معماری پس از شهریور ۱۴۰۱

فرید افشار بکشلو در اعتماد نوشت:

روز معمار، یکشنبه سوم اردیبهشت، فرصتی است تا به تاثیر تحولات ناشی از جنبش اجتماعی «زن، زندگی، آزادی» بر معماری بپردازیم. این جنبش ابعاد گوناگون زندگی ما ایرانیان را تحت‌تاثیر قرار داده و نشان از تغییرات عمیق در خواسته‌های اجتماعی جامعه ایرانی است، تغییراتی که طی چند نسل و در بلندمدت شکل گرفته‌اند. تجربه تاریخی نشان داده است هر خواست اجتماعی جدید منجر به تحولاتی معنا‌دار در عرصه معماری می‌شود تا آن را با رفتارهای اجتماعی جدید هماهنگ کند. به عنوان مثال، تحولات اجتماعی ایران بین دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی که مبتنی بر ایده بازگشت به خود بود، زمینه را برای شکل‌گیری معماری تلفیقی در آن دوره فراهم کرد. در این فرآیند، تاثیرات تحولات اجتماعی بر معماری از حوزه اندیشه‌ای آغاز می‌شود، سپس منجر به طراحی متفاوت فضاها و بناها می‌گردد و درنهایت، به ساخت بنا ختم می‌شود. بنابراین، یک تحول اجتماعی، مانند جنبش «زن، زندگی، آزادی» می‌تواند معماری را در سه حوزه: «نظر (اندیشه)، طراحی و عمل» تحت‌تاثیر قرار دهد.
در حوزه نظر، ریشه‌یابی اندیشه(ها) و اندیشمندان شکل‌دهنده این تحول اجتماعی جدید یکی از اصلی‌ترین سوالات و پیچیدگی‌های پیش روی پژوهشگران معماری خواهد بود. اگرچه بخش عمده این موضوع خارج از حوزه نظریه‌پردازی معماری است ولی اگر پاسخی برای آن یافت نشود، تلاش‌های معطوف به این تحول در معماری بی‌معنا خواهد بود. پاسخ این سوال برای تحولات اجتماعی پیشین در ایران مشخص است ولی با آنکه بیش از ۶ ماه از این تحولات می‌گذرد، هنوز پاسخ مناسبی برای این جنبش اجتماعی در دست نیست (حداقل این نگارنده نیافته است). این سوال در حالی بی‌پاسخ مانده است که وقوع این جنبش و خواست‌های آن از لحاظ اجتماعی- اقتصادی به خوبی قابل تبیین است. از سوی دیگر، پژوهش پیرامون زندگی خانگی (Domesticity) بهترین ابزار برای شناسایی روابط و تاثیرات متقابل بین معماری و خواست‌های این جنبش اجتماعی است. این رویکرد پژوهشی این امکان را فراهم می‌آورد تا دریابیم این خواسته‌های اجتماعی جدید چگونه در طول زمان بر معماری خانه در قالب پلان، توالی فضایی، تزئینات، مبلمان و… تاثیر داشته و به چه دوره‌هایی دسته‌بندی می‌شود.

