تاملی در باب پارادایم تغییر در حکمرانی
محمدعلی عبدالهی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
عدهای از کنشگران سیاسی در شرایط کنونی کشور مسئله بسیار مهم تغییرِ پارادایم حکمرانی در ایران را طرح کردهاند. اکنون زمان مناسبی برای طرح دقیق و درست آن نیست. تغییر پارادایم و تعیین جهت تغییر، موضوعی است مربوط به دوره پسا جنگ.
به نظر میرسد طیفها و جریانهای سیاسی با دستپاچگی تلاش میکنند از آب گل آلود جنگ تحمیلی ۱۲ روزه ماهی خود را بگیرند. تفسیری دلخواه از جنگ، زمینهها و پیامدهای آن به دست دهند. تنها چیزی هم که درنظرگرفته نمیشود منافع ملی است. بیایید در باب موضوع بیشتر تامل کنیم:
- هر نوع تفسیر و تحلیلی، بهویژه از پدیده جنگ و پیامدهایش، باید از اصول پذیرفته شده و متغیرهای سازگار با واقع پیروی کند. بیان آرزوهای جناحی و سیاسی هرچند درلباس تحلیل و توصیه نه تنها کاری از پیش نمیبرد که صد البته بر گرههای فروبسته کشور میافزاید. مهمترین اصلی که باید همچون خطی قرمز و غیرقابل عبور در نظر گرفته شود منافع ملی است.
- زخمها و آوارهای جنگ هنوز پیش چشم همه ما است. با این حال گروههای سیاسی نزاعهای حیدری – نعمتی خود را آغاز کردهاند. برای نمونه بیانیهای به امضا ۱۸۰ استاد دانشگاه رسیده است. بیشتر آنها – علی الادعاء – اقتصاددان هستند. این نخستین واکنش اکادمی به جنگ ۱۲ روزه است که به عنوان “تغییر پارادایم” شهرت یافته است. اقتصاد دان ها بیانیه را نوشتهاند منحنی آهنگ بیانیه امّا سیاسی است و تغییر پارادایم (الگو) در حکمرانی جان مایه آن است.
خواننده بی طرف به آسانی درمی یابد که بیانه بیش از آنکه به منافع ملی معطوف باشد دلمشغول منافع جناحی است. محتوای بیانیه همان سخنهایی است که گوش هر کنشگر ایرانی از آنها پر است. بخش جذاب ماجرا این است که این سخنانِ مکرر برای بار دیگر از کسانی شنیده میشود که بعضی از آنها در سالهای گذشته و هم اکنون نیز در آنچه پیش روی ما است نقش اساسی داشته و دارند. حقیقت این است که امر مهم اقتصاد به سیاست و امر مهم سیاست در ایران به سطح نازل کنشگری جناحی تحویل برده شده است. معنای این کار این است که منافع ملی در قربانگاه بی رحم جناحی منفعتهای زودگذر گروهی قربانی میشود و در عمل فرصتها به تهدید تبدیل میشوند.
- تغییرِپارادایمِ حکمرانی در ایران امری مورد اتفاق و چاره ناپذیر است. تغییرِ پارادایم در عمل – کم و بیش – رخ داده است نشانههای آن پیدا است اما فکر نشده، درهم و برهم. دیدگاه نگارنده این است که تغییر پارادایم در دوره پسا جنگ باید به گفتمان ملی تبدیل شود. معنای این سخن این است که جناحهای سیاسی دم فرو بندند و این امر مهم را به اندیشکده ها و مراجع علمی بسپارند. شرط ضروری گفتگوی ملی در باب تغییرِ پارادایم آن است که نخست وضع موجود و صورت مسئله به دقت برپایه امور واقع ترسیم سپس مؤلفههای تغییرِپاردایم یک به یک به بحث گذاشته شود.
نکتههای زیرمی تواند ما را در صورت بندی وضع موجود یاری کند:
الف) عبور از دوگانه کاذب ایران –اسلام. اکنون بیش ازهرزمان دیگری روشن شده است که مقدم داشتن یکی از این دو عنصر بر دیگری خطا است. هویت ملت ایران برساخته دو عنصر فرهنگ دینی و ملی است. عناصری که هویت جمعی یک ملت را میسازند هیچ یک بر دیگری مقدم نیست و نمیتوان یکی را به دیگری فروکاست.
ب) تاکید بر فرهنگ ملی از بیخ و بن با باستان گرایی و ناسیونالیسم متفاوت است. ایران و تمام داشتههایش از آغاز تا کنون روح جمعی ایرانیان را شکل میدهد و در رگ و ریشه آنان ساری و جاری است. این امر مهم و ناگسستنی کجا و افتادن در دام کسانی کجا که زیر نام ملی گرایی آب در هاون میکوبند و از ما میخواهند که تغییر آگاهانه زبان و ذهن خود را در بستر تاریخ کهن نادیده بگیریم. فرهنگ ملی جاری در پوست و خون این مردم امری است، توجه دادن آنان به این امر مهم امر دوم و لازمی است اما واداشتن آنان به پرستش گذشته و ماندن در آن، امر سومی است که به کار اکنون اینجای ما نمیآید.
ج) امر مهم دشمن شناسی را نباید زیر عنوان توهم توطئه به دست فراموشی سپرد. جنگ ۱۲ روزه نشان داد که دوگانه مذاکره و جنگ مغالطهای بیش نیست. اکنون دیگر باید همه کنشگران سیاسی به فراست دریافته باشند که نکتهای بس مهم درپسِ تاکیدهای بسیار رهبر انقلاب بر دشمن شناسی وجود داشته است. ملت ایران بهویژه دولتمردان و کنشگران سیاسی نباید امر تجربه شده را دوباره تجربه کنند. کسی که امر مُجرَّب را دوباره تجربه کند بی گمان دچار پشیمانی میشود. پشیمانی امّا چه سود. ممکن است دیر شده باشد.
د) تغییرِپارادایمِ حکمرانی ضروری است اما نباید فراموش کنیم که آنچه این کار را به غایت دشوار میکند تعیین جهت تغییر است. بعضی براین باورند که تغییر نخست باید در ذهن و سپس در عمل و رفتار رخ دهد یعنی جهت تغییر از ذهن به عین است. گروهی دیگر گمان میکنند جهت تغییر باید از رفتار و جهان خارج شروع به تدریج باورها را تغییر دهد یعنی جهت تغییر از عین به ذهن است. من امّا بر این باورم که جهت تغییرِ پارادایم دوطرفه است. هم از ذهن به عین است و هم از عین به ذهن.
شرح و بسط این نکته بسیار مهم و البته پیچیده در این یادداشت کوتاه ممکن نیست. اهل آکادمی و اتاق های فکر باید باب گفتگو در این زمینه را باز کنند و آن را به گفتگویی ملی تبدیل کنند.
انتهای پیام




میزان نارضایتی طبق امار مسئولین فبلا هشتاد درصد و اکنون به گمانم نود درصد باشد لذا تغییرات بنیادی در سیاست داخلی و خارجی ضروری است.تغییرات در سیاست های فرهنگی اجتماعی سیاسی این همان مفهوم تغییر پارادایم است