گزینههای حزب اتحاد برای شهرداری تهران: حجتی، نجفی و مرعشی

«آقایان حجتی، نجفی و مرعشی هر سه گزینه حزب اتحاد هم هستند. یعنی اینطور نیست که گزینه حزب اتحاد فقط آقای حجتی باشد و آقای نجفی و مرعشی گزینه ما نباشند. هر یک از این سه نفر اگر شهردار شوند موفق خواهند بود و ما خاطر جمع خواهیم بود که این حیثیتی که پای شورای پنجم گذاشته شده، حفظ میشود».
علی شکوریراد، سیاستمدار شناخته شدهای است. از دفتر تحکیم وحدت در دهه ۶۰ برآمد و سیاستورزی عصر اصلاحات را در حزب مشارکت پی گرفت. در تمام سالهای پس از دوم خرداد یکی از چهرههایی بود که در تصمیمگیریهای اصلاحطلبان نقش آفرینی میکرد. او البته تجربه حضور در مجلس شورای اسلامی را هم دارد و در مجلس ششم به نمایندگی از مردم تهران حضور داشت.
اتفاق بزرگ برای اصلاحطلبان در سال ۹۲ رخ داد و در حالی که جبهه رقیب هر روز مراسم فاتحهخوانی برای اصلاحات برگزار میکرد به یکباره با ائتلاف میان دو کاندیدای نزدیک به اصلاحطلبان حسن روحانی بود که به پاستور راه یافت.
یکی از ثمرات دولت روحانی در عرصه سیاست داخلی تشکیل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی بود. حزبی که پس از سال ۹۲ فرآیند تولدش آغاز و در دولت روحانی عملا پا به عرصه گذاشت. مشارکتیهای سابق تصمیم گرفته بودند از نام حزبشان بگذرند تا راهش ادامه یابد. اگرچه فرآیند دریافت مجوز حزب اتحاد سخت و مشکل بود اما بالاخره وزارت کشور روحانی و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب پای این تصمیم ایستادند تا اینکه در شهریور ۹۴ نخستین کنگره اتحاد برگزار و علی شکوریراد به عنوان دبیرکل این حزب انتخاب شد.
دبیرکلی یک حزب اصلاحطلب با مختصات و مشخصات اتحاد در عصر سیاستورزی اعتدالگرایانه کار آسانی نبود اما شکوریراد در این حدود دوسال کارنامهای قابل قبول از خود به جا گذاشت. از فعالیت موثر در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تا انتخابات ریاستجمهوری اخیر آنها همیشه نقشآفرین بودند. هرچند که در فرآیند بستن لیست کاندیداهای شورای شهر تهران شایبههایی وجود دارد و ابهاماتی درباره نوع عملکرد این حزب مطرح میشود اما از نگاهی دیگر اتحاد موفق شده است حداقل ۷ عضو نزدیک به خود را در لیست تهران بگنجاند و این برای حزبی با سابقه کمتر از دو سال، موفقیت بزرگی است.
گفتوگو با علی شکوریراد صبح روز عید فطر و در بیمارستان سینا انجام شد. او همچنان از زاویه نگاه خودش با خوشبینی میگوید: مخالفان روحانی هدفشان محافظهکاری او در بستن کابینه است و پس از رای اعتماد فشارها کاهش مییابد. دبیرکل حزب اتحاد معتقد است آن بخشی از اصولگرایان که این روزها به روحانی حمله میکنند هنوز نتوانستهاند شکست ۲۹ اردیبهشت را هضم کنند و رفته رفته از شتاب مخالفتهایشان کاسته خواهد شد. او همچنین رای بالای روحانی را عامل غلبه بیشتر هژمونی رییسجمهور بر عملکرد وزرا میداند و میگوید حتی اگر همین کابینه عینا به مجلس معرفی شود عملکردی اصلاحطلبانهتر از دولت یازدهم را خواهیم دید.
شکوری درباره شورای شهر هم گفتنی زیاد دارد. گفتنیهایی که نشان میدهد او هم بر خلاف تصور اولیه در جمع منتقدین فرآیند بسته شدن لیست است. از محسن هاشمی تا محمود حجتی و حسین مرعشی گزینههای مختلف را بررسی میکند و البته یک حسرت به جا مانده از انتخابات دارد. میگوید اگر حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه رضایت میداد میثاقنامه اصلاحطلبان را امضا کند تمام تلاششان را میکردند تا او در لیست نهایی قرار بگیرد اما راغفر از امضای میثاقنامه سرباز زد و مورد بررسی شورای عالی قرار نگرفت. میگوید کوشش میکنند رقابت برای تعیین شهردار تهران به اجماع روی یک گزینه بینجامد و در صحن شورای شهر شاهد رقابت نباشیم. کوششی که اگر با سعه صدر همه طرفها همراه شود، میتواند منجر به نتیجه شود.