از سوی دیگر، رویکرد پژوهشی زندگی خانگی این امکان را دارد که دیگر فضاهای زندگی روزمره شهروندان مثل محل کار، خرید، اوقات فراغت و … را نیز مورد مطالعه قرار داده تا تاثیرات این خواست جدید را در معماری این فضاها جست‌وجو کند. در نهایت نیز، این روند پژوهشی می‌تواند دریچه‌ای به سوی مطالعات پسااستعمار (Postcolonialism) در معماری ایران باز کنند، مطالعاتی که در معماری ایران کمتر شناخته‌شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش‌ها می‌تواند سنگ بنای ایده‌پردازی و قاعده‌گذاری‌های جدید در حوزه طراحی باشد. 
در حوزه طراحی معماری، این تحول اجتماعی یک موضوع را به سرعت تحت‌تاثیر قرار می‌دهد: کاربر. پیش از این مرد به عنوان کاربر قالب فضاها تعریف شده و خواسته‌های دیگر اقشار از قبیل زن، کودک، جوان، معلول، … تابعی از خواسته‌های مردان در آن فضاها بود. بر مبنای تاملی (اولیه) بر مجموع کنش‌های این جنبش، یکی از محورهای آن نقد نقش مسلط مرد بر تمامی ابعاد حیات جمعی و فردی شهروندان است. بنابراین، لازم است حضور دیگر اقشار و لایه‌های اجتماعی نیز در حوزه‌های مختلف حیات جمعی و فردی به رسمیت شناخته شده و به نیازهای آنها در طراحی فضاها توجه شود. به بیان دیگر، حضور «دیگری» پذیرفته شود. پیش‌تر، اگر بنا بود در طراحی واحدهای مسکونی فضایی برای کار در نظر گرفته شود، آن فضا برای کاربر مرد طراحی می‌شد و اثری از خواسته‌های کاربر زن در آن مطرح نبود. با توجه به تحول اجتماعی روی‌داده در این پیش‌فرض باید تجدید نظر شده و نیاز کاربر زن نیز در طراحی این فضا در نظر گرفته شود یا فضایی نیز به صورت جداگانه برای این نیاز او تعریف شود. بنابراین، معمار نمی‌تواند به مانند گذشته خط بکشد و امیدوار باشد فضایی فراگیر برای همه شهروندان خلق کرده است. بلکه انتظار می‌رود رویکرد طراحی مورد بازبینی قرار گرفته تا نه تنها به نیاز زنان، بلکه به نیازهای دیگر اقشار از قبیل کودکان، جوانان، معلولان و … نیز پاسخ داده شود.
موضوع دیگری که در حوزه طراحی معماری تحت‌تاثیر قرار خواهد گرفت تغییر جایگاه مفهوم بنا از «سرپناه» به «محل فعالیت» است. این جنبش اجتماعی با طرح خواست یک زندگی نرمال/عادی، تمنای دستیابی به رفاه و بهزیستی را دارد. از این رو، بناها با کاربری مختلف نمی‌توانند با تعاریف پیشین و کیفیت‌های نازل طراحی به متقاضیان آن عرضه شوند. در چند دهه اخیر، شاهد گسترش نگاهی تقلیل‌گرایانه به بنا‌ها بوده‌ایم. در این نگاه، بنا سازه‌ای است که از کاربر در برابر محیط اطراف محافظت می‌کند. مسکن مهر، بهترین نمونه این نگاه ناکارآمد است. بر مبنای پژوهش‌های مختلفی که میان ساکنان پروژه‌های مسکن مهر صورت گرفته است، درصد پایینی از آنها علاقه دارند در بلندمدت در آن بمانند. این امر حاکی از آن است که مسکن مهر نتوانسته است نیازی بیش از سرپناه را برای ساکنانش برآورده کند تا بدان حس تعلق داشته باشند. پس، لازم است با باز تعریف معیارهای طراحی بر مبنای خواست‌های (رفاهی) جدید شهروندان، معماری نه ابزاری برای اخذ مجوز، بلکه ابزاری برای خلق فضاهایی کارآمد برای نیازهای ساکنانش باشد تا حس تعلق را در آنها رقم بزند.
حوزه عمل، آخرین حوزه‌ای است که به آن پرداخته می‌شود. شاید در نگاه اول نتوان ارتباط مستقیمی بین این خواسته‌های جدید اجتماعی و حوزه عمل در معماری برقرار کرد. ولی جست‌وجوی بیشتر، نشان می‌دهد که حوزه عمل ممکن است بیش از دو حوزه دیگر بر اثر این تحول اجتماعی دستخوش تغییر شود. نگرانی‌ها و خواست‌های زیست محیطی که از اوایل دهه ۹۰ شمسی در جامعه شکل گرفته است، در زیر پوست این جنبش اجتماعی نیز حضور داشت. این امر سبب می‌شود تا حوزه عمل در معماری در برابر یک فرآیند تغییر بنیادین قرار بگیرد. برای نمونه، با گذشت بیش از ۷ سال از توافق پاریس، هیچ نقشه راهی برای کاهش ردپای کربنی مصالح ساختمانی (از تولید مصالح تا حمل و نقل و اجرا) در ایران تعریف نشده و جامعه معماری نیز در قبال آن سکوت کرده است. عملیاتی کردن این موضوع می‌تواند سبب کاهش معنادار آلودگی‌های زیست‌محیطی معماری در شهرهای ایران شود و نقش بسزایی در حرکت به سمت همزیستی مسالمت‌آمیز بین محیط طبیعی و محیط انسان‌ساخت داشته باشد. با توجه به آنچه در سطور پیشین بیان شد، تاثیرات جنبش اجتماعی «زن، زندگی، آزادی» بر معماری دو رویکرد را نشان می‌دهد. رویکرد اول، نگاه به گذشته دارد که تنها در حوزه نظر روی می‌دهد. این رویکرد به دنبال شناخت تاثیرات این تحول اجتماعی بر معماری در گذر زمان است. رویکرد دوم، نگاه به آینده دارد که در هر سه حوزه نظر، طراحی و عمل روی می‌دهد. این رویکرد به دنبال آن است که با قاعده‌گذاری‌های جدید راه را برای گذار از معماری امروز که زیست‌ستیز است، به معماری مطلوب شهروند امروز که زیست‌پذیر است، فراهم کند. در پایان لازم به یادآوری است که این یادداشت تلاشی کوچک در جهت شناخت نقش معماری در رابطه با خواست‌های جنبش اجتماعی «زن، زندگی، آزادی» است. برای یافتن پاسخی درخور به این سوال، جامعه معماری نیاز به جست‌وجوی بسیار دارد .
دراز است رهِ مقصد و ما نو سفریم!
٭دانشجوی دکترای معماری و فضاهای شهری 
در دانشگاه لندن 

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا