دعوت از داوودی مهاجر برای بازگشت به اسلام
به گزارش انصاف نیوز، حجت الاسلام والمسلمین رحمت الله بیگدلی، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در صفحهی فیسبوک خود نوشت:
در صفحه فیس بوک سرکار خانم فریبا داوودی مهاجر از ایشان خواندم که از قول دکتر عبدالحسین زرین کوب نوشته اند:
«عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت درباره حمله اعراب به ایران می نویسد: فاتحان، گریختکان را پی گرفتند؛ کشتار بیشمار و تاراج گیری باندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند.شست هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند ؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند»
در پاسخ نوشتم:
«کتاب دو قرن سکوت را دکتر زرین کوب در دوران خامی و نپختگی خود نوشته و برخی از مطالب آن ناروا و نادرست است!
نظر دقیق دکتر زرین کوب را در دو کتاب بامداد اسلام وکارنامه اسلام بخوانید:
کتاب کارنامه اسلام- دکتر عبدالحسین زرین کوب:
«کارنامه اسلام یک فصل درخشان تاریخ انسانی است. نه فقط از جهت توفیقی که مسلمین در ایجاد یک فرهنگ تازه جهانی یافته اند، بلکه نیز به سبب فتوحاتی که آن ها را موفق کرد به ایجاد یک دنیای تازه، ورای شرق و غرب؛ قلمرو اسلام که در واقع نه شرق بود نه غرب.
فتح اسلامی البته با جنگ حاصل شد، اما نشر اسلام در بین مردم کشورهای فتح شده به زور جنگ نبود خاصه در جاهایی که مردم، از نظراسلام، اهل کتاب بودند
یا در ردیف آن؛ یهود، نصارا،مجوس،و صابئین.»
● تغییر رأی و توبه دکتر زرین کوب از خطاهای خود در کتاب «دو قرن سکوت»
دکتر زرین کوب در چاپ نخست کتاب «دو قرن سکوت» از ایران باستان به صورت مبالغه آمیز دفاع کرده بود، اما او شش سال بعد (سال ۱۳۳۶) ضمن اصلاح نوشته ی پیشین، در مقدمه ی چاپ دوم، به بازگشت از موضع قبلی اش تصریح کرد.
وی در مقدمه (ص ۱۹ ـ ۲۰) چنین نگاشت:
«در جایی که سخن از حقیقت جویی است چه ضرورت دارد که من بیهوده از آنچه سابق به خطا پنداشته ام دفاع کنم و عبث لجاج و عناد ناروا ورزم؟
از این رو، در این فرصتی که برای تجدیدنظر پیش آمد، قلم برداشتم و در کتاب خویش بر هرچه مشکوک و تاریک و نادرست بود، خط بطلان کشیدم.
بسیاری از این موارد مشکوک و تاریک جاهایی بود که من در آن روزگار گذشته، نمی دانم از خامی یا تعصب، نتوانسته بودم به عیب و گناه و شکست ایران به درست اعتراف کنم.
در آن روزگاران، چنان روح من از شور و حماسه لبریز بود که هرچه پاک و حق و مینوی بود از آن ایران می دانستم و هرچه را از آن ایران ـ ایران باستانی را می گویم ـ نبود، زشت و پست و نادرست می شمردم.
در سال هایی که پس از نشر آن کتاب بر من گذشت و در آن مدت، دمی از کار و اندیشه و در باب همین دوره از تاریخ ایران، غافل نبودم، در این رأی ناروای من چنان که شایسته است، خللی افتاد. خطای این گمان را ـ که صاحب نظران از آن عافل نبودند ـ دریافتم و در این فرصتی که برای تجدید نظر در کتاب سابق دست آمد لازم دیدم که آن گمان خطای تعصب آمیز را جبران کنم.»
●و در پایان، خطاب به سرکار خانم فریبا داوودی مهاجر نوشتم:
«من از شما دعوت می کنم که با تأسی به محقق دانشمند و فرهیخته ای چون دکتر زرین کوب، برخی ناروایی ها در حق خودتان را از سوی بعضی نادان ها به حساب اسلام نگذارید و به دامان پرمهر اسلام برگردید!»
انتهای پیام