خاطرات هاشمی | آقاى جنتى براى پیگیرى ادعا درباره یک گنج استمداد کرد

بهکوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۳۶۹
درگزارشهاى خارجى، کشف باند قاچاق فیوزهاى بمب هستهاى به عراق در لندن، در صدر اخبار است.
عصر تیمسارمنصور ستارى، فرمانده نیروی هوایی ارتش آمد. گزارش پروازهاى نظامى در خدمت مسافران عادى را داد.
یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۶۹
مأمورى از اطلاعات آمد؛ از مأموران ویژه وزارت اطلاعات است. از وزارت اطلاعات به خاطر منزوى کردن طرفداران آقاى منتظرى در اطلاعات گله داشت.
افطار را مهمان آیتالله خامنه اى بودم. تا ساعت نه شب مذاکره داشتیم. از برنامههاى مخالفتآمیز رادیو و تلویزیون انتقاد شد؛ قرار شد برای اصلاح پیگیرى کنیم. درباره قوهقضائیه و اختلاف آقاى محمد محمدی ریشهرى، دادستان کل کشور با آقاى محمد یزدى، رییس قوه قضاییه صحبت کردیم.
سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۶۹
آقاى محمدحسن زورق، معاون سیاسی صداوسیما آمد. درباره شیطنتهاى تبلیغاتى بعضى از عناصر در صداوسیما مذاکره کرد. قرار شد براى جلوگیرى از اِعمال غرض آنها، موضوع بررسى شود.
چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۶۹
آقاى حسین مظفر، مدیرکل آموزش و پرورش معزول تهران آمد؛ از خودش دفاع کرد و اتهامات گروهگرایى، باندبازى و مخالفت با رهبرى را بىاساس خواند و از عزل و نصبهاى زیاد آموزش و پرورش شکایت کرد.
اعضای شوراى مرکزى دفتر تحکیم وحدت آمدند. از خودشان درخصوص اتهامات مخالفت با رهبرى و دولت و مواضع افراطی و تندروى، دفاع کردند و براى مشکل بروز جریان اسلامى مخالفشان، تحت عنوان «جامعه اسلامى دانشجویان» و زیاد شدن اختیارات نمایندگان رهبرى در دانشگاهها و طبعاً پیشامد محدودیت براى خودشان استمداد نمودند.
پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۶۹
آقاى ابوالفضل توکلى بینا، مشاور رییسجمهور در امور اصناف، تلفنى از اقدام شهردارى تهران در جمعآورى دکههاى یخ فروشى و روزنامهفروشى سطح شهر انتقاد داشت.
یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۶۹
آقاى على حجتى کرمانی آمد. خواستار توجه بیشتر و دادن امکان براى کار بیشتر براى انقلاب شد. او پیغام آقاى سیدرضا صدر را آورد که خواسته بود آیتالله قمى را آزاد بگذارند؛ تعهد مىنماید که مزاحم نشود.
آقاى جواد مقصودى از ستاد برگزاری نماز جمعه تهران آمد. مقدارى از رادیکالها و اظهارات آقاى مهدی کروبى در مراسم ۱۲ فروردین، روز جمهوری اسلامی انتقاد داشت.
شب در دفترم ماندم. جلسه با رهبرى را لغو کردم.
سهشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۶۹
آقاى فخرالدین حجازى، نماینده تهران در مجلس آمد. گزارش سفر به شرق را داد و گفت که مسلمانان منطقه به شدت طرفدار انقلاب ایران هستند. او خواستار حمایت نهضتهاى اسلامى با امکانات مادى شد. از تضعیف رادیکالها با سیاست رهبرى و عمل کارکنان بیت رهبرى، اظهار نگرانى کرد. گفتم آنها که قبل از رهبرى ایشان، به نوعى ایشان را آزار مىدادند، اکنون باید با جبران عمل گذشته خود، اعتماد ایشان را جلب کنند. از عدم استفاده از سخنرانیهایش در رادیو گله کرد.
