرمان در مقدمه ی گفتگویی با نماینده ی اسبق مجلس نوشت:
میگویند خورشید پشت ابر نمیماند و شاید مصداق آن اظهارات یک نماینده مجلس هشتم باشد که در جریان رفتارهای دولت احمدینژاد بود و آن را با «آرمان» در میان گذاشت، از چگونگی عزل متکی تا خانهنشینی احمدینژاد و در نهایت هم موضوع فیش های حقوقی نجومی! این روزها بحث فیشهای حقوقی به یکی از مهمترین مباحث نشستها و جلسات رسمی و غیر رسمی تبدیل شده است و همه صاحبنظران و افراد آگاه در یک موضوع اتفاق نظر دارند که آن هم لزوم برخورد با پرداختکنندگان و دریافتکنندگان این حقوقهای نجومی است. البته این فیش های حقوقی چنین نیست که تنها در این دولت صادر شده باشد بلکه در دولتهای قبلی همچنین پرداخت های نجومی صورت گرفته است و اکنون با فاش شدن رقم برخی از آنها جامعه خواستار توقف این روند شده است. «بروید فیش حقوقی مدیران ادوار شرکت ملی مس را بررسی کنید و مشاهده کنید در دوره قبل که نیروهای نزدیک به مشایی حضور داشتند حقوق و مزایای آنها چقدر بوده و در این دوره چقدر است؟» این جملات مصطفی رضاحسینی نماینده اسبق مجلس، درباره سیاسی کاری رسانههای مخالف دولت است. رضا حسینی، سخنگوی طراحان سوال از محمود احمدینژاد هم بود که تعریف می کند«درمجلس هشتم، وظیفه خودمان را به خوبی انجام دادیم و روند اشتباهی که در جریان بود و میتوانست پیامدهای بدی داشته باشد را متوقف کردیم». در ادامه گفتوگوی «آرمان» را با مصطفی رضا حسینی میخوانید:
در مجلس هشتم چند اتفاق مهم رخ داد که یکی از آنها طرح سوال از محمود احمدینژاد بود. بالاخره این طرح چه شد و چرا ناگهان مسکوت ماند؟
طرح سوال از احمدینژاد به این دلیل مطرح شد که او سلسه اقداماتی را در آن زمان انجام داد که سبب جرقه طرح سوال از او شد. ایشان به سمت و سویی رفته بود که خودش را در یک هالهای از تصمیمگیری و مدیریت کشور میدانست و به نظرات و جایگاه دیگران اهمیت نمیداد. در کنار این موضوع، گریز از قانون در بسیاری از مقاطع و نادیده گرفتن جایگاه مجلس و پشت پا زدن به موضوعات دیگر سبب شد تا سوال از او به صورت جدی مطرح شود و همین موضوعات جرقههای آغازین را زد. برای مثال در بحث مشایی وقتی که گفته شد مشایی در این سمت نباشد لجبازی صورت گرفت و مشایی را حفظ کرد. در آن زمان مشایی هم تصمیمگیرنده و هم صاحب اختیار شد؛ اخبار نشستهایی هم که با هم داشتند به ما میرسید و میدانستیم چه تصمیماتی گرفته میشد و چه کارهای قرار است انجام دهند. حتی بنده در یکی از نطقهایم در مجلس به احمدینژاد انتقاد کردم، سوال کردم مشایی کیست؟ از کجا آمده است؟ اینها سوال مردم است. بحث عزل آقای متکی در زمانی که خارج از کشور بود هم مباحث خاص خودش را داشت. بحث خانهنشینی و غیره و مجموعه این اتفاقات که به نام قانونگریزی از آن یاد میکنیم و به ویژه جریان انحرافی که تبدیل به یک جریان بسیار مرموز و خطرناک شد، طی تذکراتی به احمدینژاد انتقال داده شد اما ایشان توجهی نمیکرد. مجموع این رفتارها، برخی دوستان را در مجلس به این باور رساند که باید یک جا این مسائل متوقف شود. حتی در یکی از جلسات محرمانه موتلفه در کوچه آذر روبه روی مجلس بحث رفت و آمد بزرگان به منزل احمدینژاد در زمان خانهنشینی بود که چرا او این کار را انجام میدهد. در نهایت آقای بادامچیان به عنوان نماینده اصولگرایان نزد احمدینژاد رفت و به او گفته بود بیایید و به کارتان در دولت برسید که احمدینژاد در جواب گفته بود مگر باید از بزرگان حرف شنوی داشته باشم؟ وقتی این موضوعات بین دوستان مطرح شد. دیگر عزم ما برای سوال از رئیسجمهور جدیتر شد.
چه تعداد از نمایندگان مخالف سوال از احمدینژاد بودند و دلایل آنها چه بود؟
زمانی که ما این کار را شروع کردیم در حقیقت آقای مطهری سکاندار این جریان شد. در آن مقطع گروههای نزدیک به احمدینژاد در مجلس بهشدت مخالف بودند، از جمله اعضای جبهه پایداری که بهشدت سعی میکردند چنین اتفاقی رخ ندهد؛ برخی افراد که هم در مجلس هفتم بودند و هم مجالس هشتم و نهم که تعدادشان هم زیاد نبود، حرفی برای گفتن نداشتند و وقتی دلیلی برای انجام بسیاری از مسائل ندارند و احساس میکنند آنچه تصویب میشود، به ضرر منافع فردی و حزبی آنهاست پس تلاش میکنند، موضوع را به هر طریق ممکن از گردونه خارج کنند. در این میان هم از یک حربه استفاده میکنند که لطمه به برخی ارکان میزند. آن هم این است که در بین افکار عمومی و نمایندگان مجلس شایعه میکنند مقامات ارشد کشور با این کار یا آن کار مخالف هستند؛ پس اگر این کار را انجام بدهید مخالف نظر بزرگان است. در بحث سوال از رئیسجمهور هم این قضیه مطرح شد. این مسائل بین نمایندگان ایجاد شبهه میکرد که اگر من سوال از رئیس جمهور را امضا کنم برخلاف نظر مقامات ارشد نباشد! احساس گناه میکردند. اینها به دنبال فرافکنی و دور کردن مردم از اصل قضیه بودند. ولی بزرگان بارها عنوان کردند با کسی تعارف ندارند و خواستند از جانب آنها سخنی بیان نشود. فشار در این مقطع بر نمایندگان بسیار زیاد بود اما آقای مطهری یک کار بسیار خوبی انجام دادند؛ کاری که هم در تاریخ ثبت شد و هم برای دلواپسانی که میخواستند تخریب کنند، روشن شود تلاشهایشان سودی ندارد. ایشان نامهای را برای مقام معظم رهبری نوشتند و در این نامه به مساله ضرورت و اهمیتی که باعث شده بود طرح سوال از رئیس جمهور مطرح شود، اشاره کردند. در حقیقت هدف آقای مطهری از ارائه این نامه، نخست درخواست راهکار و سپس اطلاع از دیدگاه مقام معظم رهبری در قبال سوال از رئیسجمهور بود. همان طور که مقام معظم رهبری بارها فرموده بودند مجلس باید کار خودش را انجام بدهد و باید آنچه صلاح مردم و مملکت است را در دستور کار قرار دهد. همین موضوع سبب شد با دلگرمی بیشتر به کار خود ادامه بدهیم. بیشترین زحمت هم بر دوش آقای مطهری بود تا امضاها به حد نصاب برسد. بنا بر این بود که جمعآوری امضاها سیاسی نباشد و در سطح جامعه کمترین تنش را ایجاد کند. حتی ما در جلسات خودمان بحث میکردیم که امضاها از بین میانه روهای دو گروه در درون مجلس باشد.
شنیده شده در آن زمان برخی نمایندگان صبح سوال از رئیسجمهور را امضا میکردند و شب امضای خودشان را پس میگرفتند. واقعا این چنین بود؟
بله؛ این طور بود. به عنوان مثال ما ۱۰۰ امضا جمع میکردیم و فردا که برای اعلام وصول اقدام میکردیم، میگفتند امضاها کم شده است. کم شدن امضاها ناشی از فشارهایی بود که از جانب دولت به نمایندگان وارد میشد. در آن مقطع یک لیست دست من بود و یک لیست دیگر دست آقای مطهری که امضا جمع میکردیم. خود من شاهد بودم و پیش ۲ تن از نمایندگان رفتم و به من گفتند که استخاره کردهایم خوب نیامده است و امضا نمیکنیم. پس این خودش مساله بزرگی است که برخی برای تصمیمات مهم کشور استخاره گرفتهاند! ولی با وجود این موضوعات، تمام تلاش خودمان را میکردیم تا نمایندگان را قانع کنیم، ولی از آن طرف حوزه پارلمانی ریاستجمهوری فشار خودشان را به نمایندگان میآورد، به عنوان مثال کمک هایی به حوزه انتخابیه برخی نمایندگان میکردند تا در مقام رودربایستی امضایشان را پس بگیرند یا به دنبال این بودند فلان نماینده بیرون از مجلس با کدام شخص یا مقام و مسئولی ارتباط دارد و میرفتند سراغ آنها تا به هر نحوی، نماینده را در شرایط سخت قرار دهند تا امضایشان را پس بگیرند.