انتخابات ریاستجمهوری با پیروزی آقای روحانی پشت سر گذاشته شد. پیشتر اصلاحطلبان گفته بودند حمایت از ایشان مشروط نیست و اصلاحطلبان گزینهای جز ایشان نمیشناسند. در حال حاضر و به ویژه در هفتههای اخیر شاهد شدت گرفتن توهینها به رییسجمهور و تخریب ایشان هستیم. ریشه شتاب این حملات کجاست؟
من فکر میکنم این توهینهایی که به رییسجمهور در راهپیمایی روز قدس شد کار سازمان یافتهای که بگوییم نتیجه برنامهریزی جناح مخالف آقای روحانی بوده باشد، نیست. بلکه بخش کوچکی هستند که این کارها را انجام میدهند. از همان ابتدا هم بخشهای عمدهای از جناح مخالف روحانی اعلام کردند موافق این نوع رفتارها نیستند. بنابراین من فکر میکنم پیروزی روحانی یک پیروزی شگفتانگیز بود. حتی برای خوشبینترین آدمها هم این مقدار بزرگی پیروزی به راحتی قابل پیشبینی نبود. الان به دنبال تحلیل چرایی این پیروزی نیستیم چون بحث دیگری است ولی به هر حال طرف مقابل یا مخالف از همه امکانات استفاده کردند و با تمام توان وارد شدند اما نتیجهای که میخواستند را نگرفتند. در مورد اینکه آیا این برنامهریزی از سوی برخی مقامات بود یا نه من قبلا هم گفتهام که به نظر من آنچه در انتخابات رخ داد یک کار سازمانیافته و برنامهریزی شده از بالا نبود بلکه برنامه بخشی بود که احساس میکردند میتوانند با تبلیغات، برنامهریزی و بسیج نیروهایشان آقای روحانی را در انتخابات شکست دهند. تلقی من این است که آنها این برنامه را برده بودند و خواسته بودند که اجازه رقابت با روحانی را کسب کنند تا او را شکست دهند. احتمالا در جواب هم شنیده بودند که اگر میتوانید بر اساس ساز و کار قانونی در یک انتخابات سالم آقای روحانی را شکست دهید خب بروید این کار را بکنید. به هر حال آنها این کار را کردند ولی همه افعالشان بر اساس سازوکارهای قانونی نبود.
برخی کارهایی را انجام دادند که اشکال و ایراد داشت. مساعدتهایی هم از بخشهای مختلفی و مهم نظام با آنها انجام شد اما به هر حال آنها شکست خوردند. آنچه در حال رخ داد است مربوط به پس از انتخابات است. بالاخره نتیجه انتخابات و رای مردم نشان داد چه تفکری پیروز شده است. بنابراین بخشی از آن نیروها که با تمام توان برای شکست روحانی وارد عرصه شده بودند شکست را پذیرفتند و با آن کنار آمدند. بخشی هم شکست را نپذیرفتهاند و فکر میکنند نباید بگذارند اوضاع به همین ترتیبی که مردم رای دادهاند پیش برود. برای رسیدن به این هدف نیز تلاش میکنند که استقرار روحانی به عنوان رییس دولت دوازدهم با مشکل مواجه شود. البته مجموعه تلاشهایی صورت میگیرد که روحانی را در لاک محافظهکاری ببرند تا او در نهایت همکارانش در دولت دوازدهم را با ملاحظه این فشارها انتخاب کند. خوشبختانه آقای روحانی هم در دوره یازدهم و هم در دوره فعلی نشان داده که بر مشی و مرام خودش استوار است و اتفاقا از هر جهتی که به او فشار بیاید در همان جهت مقاومت بیشتری میکند. اصلاحطلبان این را تا حد زیادی متوجه بودند و سعی کردند در دولت یازدهم و حتی در آستانه انتخابات دوازدهم فشاری به آقای روحانی وارد نکنند. نکتهای که در ابتدای سوالتان گفتید را اینجا به آن میپردازیم. اینکه ما اصرار میکردیم هیچ پیش شرطی برای روحانی نداریم به این دلیل بود که احساس میکردیم آقای روحانی کار خودش را خوب انجام میدهد. بنابراین شرط گذاشتن برای کسی که کارش را خوب انجام میدهد بیمعنی است. ما انتظاری بیش از آنچه ایشان کار میکند نداشتیم و بنابراین شرطی هم نداشتیم. همین رویکرد باعث شد آقای روحانی اعتماد بیشتری به اصلاحطلبان کرد و شما شاهد بودید که در ایام انتخابات حتی به دستور ایشان حزب اعتدال و توسعه فتیله فعالیتهایش را پایین کشید تا اجازه دهد اصلاحطلبان میداندار باشند. این کار با دستور خود آقای روحانی انجام شد و توصیههای دیگری هم که اصلاحطلبان برای انتخابات داشتند نوعا توسط مجموعهای که با آقای روحانی نزدیک بودند رعایت شد. مجموعه این اقدامات باعث شد انتخابات خیلی خوب پیش رفت.
