نقدی به سخنان امام جمعه شیراز

حجت‌الاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «آقای دژکام؛ همچون «امام» به «نقش مردم» ارج نهید!» در نقدی به سخنان امام جمعه شیراز نوشت:

آقای دژکام، امام جمعه شیراز و نماینده رهبری در فارس در جلسه شورای اداری شهرستان جهرم اظهار داشته:

«۱. حق حکومت از نظر الهی، مربوط به امام زمان است و هیچ کسی حق حاکمیت ندارد مگر فقیهان که خود امام این نیابت را به آنان داده‌اند. نظام مردم سالاری دینی می‌گوید حق حکومت متعلق به خداست و او اجازه حکومت را به فقیه داده و مردم باید از وی حمایت کنند.

  1. تفکر لیبرالی مدعی است هر کسی از مردم رای گرفت ولو شمر یا یزید باشد، صاحب حق است».

این سخنان بعد از دهه اول انقلاب، از طرف هم‌فکران آقای دژکام بارها و بارها زده شده و در آینده هم زده خواهد شد ولی مطابق بیانات امام، موارد فوق خدشه جدی دارد که اشاره می‌کنیم.

  1. حق حکومت از جانب امام زمان به «فیقه عادل مدیر و مدبّر» به جهت صلاحیت علمی و عملی داده شده به شرط اینکه مردم او را برای حکومت بخواهند و اگر مردم او را نخواهند، با همه شایستگی‌ای که دارد، نمی‌تواند به زور بر مردم حاکم شود و اگر حاکم شود، «مشروع» و مورد رضای خدا نیست. به سخنان امام توجه کنید:
  • «بر حَسَب حق شرعى و حق قانونى ناشى از آراى اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران … جنابعالى را … مأمور تشکیل دولت موقت مى‏نمایم»‏.(صحیفه امام ۶/۵۴)
  • «تولّى امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگى دارد به آراى اکثریت مسلمین، که در قانون اساسى هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر مى‏شده به بیعت با ولىّ مسلمین».(همان ۲۰/۴۵۹)
  • «ما تابع آراى ملت هستیم. ملت ما هر طور رأى داد ما هم از آنها تبعیت مى‏کنیم. ما حق نداریم. خداى تبارک و تعالى به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملّتمان یک چیزى را تحمیل بکنیم‏»(همان۱۱/۳۴)

*مقام رهبری: «قبول مردم و پذیرش مردم شرط در حاکمیت است و این همان چیزى است که در قانون‏اساسى جمهورى اسلامى مورد نظر بوده و بر روى آن فکر و تصمیم‏گیرى شده است»(در مکتب جمعه ۷/۳))؛ «اگر همین آدم[فقیه جامع شرایط ولایت] را با همین معیارها، مردم قبول نکردند، باز مشروعیت ندارد»(حکومت در اسلام/۳۲-۳۳)

در اصل ۵۷ قانون اساسی به صراحت ثبت شده است: «حاکمیت‏ مطلق‏ بر جهان‏ و انسان‏ از آن‏ خداست‏ و هم‏ او، انسان‏ را بر سرنوشت‏ اجتماعی‏ خویش‏ حاکم‏ ساخته‏ است‏. هیچکس‏ نمی‏‌تواند این‏ حق‏ الهی‏ را از انسان‏ سلب‏ کند یا در خدمت‏ منافع فرد یا گروهی‏ خاص‏ قرار دهد و ملت،‏ این‏ حق‏ خداداد را از طرقی‏ که‏ در اصول‏ بعد می‏‌آید، اعمال‏ می‌‎کند».

با توجه به حق حاکمیت ملّی، در جمهوری اسلامی همه مقامات از رهبری تا بقیه، باید به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به رأی مردم منصوب ‌شوند و تصدّی هر مقامی بدون رأی و خواست مردم، نامشروع است.

  1. این که بگوییم «لیبرال‌ها مدعی‌اند است هر کسی از مردم رای گرفت ولو شمر یا یزید باشد، صاحب حق حکومت است»؛ نسبت درستی نیست زیرا این، سخن صریح بنیانگذار جمهوری اسلامی می‌باشد. توجه کنید:

«ما فرض هم بکنیم که همه ملت جمع بشوند و یک رژیم سلطنتى[مثل رضا خان] را رأى بدهند… البته ملت حق دارد که یک[چنین] رژیمى را اختیار بکند… بسیار خوب! خود رضاشاه را در پنجاه و چند سال پیش از این مردم قبول کردند، … آنها[آن مردم] در آن زمان افراد این مملکت بودند، حق داشتند که براى خودشان یک کسى را انتخاب کنند … بنابراین ما، بر فرض اینکه آمدن رضاشاه را به استقبال مردم هم قائل بشویم، خود او درست مى‌شود، لکن پسر او غیر قانونى است.»(صحیفه امام ۶/۱۹۸).

«درست بودن حکومت رضاخان در صورت انتخاب واقعی و آزاد مردم»، بیان همان «میزان بودن رأی مردم»(همان ۱۴/۱۵۴) و اختیار و آزادی‌ است که در آیات متعدد قرآن مورد تصریح واقع شده است. خداوند مردم را مختار و آزاد قرار داده که هدایت او را بپذیرند و حکومت را به صالحان واگذارند یا نپذیرفته و به طالحان واگذارند. مردم مسلمان ایران به هدایت رهبران انقلاب، جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را برگزیدند و هنوز هم خواهان حکومت فقیهی «علی‌وار» هستند که حافظ کرامت آنان در دنیا و زمینه ساز سعادت آنان در عقبی باشد.

کاش جناب دژکام به بیان امام و رهبران انقلاب در قبل و اوان پیروزی انقلاب برگردد و مردم را از «مشروعیت بخشیدن» به حکومت کنار نگذارد که این، علاوه بر دینی نبودن، جز کوبیدن آب در هاون نیست. اگر می‌خواهیم هدایتگر به حق باشیم، اولین قدمش پذیرفتن «حق انتخاب مردم» است. تا زمانی که به این حقّ اذعان نکنیم، قطعا نمی‌توانیم در میدان هدایتگری موفق باشیم. امروز در آستانه انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری، بیش از هر زمان به حضور آزادانه و مشتقانه مردم در نیاز داریم و نباید با بیانات و اقدامات قیّم مآبانه و ناصحیح، شوق حضور را از مردم بگیریم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

۵ Comments

  1. جناب حیدری از دلسوزی شما ممنون. بنده شما را نمی‌شناسم و مرید آقای دژکام هم نیستم. لطفا سخنان ایشان را کامل بخوانید. ایشان اینطوری که شما نوشتید نگفته و منظورش هم علی الظاهر اینگونه نیست.
    استناد شما به سخنان امام و رهبری هم کار خوبی است ولی به نظر می‌رسد منظور ایشان را آنطور که بنده در زمان حیات امام و شرایط آن زمان دریافت کرده‌ام، دریافت نکرده‌اید.
    متاسفانه علمای دینی ما نتوانستند بسیاری از موضوعات تئوریک را خوب تحقیق کنند و به بحث بگذارند تا لااقل در مواضع اصولی خودشان با هم تفاهم داشته باشند.
    شما را نمیدانم ولی اکثرا مشاهده کرده‌ام که در اینگونه مباحث، بخشی از سخن طرف آنهم نه از منبع بی‌طرف، می‌شنوند و سعی در نقد آن می‌کنند، آنهم با استناد ناقص..

    ۲
    1. عجب جناب –!! این قسمت تعریض تان به جناب حیدری خیلی جالب است، یکبار دیگر خودتان، مطلب خودتان را بخوانید : (به نظر می‌رسد منظور ایشان را آنطور که بنده در زمان حیات امام و شرایط آن زمان دریافت کرده‌ام، دریافت نکرده‌اید.) ؛ یعنی جناب حیدری بایستی آنگونه که شما منظور افراد را دریافت کرده اید، منظور آنان را دریافت میکرده تا مورد قبول و تائیدتان واقع شود!!!؟ چه جالب!!! خودتان را و دریافت خودتان را از مطالب و قرابت دریافت دیگران با دریافت جناب تان را ، ملاک و معیار صحت یا عدم صحت نظر دیگران دانسته اید!

      ۱
      1. برادر عزیز! بنده تایید یا عدم تاییدی بر سخنان ایشان صادر نکرده‌ام. لطفا عصبانی نشوید! تنها خواسته‌ام همین حرف شما را به ایشان یادآوری کنم که ممکن است دریافت ایشان از سخنان امام، با دریافت کسانی مثل بنده که همان روزها سخنرانی امام در بهشت زهرا را دیده‌اند، متفاوت باشد.
        در تحقیق تاریخ معاصر بسیار اهمیت دارد که داده‌های شاهدان عینی هم در نظر گرفته شود و همچنین تناقصاتی که در برداشت‌های مختلف از یک پدیده تاریخی وجود دارد، حل شود. نیز اگر موضوع یک شخصیت تاریخی باشد، حتما تمام گفته‌ها و نوشته‌های وی مقایسه شود بعد نظریه ارائه گردد.
        آیا بدون توجه به موارد فوق، استفاده از یک گفتار امام برای اثبات و انتشار نظر خودمان، اجحاف در حق ایشان و تاریخ و کشور و دین خدا نیست؟ می‌توانیم در این دنیا و در آن دنیا پاسخگو باشیم؟

  2. پیام دهنده گرامی اگر مطمئن هستید که آقای حیدری هردو موردرا ناقص استنادکرده شما سخنان اصلی آقای دژاکام وحضرت امام رابگزارید .ظاهرا حرفهای آقای مصباح رافراموش کرده اید که هیچ اختیاری وانتخابی وحقی برای مردم قائل نبودوحرفهای آقای دژاکام درراستای همام حرفهای مرحوم مصباح است.

    1. آقا پرویز عزیز! منظورم محاکمه یا تخطئه نویسنده نبوده است. ایشان و دیگران به راحتی میتوانند سخنان آقای دژکام را از منابع خبری جناح‌های مختلف دریافت و اختلاف روایت هر کدام با دیگری را بررسی کنند. یا از خود ایشان توضیح بیشتری بخواهند. امروزه امکانات ارتباطی فراوان و دسترسی به مطالب آسان است.
      در مورد سخنان امام لطفا پاسخ بنده به مطلب آقای جزایری را مطالعه فرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا