ماجرای طلایی و حَسناتُ الاَبرار

جلال چنور، وکیل دادگستری و تحلیلگر سیاسی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «ماجرای طلایی و حَسناتُ الاَبرار» نوشت:
روی پل طبیعت تهران با آن لهجه شیرین اصفهانی بهگونهای صحبت میکند که بیننده و شنونده را به دروغ بودن ماجرای رفتن به کانادا قانع کند امّا خیلی زود انتشار مصاحبهاش با عبدی مدیا ثابت کرد: “آن فرد بزهکاری که در یکی از باشگاههای کانادا حریم خصوصی را شکسته و فیلم ورزش سردار را با همسایگان کناری تردمیلش منتشر کرده دقیقاً از هویت سردار مطلع بوده و با شناخت کامل دست به چنین اقدام مجرمانهای زده است”
معمولاً در کشور ما اهالی رسانه و عامّه مردم در برخورد با چنین مواردی بیشتر از آنکه عمل مجرمانهی ناقضان حریمهای خصوصی را تقبیح کنند بهدنبال تخطئه و اظهارنظر در خصوص افراد شکار شده در این فیلمها و تصاویر میباشند که البته در جای خود باید علت بروز چنین رفتارهای ناهنجار را بررسی کرد لکن آنچه در این سطور بهدنبال آن هستیم تحلیل و بررسی توجیهات آقای طلائی در مصاحبه با آقای عبدی میباشد که از نظر نگارنده دارای موارد غیر قابل پذیرش است.
قبل از هر چیز باید این نکته را متذکر شد که رفتار سردار طلایی در فیلمها و تصاویر بدست آمده دربرگیرنده هیچ فعل مجرمانهای نیست و از حیث پوشش و حتی زاویه نگاه وی نیز مورد خاصی وجود ندارد لکن موضوع بحث بیشتر در مورد رعایت شئونات توسط مسؤولان و پرهیز از مواضع تهمت میباشد.
آقای طلایی در پاسخ به انتقاد آقای عبدی که “شما سرباز ولایت بودید” با تأکید بر اینکه تک تک سلولهای خود را فدای مردم و نظام میکنم چنین پاسخ می دهد: “مگر من سمت رسمی داشتم؟ این یک سفر شخصی بوده”
بر ظاهر این عبارات هیچ ایرادی نمیتوان گرفت و کسی هم تا کنون مدعی نشده سفر آقای طلایی رسمی بوده و یا با هزینه بیت المال انجام شده لکن باید گفت درست است که این سفر رسمی نبوده ولی اشخاص صاحب سمتی همچون رئیس پلیس نامدار دهه ۸۰ تهران باید بدانند نوع حضورشان در هر کشوری زیر ذرّهبین بوده و برای نظام تبعات مثبت یا منفی دارد و ممکن است یک رفتاری برای سایرین مباح و مشروع باشد ولی برای افراد صاحب سمت و نخبگان، نامشروع تلقی گردد چنانکه در بیان رتبه سالکان فرموده اند: “حَسَناتُ الاَبرار سیَئاتُ الْمُقَرَّبینْ” (بعضی اعمال نیک خوبان برای مقربین گناه است).
از رئیس پلیس تهران که از قضا مُبدعِ طرح “گشت ارشاد” و مبحث “خانههای مجردی” هم هست کسی نمیپذیرد که بگوید: “سفر من شخصی بوده” زیرا ایراد اساسی در اجرای طرح گشت ارشاد وی ورود به مباحث شخصی و حریمهای خصوصی افراد بود. برای نسل ما فراموشی لحظاتی که از پسران و دختران همراه هم تفحص میشد که: “با هم چه نسبتی دارید!؟” سخت است زیرا دقیقاً مظهر بارز تجسّس و ورود در حریم شخصی افراد جامعه بود!
اگرچه ورود به موضوع خانههای مجردی برای متولیان فرهنگی جامعه وظیفهای واجب بود تا براساس عادات و رسوم اصیل ایرانی برای این پدیده فرهنگی نوظهور برنامهریزی کنند لکن طرح بحث برچیدن خانههای مجردی توسط رئیس پلیس تهران چیزی جز ورود به حریم شخصی افراد نبود و وظیفه پلیس و ضابطین قضائی برخورد با جرایم مشهود و اجرای نظم و دستورات مقامات قضائی است و تا زمانی که شخصی شکایتی در خصوص مزاحمت توسط صاحبان خانههای مجردی طرح نکرده پلیس حق ورود به آن را ندارد.
در مباحث فقهی و شرعی نیز بحثی در مورد “عدالت افراد” وجود دارد که بعضی از علماء معتقدند فرد عادل نباید عمل “خلاف مروّت” انجام دهد و در تبیین مصادیق آن مثالهایی ذکر شده مانند خوردن طعام در خیابان و پوشیدن لباس رنگارنگ و… این امور اگرچه مباح است لکن برای فردی که باید به عدالت متّصف باشد این اعمال ناپسند محسوب میگردد.
بنابراین مسؤولان نامدار نظام اسلامی که در ادوار مختلف صاحب سمتهای رسمی بودهاند نمیتوانند در صورت کنارهگیری به هر رفتاری ولو مباح دست زنند و شخصی بودن را بهانه رفتار خود قرار دهند.
انتهای پیام
اون فردی که فیلم آغای طلایی رو گرفته و برا آغای عبدی فرستاده بهترین کاررو کرده، آغای طلایی رفتارش با عقایدش یکی نیست. شما ها هم خودتون. و خسته نکنین ملت مسؤلین و مخصوصا خبرنگاران کاسه لیس