پزشکی؛ تفاوت رویا و سراب!

امیر صدری در روزنامهی اعتماد نوشت: جناب کارشناس مشهور ضدپزشک که مدتها در هنگامه فداکاریها و ایثار جامعه پزشکی در دوران همهگیری کووید ۱۹ پیدایشان نبود در چند روز اخیر مجدد آفتابی شدهاند و با اندکی آرام شدن اوضاع، ساز قدیمی را کوک کردهاند و اندر باب مافیای پزشکان و انحصارطلبی آنان و مسدود شدن راه ورود به رشتههای تخصصی پزشکی گفت. نتیجه این حرفها چیست؟ میبینم که همکارانم که در صف اول مبارزه با همهگیری و خطوط پشتیبانی و لجستیک پس از ماهها مبارزه طاقتفرسا و مرگبار خسته و فرسودهاند، از تکرار چنین حرفها و ادعاهایی چه میزان دل آزرده میشوند. هیچ کس با نقد علمی و منطقی مخالف نیست اما ارایه اطلاعات غلط به صورت مکرر و در اختیار گرفتن بلندگوهای خاص از سر نقد علمی و دلسوزانه نیست و قطعا نیت دیگری در پس آن پنهان است. در باب نقدهای معمول از بیرون بر درآمدهای جامعه پزشکی یک نکته کلیدی وجود دارد که اغلب از آن غفلت میشود، جامعه پزشکان عمومی، متخصص و فوق تخصص کشورمان جامعهای حدود صد و خردهای هزار نفری است که چون آمار و اطلاعات شفاف در خصوص آنها وجود ندارد- یا در دسترس نیست- زمانی که در خصوص درآمدهایشان حرف زده میشود تنها به نمونههای در پیش چشم نگاه میشود یعنی متخصصان و فوق تخصصهای باتجربه و شناخته شده حاضر در بیمارستانهای خصوصی و با مطبهای اشباع از بیمار اما باور بفرمایید این گروه حتی کمتر از ۱۰ درصد پزشکان کشور هستند، شما درخصوص پزشکان روستایی، پزشکان شاغل در شهرهای کوچک، پزشکان عمومی و متخصص صرفا مطبدار و… صحبت نمیکنید چون این اکثریت جامعه پزشکان پیش چشم شما نیستند و حتی از حضور بسیاری از این گروهها مطلع هم نیستید.
برای اینکه ذهنها روشن شود، مسیر رویایی پیش روی جوانان این کشور را مرور میکنیم: شما به عنوان جوانی خوشبخت همین امروز وارد رشته پزشکی میشوید. خب احتمالا فکر میکنید دیگر دنیا و آخرتتان تامین است. آخرت را که ان شاالله اما در باب دنیا بهتر است به ادامه راه توجه کنید. از زمان شروع تحصیل تا پایان آن حداقل هفت سال و نیم باید درس بخوانید و فقط درس نخوانید بلکه رسما در ۴ سال آخر درس در بیمارستان مشغول باشید و در دو سال آخر مسوولیت تمام و کمال و کشیکهای ۲۴ و ۳۲ ساعته داشته باشید. در تمام این مدت هم معلوم است که درآمد ندارید یا خیلی خیلی کم (درآمد دانشجویی) دارید. فارغالتحصیل که شدید، میشوید آقای دکتر و خانم دکتر، اما کار؟ تشریف ببرید سربازی یا طرح مناطق محروم، باید تشریف ببرید سالها در روستاها و شهرهای دورافتاده کشور با امکانات بسیار کم و سختیهای بسیار با حقوقی که میگویند بد نیست- اما واقعا بد است- کار کنید(مزید اطلاع آنکه مهندسین و لیسانسهها و فوقلیسانسهای رشتههای دیگر با این حقوقها در آن مناطق کار نمیکنند!) بعد از چندین سال کار در چنین مناطقی (به طور متوسط ۴ تا ۵ سال) میتوانید اجازه کار در پایتخت و شهرهای بزرگ را پیدا کنید به عنوان پزشک عمومی یا باید مطب بزنید (که تقریبا بیماران بسیار کمی خواهید داشت) یا در کلینیکها و بیمارستانها شیفت بدهید (اغلب اورژانس) که پرداختی آنها واقعا برای شیفتهای طولانی سنگین عموما ۱۲ ساعته بسیار کم است یا مثل خیلیها وارد حوزه زیبایی یا ترک اعتیاد شوید که در واقع مفهوم روحی درمانگری موجود در روانتان را ارضا نمیکند و گرایش اکثریت به سمت آنها صرفا به خاطر انگیزههای مالی و نداشتن راههای دیگر است و از آن هم مهمتر اینکه این حوزهها هم در حال اشباع شدن و به بنبست رسیدن از لحاظ کسب وکار هستند. خب راه دیگری هم هست که خیلیها فکر میکنند تضمین موفقیت تجاری است: تخصص، بله شب و روز و مدتهای مدید درس میخوانید تا در یک رشته تخصص پذیرفته شوید سپس ۴ یا ۵ سال تحصیل میکنید و میشوید متخصص پولدار، نخیر؛ شما میشوید متخصصی که باید باز هم به طرح بروید و برای همین مجددا چند سالی باید در گوشهای دیگر از مملکت با حقوقی که دولت به شما میدهد، زندگی کنید. بعد از آن (یعنی حدودا ۲۰ سال بعد از شروع رشته پزشکی) دیگر میتوانید کارخانه چاپ اسکناس خود را بزنید! نخیر، اشتباه نکنید، شما تازه متخصصی هستید که نمیتوانید سهام بیمارستانهای خصوصی را بخرید و اگر مطب هم تاسیس کنید نباید تا چند سال انتظار پربیمار بودن داشته باشید. اگر هم شانس داشتید میتوانید در سیستم دولتی جذب شوید و با حقوق و کارانهای که با تاخیرهای چندین ماهه پرداخت میشود یک زندگی آبرومند اما نه مرفه، داشته باشید و به آخرت خود بیندیشید. میدانید بسیاری از پزشکان ایران در اولین زمانی که بتوانند از کشور مهاجرت میکنند و جذب بازار کار کشورهای دیگر میشوند؟ میدانید ظرفیت بسیاری از رشتههای تخصصی پزشکی کشور در سالهای اخیر پر نمیشود؟ و در آخر خطاب به آنهایی که به نیت غرضآلود و برای هزار و یک دلیل پنهان، داستانهای خیالی از دنیای پزشکان میسازند: آنچه شما «رویایی» مینامید «سرابی» بیش نیست!
انتهای پیام