آقاى محمدحسن رحیمیان، جانشین سرپرست بنیاد شهید آمد. از وضع روحى همسران شهدا مخصوصاً اظهار نگرانى کرد؛ از حدود ۶۰ هزار همسر شهید، فقط حدود ۱۰هزار نفر ازدواج کردهاند و بقیه، اکثرشان نیاز جدى به ازدواج دارند؛ گفتم، خوب است تبلیغاتى بشود که همسران شهدا، حاضر بشوند ازدواج کنند و مستمرىِ آنها در این صورت قطع نشود؛ قرار شد بررسى کنند.
افطار، اعضاى مجمع تشخیص مصلحت، مهمانم بودند. سپس جلسه داشتیم که تا ساعت یازده شب طول کشید. بعد از جلسه، آقاى احمد جنتى، رییس سازمان تبلیغات اسلامی، اجازه گرفت که سازمان تبلیغات بتواند کالاهاى وارداتىِ اضافى را بفروشد. همچنین براى پیگیرى ادعاى مدعیان یک گنج استمداد کرد؛ گفتم مرجع این امر، وزارت ارشاد، سازمان میراث فرهنگی است.
چهارشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۶۹
بعد از خوردن سحرى و نماز، خوابیدم. خواب دیدم بند تسبیحى که در دستم بود، در نقطه اتصال به شیخ بالا قطع شد و چند دانه در رفت. بیدار شدم؛ در فکر تعبیر بودم که باز خوابم برد. خواب دیدم با هلیکوپتر از فضاى منطقهاى که شبیه یک درّه بود، گذشتیم. در قسمت پایین، اشجار سرسبز و گل و گیاه بود. در قسمت بالا، صخرههاى خشک و سنگى و جادههاى کوهستانى، باغستان را به صخرهها وصل کرده است. ماشینهایى هم در حرکت بودند که به بالا بیایند، یکى از کامیونهاى بزرگ به صخره خورد و منحرف شد و رانندهاش که داراى قدى بلند، خوشتیپ و خوشاندام بود، افتاد و مُرد. متأسفانه همه مسایل و مناظر جنبى و مربوطه را به خاطر ندارم؛ فقط یادم است که پس از این حادثه، در خواب حالتى مخلوط از حُزن و اندوه و نوعى رضایت داشتم؛ خداوند خیر پیش بیاورد.
شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۶۹
اخوى محمد، رییس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی، براى امور صداوسیما آمد؛ قرار شد کنترل بیشترى روى برنامهها بشود. به نظر من و آیتالله خامنهاى، انتقاد و بدگویى به نظام در برنامهها زیاد است و افراد شیطان سوءاستفاده مىکنند.
یکشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۶۹
با رهبرى جلسه داشتیم؛ درباره نفت، سوریه، مصلى، جمعیت زنان جمهوری اسلامی، دفتر تحکیم وحدت، مجلس خبرگان، سیاست خارجى، نمایندگان رهبرى در دانشگاه، مجلس و چند موضوع دیگر مذاکره و تصمیمگیرى کردیم.
دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۶۹
آقاى محمدجعفر سعیدیانفر، نماینده خمینىشهر اصفهان آمد. درباره دادن میدان بیشتر به آیتالله منتظرى صحبت نمود.
آقاى سید احمد موسوى، سفیر ایران در بیروت آمد. سئوالاتى درباره امور لبنان داشت و سوءظنى در مورد عملکرد بعضى از افراد وزارت اطلاعات ارائه داد.
جمعه ۳۱ فروردین ۱۳۶۹
عصر کمى در حیاط منزل قدم زدم. دیوارِ خانه در دست تجدید بنا است و دو سه روز دیگر کار دارد. بچهها یکى از کتابهایم را پاره کردهاند که باعث اوقات تلخىام شد.
منبع: خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۹
انتهای پیام