مسیحی که از آنِ ایرانیان بوده و است

مهدی رزاقی طالقانی، پژوهشگر اجتماعی در یادداشتی با عنوان «مسیحی که از آنِ ایرانیان بوده و است» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، دربارهی سنت همراهی با شادی مسیحیان نوشت:
رادیکالیسم، افراطیگرایی و جنگافروزان چنان در قطبیسازی و ایجاد تقابلهای دروغین میکوشند که حتی برای صلحطلبان عالم هم این امکان فراهم نیست تا در شبهای کریسمس، همراه با سنتهای مسیحیِ معتقد، به شادی بپردازند. حقیقت این است که مصداق شعر حافظ و بیت «مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید» همین شبها و همین شادیها و کاجهای نوئل چراغانیشده است. لطفاً به ایرانیانی که در چنین شبی شادند، خرده نگیرید و حمله نکنید، لطفاً شادیهایشان را تعبیر به خودباختگی و تازهبهدورانرسیدگی نکنید، که از قضا، کاملا برعکس است و چنین رویکرد جهانمدارانهای از ویژگیهای اصیل ایرانشهر.
ایرانیان مردمان سرزمینیاند که روزگاری در مرکز جغرافیای جهان قرار داشت و همین مردمان مهجورِ امروز، روزگاری، فاتح و حاکم و قطب جهان بودند؛ قطبی متشکل از تمدنها و ادیان مختلف که، در مواجهه با تفاوتها، آسانگیر و فروتن بودند و در همراهی با سنتهای متفاوت، همدلانه، شاد و غمگین میشدند.
بنابراین شادی و همدلی ایرانیانِ امروز در شب میلاد مسیح، فارغ از هر کیش و دین و مذهبی، اتفاق تازهای نیست؛ این روایت تاریخ است که ایرانیان روزگاری با کوروش، حاکم جهان بودهاند که آن حاکمیت تنها حاکمیتِ سیاسیِ روامدارانه بود، نه حاکمیت بر سنتهای جوامع تابعه، که با آن دستاویز، ملتهای تحت سلطه را وادار به پذیرش اعتقادتشان کنند. تاریخ روایت میکند از اجدادمان که با کوروش در کشورگشایی و فرمانروایی، روش تازهای پدید آورده بودند که میتوان گفت به طور خلاصه آن روش، تبدیل دنیای چندخدایی به دنیای تکخدایی بود.
پیش از آن روزها، مغلوبشدن در جنگ به معنای حق نداشتن بود، و گذشته از کشتار و اسارت، در حین و پس از جنگ، پرستشگاهها ویران میشد و خدایان ملتهایی که مغلوب شده بودند، مورد تحقیر و توهین قرار میگرفتند و کسی که پیروز شده بود، پیروزیاش را نشانه اراده آسمان میدانست که به او مأموریت داده شده است تا هرچه خواست انجام دهد؛ اما کوروش چون بابلیها و لیدیّهایها را تحت لوای خود درآورد، روش دیگری را برگزید و ایزدشان را ایزد خود خواند و نوعی یگانگی خدایان را پدید آورد که در آن اگرچه نامها متفاوت بود اما در نهایت به یک مبدا میپیوستند و اینگونه بود که کوروش مردوک، خدای بابلیان، را به همان چشم نگریست که اهورا مزدا را و فتح بابل را عطیهای از جانب او دانست. کوروش بدون صادر کردن اعتقادات خود، اسیران یهودی را از بابل آزاد کرد تا به موطن خود بازگردند و در تورات به استناد همین نگاه از او به «برگزیده یهوه» یاد شد.
این روش کوروش بود که دیوار میان مذاهب را برمیداشت تا همه اقوام فتحشده آزاد باشند و معابد و مناسک خود را داشته باشند. گذشته از جوانمردی و تدبیر ذاتی کوروش، این روحیه آسانگیر ایرانی بود که موجب چنین تساهل و تسامحی شده بود. ایرانی اهورا مزدا را خدای جهانی میشمرد و نه پروردگار سرزمینی خاص؛ همچون آفتاب که فرق نمیکرد بر ایران بتابد یا بر بابل یا بر هند.
مخالفان شادی ایرانیان در چنین شبهایی شاید خبر ندارند که اجدادشان چگونه مردمانی بودهاند و شاید هم در التقاط و انحراف و جهل مرسوم دهههای اخیر ذوب شدهاند. مشخص نیست اما همین کاجهای ساده نشان میدهد که در ناخودآگاه ایرانیان، خدای مسیح و موسی و محمد و زرتشت یکی است و بیست و پنج دسامبر و هفده ربیع و یوم کیپور روز شادی است و این شادی را نه از روزهای مستعمرگی و گروگانگرفتهگی که از روزهای فرمانروایی جهان دارند؛ همینقدر با فرهنگ و همینقدر اصیل.
انتهای پیام





عالی هستید
صاحب مهر نگهدار شما باشد
عالی، قلمتان مستدام
حتما میدونید که نام و روش حضرت عیسی اصلا تو این جشنها مطرح نیست. کاش این هزینه های چند ملیونی کاج و لباس و…. به فقرا و بی خانمان ها کمک میشد که حضرت عیسی هم راضیتره