توصیههای انتخاباتی اصلاحطلبان به روحانی
میتوانید مصادیقی از توصیههای اصلاحطلبان به رییسجمهور را ذکر کنید؟
به عنوان نمونه ما گفتیم برخی از افراد خیلی جلوی چشم نباشند و در پیشانی کار قرار نگیرند. خب این کار انجام شد و دیدیم رعایت کردند. همچنین توصیه شد برخی رویکردها تقویت شود، برخی شعارها به کار گرفته شود و خوشبختانه همه اینها رعایت شد. با وجود اینکه اصلاحطلبان ارتباط خیلی کمی با آقای روحانی داشتند اما این تعامل خیلی خوب جریان داشت. بعضی اوقات هم بدون اینکه طرح انتظار شود ایشان به آن مطالبات پاسخ داد. بنابراین فرآیند بسیار خوبی طی شد و دو طرف یکدیگر را شارژ کردند. در این انتخابات هم بسیار اثرگذار شد. الان هم وضعیت خوبی است که حتی در بستن کابینه اصلاحطلبان با اطمینان به آقای روحانی صبوری میکنند تا نتیجه را مشاهده کنند.
اصلاحطلبان فکر میکنند نهایتا این کابینه بهتر از کابینه یازدهم بسته خواهد شد؟
بله. بهتر خواهد بود. رویکردهای دولت بهتر خواهد بود.
کابینه دولت دوم روحانی اصلاحطلبتر از قبل است
مقصود از بهتر چیست؟
ما فکر میکنیم کابینه اصلاحطلبانهتری برای دستیابی به منافع ملی انتخاب شود. دولت دوازدهم شفافتر و صریحتر از دولت یازدهم خواهد بود و البته ما به هیچوجه از دولت انتظار نداریم که اگر با اصلاحطلبان تعامل میکند تعاملش را با بقیه بخشهای حاکمیت کمرنگ کند. نه، ما همان آقای روحانی که هست را حمایت میکنیم. روحانیای که اهل تعامل و اعتدال است. انتظار ما این است که افزایش تعامل با بدنه اصلاحطلبان منجر به کاهش تعامل با بقیه حاکمیت نشود و ایشان بتواند نقش خودش را ایفا کند. انتظار نداریم که آقای روحانی در قالب یک اصلاحطلب ظاهر شود. ما میگوییم او خودش باشد اما شفافتر، صریحتر و روشنتر عمل کند.
علت رفتارهای غیرقانونی که علیه دولت میشود را نپذیرفتن نتیجه انتخابات از سوی یک بخش از مخالفان روحانی میدانید. با این تحلیل هرچه جلوتر میرویم باید از عده و توان این مخالفان کاسته شود یا آنها قدرتمندتر میشوند؟
تلاش زیادی صورت میگیرد که نیروهایی که در انتخابات شکست خوردند دچار سرخوردگی نشوند. برخی از این شارژها به این علت است که نیروهای عملیاتی اگر برایشان عملیات تعریف نشود دچار خمودی و سرخوردگی میشوند بنابراین باید برایشان عملیات تعریف شود. عملیاتی که برای اینها تعریف شده در حوزه نرمافزاری است. یعنی فرهنگ، گفتمانسازی و تولیدات فکری. خوشبختانه جناح راست یا اصولگرا توانسته در سالهای گذشته یک مقداری نیروهای کیفی بیشتری را به کار گیرد و به جای اینکه صرفا به نفی بپرازد بعضا در جهت اثبات خود هم اقداماتی انجام دهد. این کارها کارهای خوبی است. ما در یک جامعه دموکراتیک از داشتن رقیب قدرتمند سود میبریم. جامعهای توانمند است که در آن رقابت جدی باشد. برای یک رقابت جدی هم باید نیروهای رقیب هم وزن باشند. نیروهای طیف راست توانستهاند در حوزه نرمافزاری خودشان را تجهیز کنند و این اتفاق خوبی است. آنها در حال حاضر به لحاظ فضا حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد فضای مجازی را اشغال کردهاند. البته علت تفوق اصلاحطلبان بر آنها این نیست که فضای بیشتری توسط اصلاحطلبان اشغال شده بلکه پیامهای اصلاحطلبان است که نفوذ بیشتری دارد. اصلاحطلبان با وجود اینکه در اشغال فضای مجازی دست پایینتری دارند اما به دلیل پیامهای گیراتر برد و نفوذ کلام بیشتری داشتهاند. آنچه میبینیم این است که اصولگراها همزمان با اشغال فضای مجازی تلاش کردند کیفیت کار خود را نیز افزاش دهند که ما هم از آن استقبال میکنیم. آنچه رهبری هم بر آن تاکید میکنند از همین جنبه است که آنها بتوانند تولیدات فرهنگی داشته باشند.
آتش به اختیاری که مقام معظم رهبری گفتند یعنی به نیروهای هوادار گفتند منتظر نباشید خط از جایی به شما برسد شما خودتان ببینید که در کجا میتوانید موثر واقع شوید و آن را انجام دهید. اینها اتفاقات خوبی است و با توجه به توضیحی که رهبری در نماز عید فطر دادند فکر میکنم سوءتفاهمی هم که برای عدهای ایجاد شده بود که تصور میکردند آتش بهاختیار سختافزاری و در حوزه عملیات سخت افزاری است برطرف شد. آنطور که ایشان گفتند قانون باید ملاک عمل باشد. در حوزه فکر و اندیشه قانون مداخله کمتری دارد اما در حوزه عملیات قانون صریح و شفاف حد و مرز تعیین میکند. بنابراین من فکر میکنم به تدریج بدنهای که شکست ۲۹ اردیبهشت برایشان خیلی سنگین بوده کمکم بتوانند آن را هضم کنند و خودشان را بنا به توصیه رهبری در قالبهایی قرار دهند که صرفا نرمافزاری است و قانون اجازه فعالیت میدهد. اگر آن فعالیتها را انجام دهند جامعه هم آرامش بیشتری خواهد داشت و تهدیدی هم متوجه آقای روحانی نمیشود.
روحانی ۴ سال آرامتری در پیش دارد
پس شما برای روحانی ۴ سال آرامتری نسبت به ۹۲ تا ۹۶ پیشبینی میکنید؟
بله من فکر میکنم تفوق دولت با توجه به رایی که آورده نسبت به رقبا بیشتر و قویتر خواهد بود و در عرصههایی که ابتکار عمل دارد همچنان رهبری هم حمایت خواهند کرد و دولت قویتر از گذشته عمل خواهد کرد. چالشهایی هم که از بعد از انتخابات بروز کرده تا زمان کسب رای اعتماد برای کابینه تداوم خواهد داشت و هدفش اثرگذاری بر روحانی است تا محافظهکارانهتر کابینهاش را انتخاب کند. بعد از آن فضا آرامتر خواهد شد. قرائن نشان میدهد او کابینهاش را بهتر از گذشته میبندد.
بهتر بودن در حوزههای مختلف معانی متفاوتی دارد. به عنوان مثال در جریان انتخابات دیدیم که بین رییسجمهور و وزیر کشور یک اختلاف نظر جدی پدید آمد. به طور مثال فکر میکنید وزارت کشور وزیر اصلاحطلب خواهد داشت؟
لزوما عملکرد بهتر با جابهجایی افراد اتفاق نمیافتد. فرض کنید اصلا آقای رحمانی فضلی در کابینه بماند. رحمانی فضلی دولت دوازدهم حتما با رحمانی فضلی دولت یازدهم متفاوت خواهد بود. من نمیخواهم بگویم در دولت یازدهم ایشان عملکرد بدی داشت. فکر میکنم در مجموع ما نمیتوانیم کارنامه وزیر کشور دولت یازدهم را سراسر منفی ببینیم. نقاط مثبتی هم داشته که در شرایط مجلس نهم به هر حال کارکردی از خودش نشان داده است. ارزیابی ما این نیست که ولو اینکه بیشترین انتقاد به او شود مخالف جهتگیری کل دولت عمل کرده است.
آنچه در دولت دوازدهم اتفاق خواهد افتاد غلبه بیشتر هژمونی آقای روحانی بر فضای دولت است. وزرا ممکن است در دورههای مختلف وزیر باشند هژمونی رییسجمهور است که میتواند آنها را در مسیر مورد خواست مردم قرار دهد. بنابراین حتی اگر کابینه دست هم نخورد باز هم معتقدم قویتر از دوره یازدهم عمل میکند. البته حتما تغییر و تحولاتی رخ خواهد داد. من نمیگویم آقای روحانی حتما یک وزیرکشور اصلاحطلب انتخاب خواهد کرد اما عملکرد وزیر کشورش حتما اصلاحطلبانهتر خواهد بود.
مشاوران رییسجمهور برای چینش کابینه
این روزها از مجلس شنیده میشود فراکسیون امید مورد مشورت رییسجمهور برای تدوین ترکیب کابینه قرار نگرفته است. سایر احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب هم طرف مشورت قرار نگرفتهاند؟
مشورت به دو گونه است. یک زمانی با تشکلها مشورت میشود و یک زمان با افراد. حتما آقای روحانی با افراد مشورت میکند. با کسانی که احساس کند میتوانند به او کمک کنند تا کابینه بهتر بسته شود. قراین و شواهد هم همین را نشان میدهد؛ ما از این نظر مثلا فکر نمیکنیم آقای روحانی در فضای بسته کار میکند و نظر دیگران هیچ اهمیتی برایش ندارد. طرف مشورت قرار گرفتن به معنای اینکه رییسجمهور پیشنهادات را بپذیرد، نیست. هرکس میتواند نظرات خود را ارایه کند اما نباید انتظار داشت حتما رییسجمهور به آن پیشنهادات باید عمل کند. خود ما هم باید قبول کنیم تصمیمگیر نهایی خود آقای روحانی است. اوست که مسوولیت را میپذیرد. بعضی وقتها مشورت جنبه سمبلیک پیدا میکند. اینکه به احزاب گفته شود رسما پیشنهاد دهید میتواند صورت بگیرد اما ایشان افرادی را طرف مشورت قرار داده که نظرات احزاب را هم تامین میکند و اگر پیشنهاد مشخصی از احزاب بخواهد آخر کار وضعیت به گونهای خواهد شد که همه احزاب پیشنهاد میدهند و خیلی از آن پیشنهادات محل اثر واقع نمیشود و در نهایت منجر به بروز نارضایتی میشود. بنابراین من خیلی معتقد نیستم که همه پیشنهاد بدهند. این پیشنهادها عمل کردنش سخت است. هر موضوعی که میخواهیم درباره آن تصمیم بگیریم اگر بیش از حد باز شود جمع کردنش سخت میشود.
مثل ماجرای لیست شورای شهر تهران و حواشیاش.
بله. فراخوانی که شورای عالی سیاستگذاری داد تا افراد رزومه ارایه دهند، باعث شد موضوع بیش از حد باز شود. این کار از اول اشتباه بود. عده زیادی را مدعی کرد که اساسا محلی از ادعا نداشتند و نارضایتی را هم افزوده کرد. الان هم به نظرم میآید که دولت فرآیند خوبی را طی میکند. ما اصطلاحی در پزشکی داریم به ویژه در جراحی که میگویند کار خوب را خوبتر نکن چون خراب میشود. وقتی یک کاری خوب انجام میشود اگر مدام بخواهیم آن را خوبتر کنیم نهایتا خراب میشود. ما باید با روحانی در فرآیندی که طی میکند، همکاری کنیم و فکر میکنم اگر اینگونه عمل کنیم خروجی خوبی هم خواهیم داشت.
مردم به همگرایی سیاسیون پاسخ مثبت میدهند
ما نخستین انتخابات بدون هاشمیرفسنجانی را پشت سر گذاشتیم. به ویژه در سالهای اخیر ایشان نقش و جایگاه بسیار مهمی در جبهه اصلاحات پیدا کرده بود. از قبل هم خلأ ایشان باعث بروز نگرانیهایی شده بود اما عملا دیدیم در عرصه عمومی فقدان ایشان نه تنها تاثیر منفی نداشت بلکه شاید بتوان ادعا کرد اثر مثبتی هم روی افزایش رای روحانی داشت. در واقع بخشی از رای روحانی به سبب این بود که جامعه احساس میکرد روحانی همان تداوم راه هاشمی است. چه چیزی باعث شد نبود هاشمی آسیبی به پایگاه رای روحانی وارد نیاورد؟
فکر میکنم جواب این سوال را خود آقای هاشمی در زمان حیاتش داد. ایشان بعد از انتخابات مجلس دهم که اسفند ۹۴ برگزار شد، گفت که من خوشحالم مردم به درجهای از آگاهی رسیدهاند که خودشان همه تصمیمات را میگیرند و الان نگرانی برای مرگ ندارم. آنچه ذخیره و سرمایه اجتماعی ما است آگاهی مردم و تجربه آنها از سیاستورزی در سالهای گذشته است. مردم خیلی خوب عمل میکنند. البته رهبران سیاسی هم در مجموع عملکرد بسیار خوبی داشتهاند. عملکرد هدایتگری فضای سیاسی جامعه توسط اصلاحطلبان و در راس آن آقای خاتمی خیلی خوب انجام میشود. شورای عالی سیاستگذاری در مجموع خوب عمل کرده است. من نمره قبولی به این شورا میدهم و فکر میکنم عملکرد سیاستمدارها در سطوح بالاتر وقتی همگرا هستند دلگرمی لازم را در بدنه ایجاد میکند تا آنها هم نقششان را خوب ایفا کنند. در انتخابات، مردم نشان دادند در سطوح بالا اگر خوب عمل شود آنها هم خوب عمل میکنند. انتقادها و گلهمندیهایی هم که وجود دارد را مردم هضم میکنند و آنها را تعمیم نمیدهند به رفتار سیاسی خودشان. در مورد لیست شورای شهر تهران بعضا دچار شبهه و انتقاد بودند ولی آن را به رفتارشان تعمیم ندادند. اینکه دیدیم برای بار دوم به ویژه در تهران مردم به لیست یکپارچه رای دادند و حتی مردم خودشان به دنبال لیست اصلی میگشتند. خیلی جالب بود که ما نگران بودیم نتوانیم لیست اصلی را به دست مردم برسانیم ولی در روزهای پایانی خود مردم بودند که دنبال لیست اصلی بودند و با وسواس هر لیستی را بررسی میکردند ببینند اصلی است یا تقلبی. میدانید که برخی دوستان که در لیست قرار نگرفته بودند اقدام به چاپ گسترده لیستهای فرعی با یکی دو تغییر کرده بودند و آن را در همان فرمت لیست امید طراحی و توزیع کردند اما مردم به دقت لیست اصلی را پیدا میکردند و به تمامی ۲۱ نفر رای میدادند.
خودتان فکر میکردید این لیستی که بستید کامل رای بیاورد؟
روز دوشنبه قبل از انتخابات در حاشیه مصاحبه آقای مرعشی و خانم فرامرزیان بعضی خبرنگاران مدعی بودند این لیست رای نمیآورد اما من گفتم قطعا به طور کامل رای میآورد و اعتقادم هم بر این مبنا بود که ما تمام تلاشمان را گذاشته بودیم لیست به مردم برسد و مردم بیش از آنکه برایشان اهمیت داشته باشد چه کسانی در لیست قرار دارند به نفس پیروزی در انتخابات بیشتر اهمیت دادند. البته لیست از نظر من لیست قابل دفاعی بود اما از نظر برخی خبرنگاران قابل دفاع نبود. همان زمان هم فکر میکردم که لیست میتوانست بهتر از این باشد.
اولویت با منافع اصلاحطلبی است نه منافع حزبی
از منظر دبیرکل حزب اتحاد به دلیل تعداد اعضایی که در شورا دارید آن را قابل دفاع میدانید یا از منظر یک فعال سیاسی اصلاحطلب؟
اگر هیچ یک از نامزدهای حزب اتحاد هم در لیست نبودند با همین قوت از لیست حمایت میکردیم. برای ما پیروزی اصلاحطلبان مهمتر از تعداد اعضای خودمان بود. شعار ما همیشه این است منافع ملی، منافع اصلاحطلبان، منافع حزبی و در انتها منافع اشخاص. ما حتما منفعت اصلاحطلبان را بر منفعت حزب خودمان ترجیح میدهیم.
فکر میکنید این شورا میتواند منافع اصلاحطلبان را تامین کند؟
در مجموع شورای خوبی است و تا حالا هم در مجموع خوب عمل کردهاند و در نهایت هم با انتخاب یک شهردار خوب کار درست را انجام میدهند.
نگران انتخاب شهردار تهران نیستیم
در بحث انتخاب شهردار مشخصا آقای حجتی گزینه حزب اتحاد است و گزینه کارگزاران هم آقای نجفی یا آقای مرعشی هستند. اخیرا اسم آقای آخوندی هم مطرح شده است. الان گزینههای اصلی چه کسانی هستند؟
آقایان حجتی، نجفی و مرعشی هر سه گزینه حزب اتحاد هم هستند. یعنی اینطور نیست که گزینه حزب اتحاد فقط آقای حجتی باشد و آقای نجفی و مرعشی گزینه ما نباشند. هر یک از این سه نفر اگر شهردار شوند موفق خواهند بود و ما خاطر جمع خواهیم بود که این حیثیتی که پای شورای پنجم گذاشته شده، حفظ میشود. چون برای ما حفظ این حیثیت از همه مهمتر است. در مورد آقای آخوندی هم که اخیرا مطرح شده ایشان گزینه خوبی است اما شاید نسبت به این سه نفر ترجیحی نداشته باشد ولی اگر شورا در جمعبندی نهایی به ایشان هم برسد ما حتما حمایت میکنیم. شورا به هر گزینهای برسد ما کاملا از آن گزینه حمایت میکنیم. ما از منتخب شورای شهر حمایت میکنیم ولی امیدواریم شهرداری انتخاب شود که در نگاه اول برای مردم قابل قبول و قابل پذیرش شود. کسانی که اسم برده میشوند افراد موفقی هستند و میشود به اینها کسان دیگری را هم اضافه کرد. ما آنها را هم انکار نمیکنیم اما برخی که پیشینه روشنتری دارند اطمینان بیشتری ایجاد میکنند. بنابراین ما نگران نیستیم.
شهردار از جیب اعضای شورای شهر نمیآید
طبیعی است که از منتخب باید حمایت کنیم. صحبت بر سر قبل از انتخاب است.
