یکی تحلیل دیگر درباره ی استعفای «سرافراز»

«عباس عبدی» در یادداشتی در هفته نامه ی صدا نوشت:
شاید کمتر کسی گمان میکرد که رییس صداوسیما به این سرعت مجبور به استعفا شود و فرد دیگری جایگزین او گردد. واقعیت این است که یکی از وظایف رسانههای عمومی، شفافسازی امور است. به عبارت دیگر هر استعفایی که در جایی صورت میگیرد از سوی رسانهها باید بررسی و شفافسازی شود. در این صورت و به طریق اولی علت استعفای مدیر همین رسانهها نیز باید در آن انعکاس یابد، ولی اگر کسی شنیده یا دیده که درباره علت این اتفاق یعنی استعفای رییس صدا و سیما در رسانه ملی خبری طرح شده باشد، حتماً دیگران هم شنیدهاند! بنابراین میتوان گفت که این رسانه یکی از اصلیترین وظایف خود را که اطلاعرسانی است انجام نداده است و اتفاقاً دلیل تغییرات صداوسیما نیز همین است! چطور؟
به نظر میرسد سخت است که بتوان اخبار دقیق ماجرا و آنچه را که پشت پرده گذشته به روشنی بیان کرد حتی اگر این اخبار به دست آیند. ولی این خبرها هرچه باشند در نهایت نوعی جزءنگری به ماجراست که ممکن است اخبار درست و نادرست با یکدیگر قاطی شوند و نتیجه مطلوبی به دست نیاید. بنابراین برای پیگیری و دستیابی به علت استعفا بهتر است به اخبار آشکار که مورد اعتماد است و نیز تحلیل کلان توجه نماییم.
در میان خبرهای موجود یک خبر بیش از هر چیز دیگری برجسته بود اینکه دستاندرکاران دو کانال تلگرامی که اخبار پشت پرده و محرمانه صداوسیما را میان کارکنان آنجا منتشر میکردند شناسایی و دستگیر شدند. خلاصه این خبر منتشر شده در روزنامه شرق چنین است:
پس از پذیرش رییس صدا و سیما و انتصاب رئیس جدید سازمان، سایت «گرداب»، اطلاعات قابل توجهی از دستگیری مدیران دو کانال تلگرامی منتشرکننده «اخبار بهاصطلاح محرمانه و دارای طبقهبندی پیرامون مسائل داخلی سازمان صداوسیما» را بر روی خروجی خود قرار داد.
این سایت اوایل دیماه سال ۹۴ را تاریخ «آغاز فعالیت دو کانال تلگرامی خاص» اعلام میکند؛ دو کانال تلگرامی با نامهای «ساختمان شیشهای» و «شهرزاد پرسنیوز» که به نوشته «گرداب» در فواصل زمانی نزدیک به هم آغازبهکار کردند. طبق این گزارش، «آنچه این کانالها را از سایر کانالهای خبری موجود، متمایز کرد، انتشار اخبار خاص و بهاصطلاح محرمانه و دارای طبقهبندی پیرامون مسائل داخلی سازمان صداوسیما بود؛ اخباری که ادعا میکنند اغلب کذب و جهتدار که باعث تشویش اذهان عمومی و شایعهپراکنی علیه مسوولان رسانه ملی شد. گرداب در ادامه آورده که کانال موسوم به «ساختمان شیشهای» نخستین مرجع انتشار این اخبار بود. کانالی که برای جلب توجه پیشتر این جمله را در پروفایل خود قرار داده بود: “اخبار درگوشی صداوسیما”. بر اساس این گزارش کانال ساختمان شیشهای توانست در مدت زمان اندکی تعداد زیادی از کارکنان سازمان صداوسیما را جذب و با انتشار اخبار کذب، آنها را تحتتأثیر اخبار خود قرار دهد. بررسیها نشان میدهد که حدود ۵۰۰ نفر از کارکنان این سازمان (ازجمله در ردههای مهم مدیریتی) عضو این کانال بودهاند. با گسترش فعالیت کانال «ساختمان شیشهای»، محمد سرافراز در مراجع قضائی شکایت میکند و در پی آن موضوع برای بررسی به «مرکز بررسی جرائم سازمانیافته سایبری» واگذار شد که مسوول این کار در مدتزمان اندکی شناسایی و برای برخورد قانونی به مقامات قضائی معرفی شد. گرداب در ادامه به موضوع کانال «شهرزاد پرسنیوز» پرداخته و نوشته: «مدتی بعد کانال تلگرامی دیگری با نام «شهرزاد پرسنیوز» با محتوایی مشابه و البته جنجالیتر، آغازبهکار کرد؛ کانالی با هدف جوسازی علیه رسانه ملی». «فعالیت شهرزاد پرسنیوز در تاریخ ۱۳/۱۱/۹۴ آغاز شد و در این مدت توانست کاربرانی را جذب این کانال کند. نکته مهم حضور برخی افراد شناختهشده در بین بازدیدکنندگان کانال یادشده بود. شاکی کانال شهرزاد برخلاف کانال قبلی، شخص رئیس سازمان نبود، بلکه «اداره کل حقوقی سازمان صداوسیما» بوده که در دادسرای فرهنگ و رسانه طرح شکایت کرده بود. با طرح این شکایت و ارجاع موضوع به «مرکز بررسی جرائم سازمانیافته سایبری»، اقدامات فنی جهت شناسایی مدیر کانال مذکور آغاز شد و ادمین کانال تلگرامی «شهرزاد پرسنیوز» با وجود تدابیر مختلف حفاظتی شناسایی شد. تدابیر ادمین این کانال مانند استفاده از هویت جعلی و بهرهبرداری از شمارهتلفن ناشناسِ خارجی در راهاندازی کانال، نیز نتوانست مانع شناسایی وی شود و در روز سهشنبه مورخ ۱۴/۲/۹۵ متهم بازداشت و تحویل مقامات قضائی شد. در ادامه گزارش آمده است که متهم یکی از پرسنل سازمان صداوسیما است و رسیدگی به پرونده مذکور و موضوعات مرتبط با آن، کماکان از سوی مراجع قضائی و کارشناسی ادامه دارد.
