خاطرات هاشمی | خواب قذافی را دیدم…

بهکوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:
دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۷۲
آقای سید عبدالله حسینی، نماینده بندر لنگه آمد. استفاده از اهل سنت در پُستهاى ادارى را خواستار شد.
سهشنبه ۲ شهریور
آقاى عباس محفوظى اطلاع داد که آیتالله منتظرى در بیمارستان خاتمالانبیاء (ص) بسترى است. به دکتر هادی منافى گفتم از ایشان عیادت کنند. شایع کردهاند که اطلاعات، مانع ماندن ایشان در تهران شده است. از وزارت پرسیدم، آقاى مصطفی پورمحمدى، معاون وزیر اطلاعات تکذیب کرد.
چهارشنبه ۳ شهریور
ساعت هشت صبح به کارخانه خودروسازی سایپا رفتم. آقای هادی نژادحسینیان وزیر صنایع سنگین و مدیرعامل توضیحات دادند؛ مخصوصاً در مورد دو اتومبیل کوچک جدید صبا و نسیم = پراید که با تکنولوژى شرکت کیا کره جنوبى با ۵۰ درصد تولید داخلى ساختهاند. با سوخت ۶/۳ لیتر در صد کیلومتر، ماشین خوب و نسبتاً ارزانی است.
ساعت چهارونیم با اعضاى هیأت دولت به ملاقات آیتالله خامنهاى رفتیم. قبل از جلسه و بعد از جلسه با ایشان درباره سفر مشهدشان و وزیر اقتصاد و کابینه و آقاى منتظرى و شایعه دروغ مربوط به معالجه ایشان و وضع آذربایجان و مذاکرات حکمتیار و… مذاکرات خصوصى داشتم. در جلسه من صحبت کوتاهى کردم. ایشان هم صحبت کوتاهى در ستایش اعضاى دولت و نصایح داشتند. جلسه هیأت دولت نداشتیم.
دکتر منافى گزارش داد که با بردن پزشکان بیمارستان لقمان الدوله پیش آیت الله منتظرى، مسأله شایعه و شیطنتها را براى ایشان روشن کرده است.
پنجشنبه ۴ شهریور
عصر سرى به منزلمان در جماران زدم. عفت تنهایى مشغول چیدن اسباب خانه بود؛ کمى کمکاش کردم. کار مشکلى دارد. شب بستگان میهمانمان بودند.
جمعه ۵ شهریور
در خانه بودم. تنها ناهار خوردم. هنگام شکستن پسته، یکى از دندانهاى پُرکرده شکست و خالى شد؛ به زحمت افتادم.
شنبه ۶ شهریور
از دیروز عصر تا امروز عصر به خاطر دندانم ناراحت بودم و زبانم را آزار مىداد.
یکشنبه ۷ شهریور
شب آیتالله خامنهاى میهمانم بودند. درباره وزارت اقتصاد، صداوسیما و کشتى چینى و افغانستان مذاکره کردیم. تلفنى با آقاى ناطق نوری، رییس مجلس شورای اسلامی، درباره معرفى وزیر اقتصاد مذاکره کردیم. قرار شد بعد از تعطیلات مجلس باشد.
دوشنبه ۸ شهریور
آشیخ حسین هاشمیان، نماینده رفسنجان و جمعى از نمایندگان تندرو آمدند. از فشار اکثریت مجلس براى منزوى کردن خط آنها اظهار ناراحتى کردند. در پوشش اظهار حمایت از من، به دنبال راه علاجاند. گفتم اشتباهات آنها در مجلس سوم و اینکه چند نفر افراطى سخنگوى آنها شدهاند، باعث این وضع است و راه علاج این است که حساب خودشان را از افراطىها جدا کنند.
ائمه جمعه و نمایندگان قزوین آمدند و براى استان شدن قزوین استمداد کردند.
چهارشنبه ۱۰ شهریور
مدیران بخش اطلاعات خارجى، همراه وزیر و معاون وزارت اطلاعات آمدند. قبل از جلسه از عدم حل مشکلات و اختلافاتشان با وزارت امورخارجه و سپاه گله کردند.
جمعه ۱۲ شهریور
در خواب دیدم که با سرهنگ قذافى، رهبر لیبى بودیم. مىخواست چیزى مثل چادر و خیمهاى روى زمین تنظیم کند و تلاش مىکرد. در اثر تلاش، خسته و فرسوده شد و بىحال شد و افتاد. سراغش رفتم، دیدم که بدنش سرد شده و تردید داشتم که او را به سوى قبله کنم و مراسم احتضار انجام شود که بیدار شدم.
چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۷۲
آقاى شکرالله ریاضى، از کمیسیون خرید سلاح وزارت دفاع آمد. از عقیدتى سیاسى هم گله داشت که زور مىگوید.
یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۷۲
شب با رهبرى ملاقات داشتیم. شام میهمان من بودند. درباره مسایل بوسنى و فلسطین و جزایر و عربستان سعودی و عراق و وزارت اقتصاد و دکتر منافى و ملاقات با عزت بگوویچ هم مذاکره کردیم؛ در همه موارد اتفاق نظر داشتیم. دیر وقت به خانه رسیدم.
دوشنبه ۲۲ شهریور
ساعت نُه صبح به دفتر آیتالله خامنهاى رفتم. هیأت بوسنیایى هم آمدند. مذاکرات کوتاه و کم محتوایى شد.
سهشنبه ۲۳ شهریور
آقاى مرتضی الویرى، دبیر شورای عالی مناطق آزاد آمد. توضیحاتى درباره مصوبه مجلس در مورد مناطق آزاد داد که اخیراً با تأیید شوراى نگهبان تمام شده است؛ تقریباً همه خواستههاى ما را دارد، جز تقسیم جزیره قشم به آزاد و غیرآزاد که ممکن است مزاحم کار شود.
آقاى محمد محمدی رىشهرى، نماینده ولی فقیه در حج آمد. از مسأله محاکمات مسئول روزنامه سلام و احتمالات مجازاتها گزارشى داد؛ گفتم سختگیری نکنند.
پنج شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۷۲
خانم مرضیه دباغ آمد. از افراط کارىهاى مبارزه با منکرات و نیز اشکالات صداوسیما شکایت داشت و خواست از جناح معتدل آنها به خاطر آنچه در انتخابات مجلس به سرشان آمده، اعاده حیثیت شود؛ گفتم باید حسابشان از گروه افراطى جدا شود.
منبع: خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۲
انتهای پیام