به دلیل اینکه از طراحان اصلی سوال از رئیسجمهور و سخنگوی این تصمیم تاریخی بودید، از ماجرای عزل آقای متکی وزیر اسبق امورخارجه چه اخبار پشت پردهای دارید؟
ببینید حرف های رئیسجمهور وقت یعنی آقای احمدینژاد و معاون پارلمانی ایشان درباره آقای متکی هیچ کدام صحت نداشت. متکی بسیار انسان شریف، صدیق، دوست داشتنی و با خدایی است و اهل دروغ و مبالغه نیست. یکی از موضوعاتی که مطرح شد، این بود که به حیثیت کشور لطمه زده شده؛ وزیر خارجه کشور رفته است به کشور دیگری برای مراودات سیاسی و هر آنچه بوده به پادشاه یا رئیسجمهور کشور مقصد گفته است. مطرح کردند ایشان وزیر نبوده است؛ سوال ما این است اگر ایشان وزیر نبوده، چرا فرستاده شد که برود در یک نشست مهم بینالمللی حضور پیدا کند. گفتند ایشان تا دوشنبه وزیر بوده و بعد عزل شده است. اگر تا دوشنبه بوده پس چرا صبر نکردید متکی از سفر برگردد و بعد اقدام کنید؟ گفتند این تصمیم قبل سفر بوده چون برنامه سفر چیده شده بود، آقای رئیسجمهور نامه عزل را نوشته و به دفتر داده و گفته بود دوشنبه که از سفر برگشت این نامه را بدهید اما چون متکی روز دوشنبه نیامد سیستم کار خودش را کرد که این موضوع برای یک کشور و یک سیستم خیلی زشت است و خندهدار است این قدر بینظمی باشد که رئیسجمهور نامهای درباره وزیرش به دفتر بدهد و بگوید این را روز دوشنبه اجرا کن.
پس همان گمانه تسویه حساب سیاسی قوت میگیرد؟
متکی به هیچوجه با هواپیمای شخصی به آن سفر نرفته بود، ما بلیتهای سفر ایشان را بررسی کردیم. اصلا چنین چیزی نبوده که ایشان با هواپیمای شخصی سفر برود. رفتن به این سفر یک برنامهریزی دو سه ماهه نیاز دارد و یک شبه نبوده است. بلیتها و نوع هواپیما و تاریخ رفت و برگشت سفر هم مشخص است. گویا در یکی از سفرهای آقای احمدینژاد و تیمش به آمریکا و سازمان ملل، یک شب از شبهای سفر، مشایی، متکی را صدا میکند و به او میگوید: «بروید و زمینه مذاکره پشت پرده با سران آمریکایی را تدارک ببینید تا نشستی داشته باشیم». آنجا متکی با تعجب به مشایی میگوید:«این کار در اختیار بنده نیست، این اتفاق باید با نظر بزرگان کشور صورت گیرد، آیا در جریان و موافق این کار هستند؟» مشایی آنجا با لحن تندی میگوید این حرفها چیست که میزنید و شما بروید این کار را انجام دهید، در حقیقت این کار به فرد دیگری ارتباط ندارد. آقای متکی این کار را نکردند، موضوع را انتقال دادند و کلید اختلاف از اینجا زده شد تا جایی که اقدام به عزل، نقطه جوش اختلاف بود که البته از احمدینژاد این کارها بعید نبود.
درباره دلیل خانهنشینی احمدینژاد هم روایتهای مختلفی شنیده میشود. طی بررسیهایی که داشتید، به چه روایتی رسیدید؟
احمدینژاد به علت اینکه در مناطق مختلف کشور رفت و آمد میکرد، مردم هم از او استقبال میکردند و با تودهها در ارتباط بود (این استقبالها به خاطر در دست داشتن قدرت اجرایی کشور بود). به او القا کرده بودند که اگر هر اقدامی انجام دهد مردم با او همراهی میکنند. بر این باور بود که اگر رفت و خانهنشینی کرد، خیل جمعیت از مردم به خاطر ایشان یا بیرون میریزند یا عملکرد ایشان را مورد حمایت قرار میدهند و به تبع آن میتواند به خواستههای خودش برسد و نظر خود را تحمیل کند. ایشان دنبال ایجاد دو دستگی در متن جامعه بود. از اینها گذشته ایشان حتی تمرکز بر مسائل حیاتی کشور نداشت از طرفی حال اقتصاد خوب نبود، بیکاری بیداد میکرد، ولی با این اوصاف به دنبال روش خودش بود. به موضعگیری ایشان درمسائل خارجی دقت کنید. از آن طرف می گفت در پس پرده با خارجی ها و آمریکا ارتباط بگیریم و از طرف دیگر به آمریکا بدو بیراه بگوییم. خوب این در دستور کار ایشان بود و دیده میشد.
بزرگانی که برای پا در میانی به منزل احمدینژاد میرفتند تا ایشان را به آشتی دعوت کنند نقل قول های متفاوتی داشتند. به عنوان مثال حجت الاسلام آقا تهرانی استاد اخلاق دولت نهم گفته بود، احمدینژاد گفته است من خودم با بزرگان کشور صحبت میکنم، استعفا میدهم یا مصلحتی میمانم. از این دست روایتها را از مهندس باهنر و دیگران شنیدهایم، شما مستندات دیگری هم دارید؟
ما خوشحال بودیم اگر ایشان استعفا میکرد. اگر استعفا میداد، طرح سوال نمیکردیم. منتها ایشان به هیچوجه حاضر نبود این کار را انجام بدهد. من حتی نمیپذیرم که این حرف را زده باشد. شاید هم برای گرم کردن بازار خودش یا مظلوم نمایی این حرفها را زده است. آقای احمدینژاد با وجود همه تلاش هایش برای مردمداری اما در کشورداری خوب عمل نکرد.
با این حساب باید مرزی بین اصولگرایان و احمدینژاد قائل شد.
آقای احمدینژاد از اول هم خودش را اصولگرا نمیدانست و خودش را جریان سومی میدانست و میداند. الان هم ممکن است برای جمع کردن رای اصولگرایان یا سکوت کند یا دوباره به نزد آنها برود. البته بعید است اصولگرایان دوباره بخواهند با این طناب به ته چاه بروند. شک نکنید اگر احمدینژاد دوباره وارد عرصه شود اینبار مشاییهای بیشتری حضور خواهند داشت. یعنی یک جریان مشاییسم سر کار می آید و بازار خرافه در کشور بیشتر میشود. آقای احمدینژاد اعتقاد داشت هر آنچه میاندیشد درست است و باید اجرا شود، بنابراین مجلس کار خودش را به درستی انجام داد.
در آخرین جلسه علنی سال ۹۰ احمدینژاد برای پاسخ به سوالات به مجلس آمد. طرح سوال از سوی مطهری نماینده تهران و توضیحات احمدینژاد، همه نشان از فرمالیته بودن آن جلسه بود! چرا آن جلسه دستاوردی نداشت؟
من اعتقاد دارم زحمت دوستان نتیجه داد و اگر امروز میبینیم همان طیف اصولگرایی که او را بر سر کار آوردند، اکنون دیگر به دنبال او نیستند، نتیجه زحمات همان دوستان است. ما در بحث سوال از رئیس جمهور وقت، این موضوع را مطرح کردیم که احمدینژاد از قانون فرار میکرد، آمد و مجبور به پاسخگویی به ملت و مجلس شد که این نشان از جایگاه مجلس دارد. او برای آمدن به مجلس بهشدت اکراه داشت. مجلس نشان داد اگر کسی فرافکنی و قانونگریزی کند باید پاسخگو باشد و فرقی هم نمیکند، احمدینژاد باشد، رئیسجمهور باشد. احمدینژاد در آن روز بهشدت از حضورش عصبانی بود و با کنایه با هیات رئیسه و نمایندگان سخن میگفت. آقای احمدینژاد به دنبال این بود که به افکار عمومی القا کند این کار برایش مهم نیست و بیارزش است یا موضوعات مطروحه بسیار ساده و بیاهمیت است. بیشتر به دنبال این بود که نشان دهد مجلس در راس امور نیست ولی همین که او آمد و مجبور به پاسخگویی شد یعنی مجلس در راس امور است. معتقدیم در آن مقطع وظیفه خودمان رابه خوبی انجام دادیم.
برخی معتقدند دولت در انتخابات مجلس نهم تلاش کرده تا ترکیب مجلس هشتم را تحت تاثیر قرار بدهد. این شایعه را قبول دارید؟
احمدینژاد بهشدت تیم و افرادش را بسیج کرد و منابع را هم در اختیارشان گذاشته بود. رهبری این جریان را هم پایداریها به عهده داشتند. اینها نزدیکترین افراد به احمدینژاد بودند و هستند. در کل کشور شروع به فعالیت کردند. به همین دلیل، دلواپسان و نزدیکان او در مجلس هشتم، مجددا در مجلس نهم هم تکرار شدند و تا حدودی حضور دولت در ترکیب مجلس نهم تاثیرگذار بود، بالاخره برخی به مجلس نهم راه پیدا نکردند.
