علی‌عسگری رییس‌جمهور می‌شود

سردار سید علی صنیع خانی، از فرماندهان قدیمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و برادر دو شهید دفاع مقدس یادداشتی در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، که در پی می آید:

آقاى على عسکرى نامى آشنا براى خانواده ما است. از آن زمان که مسوولیتى در صداوسیما به دست آورد و رسانه اى شد او را در جمع افراد به بچه ها نشان می دادم و می گفتم ایشان روزى رییس صداوسیما خواهد شد.

در یکى از گروه هاى اجتماعى انتصابش را به رایزنى و نظر مثبت آقاى [یکی از مسوولان در نهادی نظامی] مرتبط کرده بود ولى من سواى از اینکه از چه طریقى ایشان به این مسوولیت خواهد رسید و چه اشخاص و گروه ها و سازمان هایى زمینه ی این انتصاب را فراهم مى آورند این پیشبینى را می کردم و بیش از دیگران خود ایشان را موثر می دانستم.

در رزومه ی ایشان در یکى از سایت خبرى اشاره اى به دو مسوولیتى که ایشان داشتند که البته بیشترین شناخت من از ایشان مربوط به این دو مسوولیت می شود. ۱-مسوولیت در بنیاد تعاون سپاه ۲- مسوولیت در فروشگاههاى زنجیره اى رفاه.

سواى از اینکه انتصابش در هر دو مسوولیت چگونه بوده به دو خاطره اکتفا می کنم.

۱- آقاى دکتر میثم شمس از اساتید دانشگاه در کانادا که مرجعى براى دانشجویان و اساتید و مهاجرین مسلمان و متعهد آن سامان است در یکى از سفرهایش به ایران در دورانى که مقطع دکترى را می گذراند از من سوال کرد این آقاى على عسکرى را در بنیاد تعاون سپاه مى شناسى، گفتم بلى، گفتم چطور؟ گفت براى ماموریتى به کانادا آمده بود، به من معرفى اش کردند و درخواست شد براى انجام آن ماموریت کمکش کنم. من هم پذیرفتم و انجام وظیفه کردم. روزى از من خواست
مرا ببر آبشار نیاگارا. به او گفتم هزینه ی تو را جمهورى اسلامى نداده که گردش کنى و من هم تو را در راستاى ماموریتت کمک کرده و می کنم و انتظارى هم در این اقدام از کسى ندارم که مربوط به کشورم است. و مورد دیگری که مرا عصبانى کرد این بود که از من یک تز دکترى دفاع شده مرتبط با رشته درخواست شد که عصبانى شدم و خواستم محل را ترک کند.

۲- یکى از مشکلات نظام در دوران سازندگى، توزیع مناسب مایحتاج مردم بود و دولت سازندگى بر آن شد که هزار فروشگاه زنجیره اى در سراسر کشور ایجاد کند و نقدینگى آن را از مشارکت دادن مردم با تضمین سود حداقلى بیست و چهار درصد تامین کند.

کار درستى بود و من هم در تز پایان دوره ی دافوسم فرضیه ی سهولت دسترسى به اثبات رسید. در آن زمان به اتفاق مسوول مصرفم در خدمات پرسنلى نیروى زمینى
سپاه نزد ایشان رفتیم، در آن جلسه آمادگى ایجاد ۵۰ فروشگاه را به ایشان دادم که تامین کننده ی اقلام اساسى مورد نیاز مردم آنها باشند و فروشگاه هاى ما وفق دستورالعمل رفاه توزیع کند.

ali asgariقبول کرد ولى شرطى را گذاشت که شدنى نبود و آن متراژ و شکل و شمایل فروشگاه بود. به او گفتم سرمایه گذارى روى فروشگاهها با نقدینگى مردم که انتظار سود دارند مقرون به صرفه نیست و شرکت نمی تواند پاسخگوى سود مردم باشد. زمانى نپایید که به حرف من رسیدند و در پایان دولت سازندگى از بانک ملى خواسته شد پاسخگوى مردم باشد.

او که بود چگونه در بنیاد تعاون و رفاه به مسوولیت رسید و عملکردش چه بود؟!

حالا هم تعجبى در کار نیست! و پیش بینى من هم خارق العاده تصور نشود:

اگر روال همین گونه پیش رود منتظر روزى باشیم گه ایشان را در جایگاه ریاست جمهورى ملاحظه کنیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

۷ Comments

  1. درود بر سردار عزیز صنیع خانی،
    متاسفانه ” شایسته سالاری ” گم شده ی سیاست ورزان و حکومتیان کشور مان است .
    شما با شناخت و اطلاع از این موضوع خواست ، دست به افشاع گری زدید و این وظیفه شرعی و میهنی و انسانی خود دانستید ، و این ارزش است ، ارزش انسانهای والا ، زنده و پایدار باشید .

    نقل قولی از دزموند توتو ، فعال سیاسی افریقا جنوبی :
    اگر در بی عدالتی ها بی طرف هستید ، بدانید که طرف ستمگر را گدفته اید .

  2. اگه با پول جمهوری اسلامی برای ماموریت بریم مثلا مشهد بعد از ساعت اداری اگر بریم حرم گناه کردیم؟
    اونم اگر میخواسته بره آبشار ببین چه گناهی کرده آخه؟
    خط آخر هم غلط املایی داره.

    1. مرا ببر آبشار نیاگارا. به او گفتم هزینه ی تو را جمهورى اسلامى نداده که گردش کنى و من هم تو را در راستاى ماموریتت کمک کرده و می کنم و انتظارى هم در این اقدام از کسى ندارم که مربوط به کشورم است. و مورد دیگری که مرا عصبانى کرد این بود که از من یک تز دکترى دفاع شده مرتبط با رشته درخواست شد که عصبانى شدم و خواستم محل را ترک کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا