بررسی کارشناسی دیدار جنجالی فائزه هاشمی

یادداشت ارسالی «رضا سیدشیرازی» به انصاف نیوز در پی می آید:
عهد نامه ی امیرالمومنین به مالک اشتر: «و همچون جانوری شکاری مباش که خوردنشان را غنیمت شماری؛ چه رعیت، دو دسته اند: دسته ای برادر دینی تواَند، و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند. گناهی از ایشان سر می زند یا علّتهایی بر آنان عارض می شود یا خواسته و ناخواسته، خطایی بر دستشان می رود. به خطاشان منگر و از گناهشان درگذر، چنان که دوست داری خدا بر تو ببخشاید و گناهت را عفو فرماید».
آنچه این روزها به تیتر اول کانالها، گروهای مجازی، رسانه ها و روزنامه ها و … تبدیل شده است ماجرای دیدار خانم فائزه هاشمی با یک خانم بهایی است که در دوران زندانی شش ماهه خویش با وی همبند بوده است. ایکاش این تیتر شدن بدون تیرهای زهرآگین غیرمنصفانه با اغراض سیاسی توام بود. علی ایحال فارغ از اینکه در صدد توجیه یا تقبیح این عمل برآییم و یا بخواهیم در مقام دفاع از این فرقه ی ضاله باشیم، به منظور تنویر افکار عمومی مطالبی چند در این باره به نظر باید مدنظر قرار گیرد که عبارتند از:
1. مواضع نظام جمهوری اسلامی با بهایی های ساکن در ایران چگونه است؟ آیا عنوان شهروند برای آنان قائل است یا خیر؟ آیا آنها را از دریافت حقوق اجتماعی محروم می داند یا خیر؟ آیا ۀنان را به چشم یک تهدید بالقوه می نگرد یا بالفعل؟ آیا ادامه ی سکونت آنان در ایران را مجاز می شمرد یا خیر؟ مسلم پاسخ به این سوالات برای متخصصین امر کار سختی نیست.
نظام اسلامی بهایی های ساکن ایران را به عنوان شهروند تلقی می کند که صرفا برای برخی حقوق اجتماعی برای آنان ممنوعیت قائل است، من جمله استخدام در دستگاه های دولتی و حساس و امثالهم. در غیر این صورت حق درس خواندن در مدارس در کنار فرزندان ما برایشان مجاز شمرده شده است و کما اینکه در حال حاضر مشغول تحصیل هستند و همچنین حق امرار معاش و کسب و کار خصوصی، داشتن گذرنامه ی رسمی ایرانی مثل همه ی ایرانیان آزادانه به سفرهای خارجی و داخلی، داشتن مالکیت زمین، خانه، مغازه، شرکت، ماشین و غیره و خرید و فروش آزادنه، استفاده از امکانات بهداشتی و درمانی، رای دادن بهائیان در انتخابات مختلف در ایران، برخورداری از امنیت حتی در قبال تعرض غیرهمفکران احتمالی در سطح شهرهای ایران، دارا بودن شناسنامه و کارت ملی، عدم ممنوعیت حضور بهائیان در اماکن عمومی همچون پارک ها، ورزشگاه ها، سینما و تئاتر و اماکن خرید، استفاده از آب، برق، گاز، مخابرات و اینترنت مانند سایر ایرانیان، استفاده راحت و مثل همه ی ایرانیان از یارانه های دولتی از بیت المال مسلمین و… نمونه های از حقوق اینان است.
نظام اسلامی اگرچه ماهیت اینان را قبول ندارد و آنان را یک فرقه ی ضاله می پندارد هیچگاه علیه آنان اقدامی جزایی و قضایی بدون دلیل انجام نمی دهد مگر زمانی که به عنوان یک تهدید امنیتی اقدامی علیه امنیت ملی به انجام رسانند که در چهارچوب قانون به آنان برخورد می کنند آن هم فقط با فرد خاطی نه خانواده ی وی یا اشخاص مرتبط و….
از این رو تاکنون درباره ی اقدام برای مهاجرت اینان در کشور نیز نه تصمیمی گرفته شده نه اقدامی صورت گرفته است لذا چه بخواهیم چه نخواهیم، چه قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم به عنوان همشهری و هموطن باید حقوق آنان را محترم بشماریم.
* – جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر: «حال آنکه جمهوری اسلامی ایران با بهائیان مثل شهروندان دیگر رفتار میکند و آنان از حقوق شهروندی برخوردارند. آنها افراد متمکن و ذینفوذی هستند و هم در مدارس و هم در دانشگاههای کشور تحصیل میکنند و البته اگر جرمی مرتکب شوند بدون آنکه ربطی به بهایی بودن آنها داشته باشد تحت پیگرد قرار میگیرند». (۱۱ آبان ۱۳۹۳ سایت صراط)
* – «بر اساس اصول اسلامی، انسانی و قانون اساسی، افراد این قبیل فرقه ها، علی رغم فساد عقیده و رسمیت نداشتن از یکسری حقوق مانند حق حیات، تأمین امنیت، شغل، مسکن، آموزش و پرورش رایگان، تأمین اجتماعی، دادخواهی، حق انتخاب وکیل و نظایر آن، برخوردارند و تا زمانی که مرتکب جرایم قانونی و اخلال در نظم و امنیت جامعه نشده اند و یا دست به توطئه چینی بر علیه مذهب و نظام اسلامی نشده اند، از حقوق فوق برخوردار هستند» (حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، سید محمد هاشمی، نشر دادگستر، ۱۳۷۸، صص ۱۹۳ – ۱۸۳)
نکته ی ۱: حال بنا به آنچه ذکر شد آیا ممنوع الملاقات، ممنوع الدیدار، ممنوع المراوده و… برای اینان اعلام شده است که دیدار خانم فائزه هاشمی خلاف قانون و شرع و… اعلام می شود؟ این اقدام کدامیک از اصول قانون اساسی را زیر پا گذاشته است و کدام آزادی غیراجتماعی اینان را نقض کرده که این گونه باید مورد موج سواری واقع شود؟
نکته ی ۲: جریانی که این گونه جوسازی در کشور راه انداخته است و یک دیدار ساده را به عنوان مساله ی روز کشور و خواص و مراجع مطرح می کند و همه ی اذهان مردم و خواص و بزرگان کشور و سایر رسانه های کشور را درگیر این مساله می کند آیا با این اقدام تخریبی خود در لباس دلسوزی و متاسفانه از رسانه ای مدعی دینداری و ولایتمداری و مدافع نظام و… ، با عملیات معکوس دنبال اثبات ادعای صهیونیست ها مبنی نقض حقوق بهائیان در ایران نیست؟ آیا عملا نشانه ای به منظور اثبات این قبیل ادعاهای پوچ صهیونیست ها فراهم نمی کند؟
شایسته است سیستم های امنیتی و اطلاعاتی نسبت به پیگیری این جریان که عملا نشانه گذارهای جریان معاند بیرونی علیه نظام اسلامی هستند به عنوان نفوذی های نظام اسلامی اقدام عملی کنند.
۲ . خانم فائزه هاشمی به عنوان شهروندی که هیچ گونه پست و جایگاه سیاسی و حقوقی ندارد به هر دلیلی به منزل یک شهروند از یک فرقه ی ضاله که با عقیده ی اسلامی وی در تضاد است رفته است.
– آیا طبق قوانین جاری کشور ممنوع الملاقات و دیدار برای اینان لحاظ شده است که خانم هاشمی آن را نادیده گرفته است؟
– آیا ایشان در قامت شخصیتی سیاسی و به عنوان نماد یک جریان سیاسی و امثالهم با اینان دیدار داشته است که جریان منتسب به وی حق شکایت و… را داشته باشد و آن را محکوم کند و پیگیر باشد؟
– اگرچه خانم فائزه هاشمی به دلیل اینکه صبیه ی آیت الله هاشمی رییس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند لازم است با اقدامات و رفتارها و گفتارهای خود زمینه ی هرگونه تیراندای زهرآگین مخالفان ایشان را فراهم نسازند و دقت خاصی را در تعاملات و… خویش مبذول دارند ، اما آیا صرف دختر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بودن سبب می شود که ایشان در انتخاب نوع معاشرت های خود تحت ذره بین قرار گیرد که کدامیک را انتخاب و کدامیک را رد کند؟ آیا صرف این انتساب به فرض انجام هرخطایی سبب می شود که زمینه ی حمله به پدر ایشان رافراهم کن؟ و تیرهای زهرآگین تبلیغاتی و ناجوانمردانه ی خود را متوجه آیت الله کنند؟
حتما مخالفان خواهند گفت که این نسبت به حسب جایگاه حقوقی و… دارای تبعات است و… سوال اینجاست که آیا زمانی که خانم هاشمی به زندان برای سپری کردن دوران محکومیت ۶ ماهه ی خویش بودند این نسبت حقوقی و … و این هم بند بودن با بهایی ها و مجاهدین خلق و… نبایستی مورد دقت نظر قرار می گرفت؟ آیا احساس خطر از تاثیرپذیری و… آن زمان مدنظر نبوده و الان به خاطر یک دیدار محتمل شده است؟ آنجا این نسبت محلی از اعراب نداشت و حالا این جایگاه موضوعیت پیدا کرده است؟
۳ . برپایی تظاهرات و جمع آوری طومار و احتمالا راهپیمایی بعد از نماز جمعه و کفن پوش شدن در قبال این اقدام از جمله مواردی است که جمعیتی خود را ملزم به اجرای آن می کنند به کدام دلیل الله اعلم.
اما سوال از این عزیزان گاهی در صحنه اینست که آیا در قبال فسادها و رانتخواری ها و اختلاس های صورت گرفته طی سالهای اخیر نیز اینگونه در صحنه حضور بهم رسانده اید؟
آیا در قبال بی تدبیری های صورت گرفته طی سالهای اخیر که تحریم های ناجوانمردانه و ظالمانه ای را متوجه مردم کشورمان کردند در محکومیت آنها حضور پرشور یافتید؟
آیا آن زمان که رییس جمهور محترم دولت قبل مادر چاوز را در آغوش کشید و او را یار امام زمان خواند که رجعت خواهد کرد چنین طومارهایی مبنی بر سخره گرفتن دین و… امضاء کردید؟ و یا آن زمان که اطرافیان ایشان از پایان دوران اسلام سخن به میان آوردند و نسخه ی اسلام ایرانی را طرح می کردند چنین راهپیمایی هایی راه انداختید؟
آیا مشاهده ی آمار رسمی افزایش طلاق، فساد اخلاقی، قاچاق مواد مخدر، رباخواری، اعتیاد در بین نواجوانان و زنان، تن فروشی ها و… سبب شده است کفن پوش در میدان وارد شوید و مسوولین را به مطالبه ی حق و نه جناحی وادار کنید؟
امید این دارم در این باره «مومن ببعض و نکفر ببعض» عمل نکرده باشیم.
۴ . ارتباطات و مراودات و معاشرت های به ویژه سیاسی و فرهنگی مسوولین سازمان ارتباطات اسلامی، مجمع تقریب مذاهب و یا حتی احزابی همچون موتلفه و یا جامعه المصطفی و… با کشورهاى کمونیست چین، هند، روسیه و … که بسیارى از ادیان و یا فرق انحرافی و تحت استعمار بوده و یا هستند، چگونه براى مردم تحلیل و قابل توضیح است؟
از سویی طی سالهای اخیر بارها مراجع معظم بر حرام بودن جریمه ی دیرکرد بانک ها از وام گیرنده ها اعلام موضعی رسمی کرده اند که تا کنون نه تنها در قوانین بانکداری اسلامی اعمال نشده بلکه کماکان در حال دریافت از مشتریان هستند و هیچ گونه پیگیری قانونی به عنوان جرم نیز برای آنان صادر نشده است ولی ملاقات خانم فائزه هاشمی به عنوان جرم قابل تعقیب از سوی برخی بیان می شود. این دوگانگی برای مردم چگونه قابل تحلیل است؟
۵ . به نظر واکنش علیه ملاقات خانم فائزه هاشمی و نحوى هجوم بر ایشان براى اعتراض ملاقات با بهاییان از منشاء و آبشخور انحرافی فرقه ی دیگر استعمارى، یعنی همان «انجمن حجتیه» است که امام خمینی هشدارهای مکرری را مرقوم داشتند که «حواستان را جمع کنید که نکند یکمرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ای ها همه چیزتان را نابود کرده اند».
۶ . از جمله مواردی که اخیرا عنوان می شود اینکه این فرقه ی ضاله جاسوس است. جاسوس در زمان رژیم گذشته و یا سال هاى اولیه ی انقلاب قابل فهم است، چرا که نفوذ آنها در نخست وزیرى و ساواک و مراکز قدرت رژیم گذشته امکان حضور و وجود آنان را براى جاسوسی توجیه می کرده است، اما با استقرار نظام جمهورى اسلامی و قطع ارتباطات آنان از مراکز قدرت، اگر چنین نفوذى وجود دارد براى جاسوسی با لوگوى بهاییان امکان پذیر نبوده است چراکه اینان تحت اشراف اطلاعاتی و امنیتی مدام رصد می شوند. از این رو برخی مواضع مربوط به فضاى ۳۷ سال پیش است و نه شرایط حال حاضر.
در پایان متذکر می شود که این یادداشت صرفا در راستای بررسی کارشناسی از یک اتفاق روی داده در جامعه است که سبب موج سواری و ترویج بی اخلاقی برای اهداف و اغراض سیاسی توسط جریانی مشکوک دنبال می شود و به هیچ وجه تایید کننده ی فرقه ی ضاله ی بهائیت نبوده است.
انتهای پیام
البته این دیدار به خودیِ خود «جنجالی» نیست، منتها برخی متأسفانه جنجال و هیاهو راه می اندازن، که بیش تر هم انگیزه ی سیاسی داره تا دینی.
(خانم فائزه هاشمی به عنوان شهروندی که هیچ گونه پست و جایگاه سیاسی و حقوقی ندارد به هر دلیلی به منزل یک شهروند از یک فرقه ی ضاله که با عقیده ی اسلامی وی در تضاد است رفته است.)
خدایی حال کردم با این جمله جالب ایشون چه شهروند خوبی هستن که این همه حاشیه دارن از ۸۸ تا این کارا
ایشون در تمام جاها بیشتر از یک شهروند هست
نمیشود چهره افراد را با مظلوم نمایی پوشاند !!!
متنتون واقعا اخر سیاه بازی بود از نامه علی ع
تا اون اخر که همه این هارا بررسی کارشناسی اعلام کردید
ایا اگر ایشون خلافی کنند هم این که فرزند اقای هاشمی هستن نادیده گرفته میشود ؟
زیاد حرف مفت زدی فائزه هاشمی . ، محاکمه ت نکردند وقیح و جری و گستاخ شده ای