علت رفتارهای این روزهای احمدینژاد چیست؟ نظرتان درباره بازگشت او مثبت است؟
باز گذاشتن دست احمدینژاد برای سفرها از خوبیهای نظام است که فردی که درمقام رئیسجمهور بوده و میزان زیادی بحث و جدل داشته است را آزاد گذاشته که سفرهایش را برود و خستگی آن ۸ سال را جبران کند. بازگشت به احمدینژاد و احمدینژادها کشور را مجدد دهها سال عقب میبرد. به هیچوجه دنیا دیگر دنیای گفتمان احمدینژادی نیست. بازگشت به او، افزایش مجدد نیازمندان جامعه است. بازگشت به او دراز کردن مجدد دست مردم در برابر دولت است. در ضمن او خودش را نه اصولگرا و نه اصلاحطلب میدانست بلکه او خودش را یک جریان سوم تعریف میکرد. گفتمان احمدینژاد دیگر در داخل و خارج قابل پذیرش نیست. او میخواست چهرهای مثل گاندی برای خود درست کند. بازگشت احمدینژاد امکان ندارد و اگر بیاید، برخی باید در برابر ملت پاسخگو باشند که چطور با وجود قانونگریزیهای این فرد حاضر به حضور مجددش شدند. اصولگرایان هم دنبال بازگشت او نیستند، مگر جریان خاص. این جریان خاص به دلیل از دست دادن پایگاه اجتماعی و قدرت خود به این فکر میکند که فقط و فقط با بازگشت احمدینژاد به قدرت، به ثروت و قدرت دوباره میرسند. البته یا خودش میآید یا کسی را معرفی میکند. ما نیاز داریم اداره کشور به نیروهای متعهد، راستگو، قانون گرا و متخصص سپرده شود. این مسائل را بیشتر از دولت سابق در دولت روحانی میبینیم. در دولت قبل اکثر کارها هیاتی انجام میشد، به طوری که شب تصمیم میگرفتند و صبح انجام میدادند ولی روحانی با اینکه کشور را در شرایط سختی تحویل گرفته بود، علمیتر و منظمتر عمل کرد. مردم با انتخاب روحانی نشان دادند هنوز به روحانیت اعتماد و اعتقاد دارند. لازم است اشاره کنم که روحانی ارتباط خوبی هم با رهبری دارد چون از قبل با رهبری در نقاط مختلفی کار کرده است تا احمدینژادی که این ارتباط و نزدیکی را در کارنامهاش نداشت. روحانی شخصیت کارکشتهای است که به نقاط قوت و ضعف کشور واقف است و باید به او کمک کرد.
این روزها بحث فیشهای حقوقی فضای رسانهای کشور را در برگرفته است، به نظر شما چقدر این جدال فیشهای حقوقی، سیاسی کاری است و چقدر آن از سر خیرخواهی است؟
اول اینکه جریانی که بحث فیشهای حقوقی را مطرح کرد، جریان مخالف دولت است. کیهان شروعکننده آن است. وقتی جریان مخالف یک سال مانده به انتخابات ریاستجمهوری، این مساله را مطرح میکند طبیعی است اسمش را نمیتوان خیرخواهی یا محض رضای خدا گذاشت. اصلا نمیشود چنین تصوری داشت و بنده به عنوان یک فرد سیاسی قبول نمیکنم بلکه یک نوع انتقامگیری میدانم که میخواهد افکار عمومی را به سمت و سوی دیگری هدایت کند. اگر نیتشان الهی است چرا جنجال میکنند و چرا آب به آسیاب میریزند. مستندات را جمعآوری کنند و دستشان هم که الحمدا… باز است، بروند سراغ دستگاههای نظارتی به جای اینکه مردم را درگیر این مسائل کرده و کشور را تضعیف کنند. اسناد را ببرند به مراکز مربوط نشان دهند. دوم اینکه چرا این یکی دو سال را مورد توجه قرار دادند، بروند قبل ترها را هم بررسی کنند. من یک کد میدهم، بروید سراغ شرکت ملی مس و کارهایشان را در همه ادوار بررسی کنید. هم دولت سابق که نیروهای نزدیک به مشایی و احمدینژاد آنجا بودند و هم این دولت، ببینید و بگویید مزایای کدام یک بیشتر است
انتهای پیام