نامه ی لیلی گلستان به رییس جمهور: آبروی مملکت را بخرید

لیلی گلستان در روزنامه ی شرق نوشت:
آقای روحانی عزیز
با سلام و صلوات بسیار
من به شما رای دادم و نه به وزرا و وکلایتان، پس روی سخنم فقط با شماست و لاغیر.
دلم می خواست روبه رویم نشسته بودید و حرف هایم را نه آرام بلکه با فریاد می گفتم.
آقای روحانی اهالی فرهنگ و هنر خسته شده اند. خسته و دلمرده و جان به لب.
از کجا شروع کنم که خدا را خوش بیاید.
از کتاب «کلنل» دولت آبادی بگویم که ترجمه تکه تکه و ناقصش روی تمام بساطی ها ریخته؟
از کتاب «زندگی در پیش رو» و کتاب «میرا» بگویم که نه فقط افست آن در بساطی ها که در قفسه های کتاب فروشی ها هم دیده شده. (که وقتی به ارشاد گله کردم، گفتند به ناجا مربوط می شود!)
از آثار تجسمی دزدیده شده توسط کارمند ارشاد بگویم که هنوز نه به دار است و نه به بار.
از مجسمه ۳۵۰ کیلویی لاهوتی بگویم که در ایام تعطیلات عید از ساختمان معاونت فرهنگی دزدیده شده و تازه متوجه شده اند و هنوز کسی چیزی نگفته.
از عمل کیارستمی بگویم که منجر به مرگش شد یا از فرش قرمزی که برای ورود جسدش پهن کردند!
از فیلم «۵۰ کیلو آلبالو» بگویم که بعد از سه ماه گفتند: از دستمان در رفته بود! و لغو مجوز شد.
از فیلم کاهانی بگویم که گفتند دختر ها در فیلم برای مردها له له می زدند.
از قلع و قمع کتاب ها بگویم که همچنان ادامه دارد.
از لغو مجوز آخرین لحظه کنسرت ها بگویم که هم گروه کلی هزینه کرده و هم مردم بلیت خریده اند.
از برنامه نازیبای «هفت» تلویزیون بگویم که مدیر شبکه هم از آن دفاع کرد.
از مجوز نداشتن شجریان عزیزمان بگویم؟
***
از کدامین دردمان بگویم که عجیب است که از رو هم نمی رویم و مدام هم حضورمان را اعلام می کنیم.
حالانوبت پرویز تناولی، این استاد بزرگوار است که به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی ممنوع الخروجش کرده اند.
تناولی و نشر اکاذیب!! مردی که عاشق ایران و هنر و سنت های آن است، مردی که تمام عمرش را به کار و کارگری در خدمت هنر ایران گذرانده، برای ایران افتخار آفریده، تمام موزه های مهم دنیا از او کار دارند.
مردی که این همه شاگرد درجه یک تربیت کرده، مردی که این همه سر به زیر و فروتن است که مجسمه هایش را خریدند و ریختند در انبار شهرداری و با چه خون دلی توانست فقط خانه اش را پس بگیرد.
حالابه خودش گیر داده اند و دستش به کجا بند است؟ چه کسی به دادش می رسد و چه کسی قرار است…
آقای روحانی نگذارید کاری کنند که این استاد بزرگ هم مثل خیلی های دیگر برود و پشت سرش را هم نگاه نکند و عطای ایران را به لقایش ببخشد.
متولیان فرهنگ و هنرمان که فقط نظاره گر ند، دست هایشان را به هم می مالند، سری تکان می دهند و می گویند در بضاعت مان نیست.
یعنی نمی توانیم؛ یعنی قدرتش را نداریم؛ یعنی هیچ کاره ایم.
که البته من نمی دانم چرا هنوز هستند.
آقای روحانی می دانم خیلی گرفتارید. ترمیم و بازسازی خرابی های آن هشت سال عجیب به ۸۰ سال کار شبانه روزی نیاز دارد؛ اما ما را دریابید.
بیایید آبروی مملکت را بخرید. اهالی فرهنگ و هنر آبروی مملکت ما هستند، آنها را دریابید.
فقط شما می توانید، فقط شما بضاعتش را دارید، شما چیزی از دستتان در نمی رود!
آقای روحانی من به شما رای دادم و پای رایم هم ایستاده ام؛ رو سیاهم نکنید.
انتهای پیام



آقای روحانی بعضی از وزرای شما مملکت را دارند به نیستی می برند.
وزیر صنعت و معدن که فاتحه صنعت را خوانده
وزیر بهداشت که بودجه مملکت را روانه جیب پزشکان کرده
جناب روحانی به شما رای دادیم که کسان دیگر رای نیاورند تو و گروهت برای مردم کاری نمی کنی ولی لااقل میدانستیم خرابکاری نمی کنی. اما دیگران کاری نمی کردند که هیچ، خرابکاری هم می کردند مثل آن ۸ سال لعنتی.
با سلام سرکار خانم لیلی گلستان احسنت به دفاع شما از اهالی هنر اما …
لازم بذکر است که مملکتی که از نظر معیشتی دچار مشکل است و دولتمردان آنقدر می خورند که حتی سر ریز ندارد که به عناصر فرهنگی و ادبی و … جامعه برسد . و ای کاش مانند دغدغه شما به مسائل مشکلات غربزدگی شدید دولت محترم اشاره شود که اصالت و فرهنگ نخبگان همه شان دارد زیر بار بی مسئولیتی و حتی وارداتی شدن فرهنگ از بیگانه میشود. والعاقبه للمتقین
هرکی به فکر خویشه گربه به فکر ریشه
لیلی گلستان اول از فرهنگ و هنر در جهان هستی تعریف کن
بعد از فرهنگ و هنر در انسان شناسی و خودشناسی حرف بزن
تا انوقت ببینیم ایا تو تربیت شده فرانسوی ها هستی یا تربیت شده اعتقادات ذاتی خودت