ما نمیدانیم که چه خبرهایی در این کانالها منتشر شده است. به علاوه اگر اخبار محرمانه بوده، چرا آنها را نادرست معرفی کردهاند، ولی یک چیز مسلم است. اینکه اگر این اخبار نادرست و کذب باشد، هیچ اثر مهمی بر صداوسیما نمیگذاشت، و اگر مدیریت یک رسانه بزرگ به دلیل چند خبر نادرست منتشر شده در یک کانال چند صد نفره به این روز افتاده و متزلزل شده باشد در این صورت این اتفاق هیچ چیزی جز ناکارآمدی چنین سازمان و مدیریتی را نمیرساند. بنابراین چارهای نیست جز این که بپذیریم به احتمال زیاد حداقل بخش مهمی از اخبار این کانالها درست بوده است به همین دلیل گفتهاند اخبار محرمانه بوده و نه نادرست. ولی نکته مهم اینجاست که چرا اخبار محرمانه میشود و هنگامی که کسانی آنها را منتشر میکنند، باعث سقوط مدیریت میگردد؟ پاسخ این است که این اخبار به دلیل منافع مدیریتی محرمانه تلقی میشوند و نه به دلیل منافع کشوری. برای مثال اگر کسی خبر تعداد هواپیماهای نظامی کشور را منتشر کند، هر خوانندهای آن را خلاف منافع ملی دانسته و انتشار و منتشر کننده را محکوم میکند، ولی اخبار مدیریتی که هیچ ربطی به منافع ملی ندارد، و ضامن منافع جناحی و مدیریتی است، چرا باید محرمانه اعلام شوند؟
پیش از آمدن تلگرام این اخبار محرمانه میماند، و شاید تعداد کمی به اندازه انگشتان دست از آن مطلع میشدند و آنها هم نمیتوانستند از این خبر استفادهای کنند یا درج خبر تبدیل به موج شود. ولی هنگامی که کانال تلگرامی یا شبکه اطلاعرسانی آزاد شکل میگیرد و دهها و صدها نفر عضو آن میشوند، قضیه فرق میکند. دیگر نمیتوان اینگونه اخبار را محرمانه نگهداشت. انتشار آنها نیز بی سر و صدا نخواهد بود، بلکه همراه با خود امواج تبلیغی و سیاسی ایجاد میکند و ساختار مدیریتی که با این وضع تطبیق نیافته و در برابر آن واکسینه نشده است، به سرعت دچار تزلزل میشود. در حقیقت ساختار مدیریتی که غیرشفاف باشد در برابر شفافیت، آلرژی دارد و مثل بیماری است که ایدز دارد. به همان معنا که در بیماری ایدز سیستم ایمنی بدن در برابر عنصر خارجی از میان میرود. ساختارهای غیرآزاد و غیرشفاف نیز در برابر خبر و انتشار آن به شدت ضربهپذیر هستند، و اگر ادعا کنیم که ریشه ی استعفای رییس صداوسیما، بوجود آمدن کانال تلگرام یا یک مجرای اطلاعرسانی مستقل است، سخنی به گزاف گفته نشده است.
پرسش واقعی این است که آیا مدیران بعدی متوجه این ماجرا میشوند؟ اگر نشدند تا چه زمانی میتوانند دوام بیاورند؟ و اگر متوجه شدند، چه اقداماتی را در جهت تطبیق خود با شفافیت ناشی از حضور رسانههای مستقل انجام خواهند داد؟ در هر صورت این اقدامات باید بسیار ریشهای باشد. صداوسیما نمیتواند دیگران را به پرسش بگیرد ولی نوبت خودش که میرسد از پاسخگویی شانه خالی کند. در یک کلام اگر اصلاح اساسی در سیاست رسانه رسمی کشور نشود، این رسانه در برابر اولین بادهایی که از سوی شبکههای آزاد خواهد وزید، سر خم خواهد کرد.
انتهای پیام