تا جایی که من میدانم هنوز خود اعضای شورا وارد انتخاب مصادیق نشدهاند بنابراین این اسامی که مطرح میشود همه گمانهزنیهای بیرون از شورا است و هر انتخابی هم که شورا بخواهد انجام دهد منوط به این است که کاندیداهایی وجود داشته باشد. گمانهزنیها بیشتر از این منظر است که چه کسانی کاندیداها هستند یا چه کسانی مسوولیت را میپذیرند. بنابراین هیچ یک از این گزینهها فعلا رسمی نیست ولی ما در فضا سیر نمیکنیم. شورای پنجم قرار نیست از جیبش کاندیدا در بیاورد. همین افرادی که در سطح افکار عمومی مطرح هستند به طور طبیعی گزینههای شهرداری تهران هستند. بنابراین خیلی دور از ذهن نیست که شورا نیز سراغ همین افراد برود. همگرایی خوبی بین بیرون و درون شورا وجود دارد. به همین دلیل هم آرامش خوبی وجود دارد.
به دنبال توافق بر روی گزینه واحد برای شهرداری هستیم
چقدر احتمال میدهید پیش از ورود به مصادیق توافقی شکل گیرد تا شاهد رقابت در صحن شورا نباشیم و روی یک گزینه همه اجماع کنند؟
منطقی هم همین است که قبل از رقابت در صحن شورا توافق صورت گیرد. چون اعضای منتخب شورای پنجم همه اعضای یک لیست هستند که دارای یک عقبه است و آن عقبه تشریک مساعی کرده که این لیست به شورا راه پیدا کند. بنابراین اینکه قبل از انتخاب یک توافق کلی صورت گیرد هم امکانپذیر است و هم مطلوب.
گامهایی برداشته شده برای این کار؟ شایعاتی در میان فعالین سیاسی اصلاحطلب وجود دارد مبنی بر اختلاف میان دو حزب کارگزاران سازندگی و اتحاد ملت ایران اسلامی که از موعد بستن لیست شدت گرفت. آیا این شایعات حقیقت دارد؟
اختلاف معناداری میان ما و آنها نیست. اختلاف همیشه وجود دارد ولی معنادار که منجر به تنافر بشود، نداریم. همین الان هم با کارگزاران تعامل و گفتوگو داریم و مسائل را مطرح میکنیم. اینطور نیست که اگر رقابتی هم باشد به منازعه برسد.
یعنی نگرانی از بازتولید فضای اختلافبرانگیز شورای اول را ندارید؟
شورای اول محل نزاع اشخاص بود نه احزاب. اشخاصی بودند که وارد شورا شده بودند و به طور اشتراکی هم کاندیدا شده بودند اما بعضیها تکروی کردند. شورای اول درس بسیار بزرگی برای همه بود. شرایط همگرایی در درون شورای پنجم خیلی خوب است. اختلافنظرها هم با توافق بر سر باقی ماندن اعضا در شورا تا پایان دوره فروکش کرده است. فضای تفاهم بیشتر شده است.
عدهای معتقد بودند این توافق که گفتید برای حذف محسن هاشمی از میان گزینههای شهرداری بود؟
من نمیدانم آقای محسن هاشمی چگونه گزینه شهرداری شد از ابتدا. چون میثاق اولیه این بود که اعضای شورا به هیچ عنوان کرسی خود را ترک نکنند.
در مقابل گفته میشود اساسا آقای هاشمی چنین میثاقی را امضا نکرده است. به دلیل همان پنهانکاری شورای عالی که مورد نقد است معلوم نشد بالاخره محسن هاشمی این میثاق را امضا کرده یا خیر؟
قاعدهاش این بود که امضا کند. برخی افرادی که بیرون ماندند که شاخصترین آنها آقای حسین راغفر بود. اگر میثاق را امضا میکردند مورد بررسی قرار میگرفتند. آقای راغفر اگر میثاق را امضا میکرد حتما در لیست قرار میگرفت. ایشان حاضر به امضا نشد و به همین دلیل نیز مورد بررسی هم قرار نگرفت. ایشان آدم معتبر و شناختهشدهای است و از نظر فکری هم به مهندس موسوی قرابت داشت و حزب اتحاد حتما از ورود ایشان به لیست دفاع میکرد. فکر میکنم اکثریت اعضای شورای عالی هم همین نوع نگاه را داشتند. آقای هاشمی هم حتما امضا کرده که در لیست قرار گرفته است.
ما در لیست مجلس هم این تجربه را داشتیم. مثلا آقای مطهری میثاق را امضا نکرد و در لیست قرار گرفت.
آقای مطهری بحثش فرق داشت. اصلا بنا نداشتیم از آقای مطهری بخواهیم میثاقی را امضا کند. ما آقای مطهری را از ابتدا استثنا کردیم. به دلیل دیگری ایشان به صورت اختصاصی وارد لیست شد. ولی در مورد بقیه افرادی که در لیست شورای شهر هستند قاعده بر این بوده که میثاقنامه را امضا کنند. اگر کسی امضا نکرده من نمیدانم اما چون قاعده بر این بوده و اگر کسی امضا نمیکرده اساسا قابلیت بررسی و ورود در لیست را نداشته است بنای ما بر این است امضا صورت گرفته. نمیدانم چطور آقای محسن هاشمی به عنوان کاندیدای شهرداری مطرح شد. آنهایی که مطرح کردند باید جواب دهند.
شورای عالی سیاستگذاری وارفته است
چرا این اصرار از سوی شورای عالی وجود دارد که هیچ چیزی شفاف گفته نشود؟ چرا مشخص نمیشود که کمیته ۷ و ۱۴ نفره که غربالگری کاندیداها را انجام دادند چه افرادی بودند یا امتیازدهی به کاندیداها بر اساس شاخصهای اعلامی به چه صورت انجام شده است؟ به عنوان مثال یک سوال این است که لیست امتیاز کاندیداها چرا منتشر نمیشود؟ هر کدام از این موارد قطعههای از پازلی است که نهایتا یک شکل مبهم میسازد اما اعضای شورای عالی معتقدند که مردم باید به آنها اعتماد کنند.
این انتقادی است که ما نیز به شورای عالی داریم اما بیش از آنکه شورای عالی اراده کرده باشد که این شفافسازی را انجام ندهد به این صرافت نیفتاده که این کار را انجام دهد.
بعد از این حجم انتقاد و گله هنوز به صرافت نیفتاده است؟
شما فکر میکنید که شورای عالی یک جمع منسجمی است که همه فکر میکنند و تصمیم میگیرند؟ اینطور نیست. این شورا بعد از انتخابات وارفته است. این وارفتگی است که موجب شده شفافسازی نکند؛ نه اینکه تصمیم برای پوشاندن مطالب بگیرند. وگرنه تکتک اعضای شورای عالی معتقد هستند که باید این کار صورت گیرد اما نیاز به تشکیل جلسه دارد. اگر بنده نوعی هم اسامی را همین فردا منتشر کنم شورای عالی آنقدر برخورد نخواهد کرد چون بیش از حد وارفته است که از فردی بازخواست کند. به احترام شورای عالی تاکنون اعضا این کار را نکردهاند. البته اگر شورای عالی این کار را نکند، حتما افرادی پیدا میشوند که چنین کنند.
پس شما موافق شفافیت هستید؟
بله، دلیل این شفافسازی نکردن وارفتگی شورای عالی است، نه تصمیم برای پنهانکاری.
اتفاقات روز آخر لیست بستن
چه اتفاقی افتاد که شما و آقای نعیمیپور در جلسه پایانی شورای عالی جایتان را عوض کردید؟
جلسات شورای عالی روزهای یکشنبه است که روز اتاق عمل من در بیمارستان بود. من معمولا کارم تا ۷ بعد از ظهر طول میکشد. به همین خاطر نمیتوانستم شرکت کنم. از آقای دکتر انصاری خواستم که شرکت کند. ایشان شرکت میکرد تا اینکه کاندیدای انتخابات شد. قبل از اینکه شورای عالی ابلاغ کند که کاندیداها در جلسه بستن لیست حاضر نباشند. تصمیم گرفتیم که آقای نعیمیپور در جلسه شرکت کند. آقای نعیمیپور هم مسوول ستاد تهران حزب اتحاد بود. در جلسه ماقبل آخر ایشان با آقای کمالی مشکلی پیدا کرد. همچنین بحثی با آقای موسویلاری هم داشتند که من خیلی موافق نبودم. مشی من مدارا با همه در شورای عالی بود. آقای انصاری عملا همین مشی را رعایت کرده بود. آقای نعیمیپور برخی بگو مگوهایی را انجام داده بود. البته من در بحثهایی که پیش آمد، حق را به آقای نعیمیپور میدهم ولی اگر من بودم شاید به گونهای دیگر میشد.
جلسه آخر هم بنا بود آقای نعیمیپور برود اما با توجه به فعل و انفعالاتی که در لیست ۴۲ نفره رخ داده بود، آقای نعیمیپور به من گفت اگر بروم میترسم دوباره دعوا پیش بیاید و شما برو. من اتفاقا آن روز بلیت داشتم که به تبریز بروم. از تبریز به من گفتند که حق سخنرانی ندارم. این اتفاق برای خانم فائزه هاشمی هم افتاد. چند ساعت زودتر به من اطلاع دادند و چون بنا بود در دانشگاه دیگری هم همان شهر سخنرانی کنم، مردد بودم که بروم یا نه؟ نهایتا در این فاصله مقرر شد خانم فاطمه هاشمی برای سخنرانی برود. من در تهران ماندم و طبق گفته آقای نعیمیپور قبول کردم تا به جلسه بروم. قضیه به همین سادگی بود. البته اگر آقای نعیمیپور هم میرفت اتفاق خاصی نمیافتاد. خوشبختانه خانم فرامرزیان تدارک خوبی برای رایگیری جلسه آخر دیده بود که مباحث به جدل و اختلاف نکشد. بلوکبندیهای که کردند، خوب بود.
بیخبری از نحوه رسیدن به لیست ۴۲ نفره
دقیقا مساله بر سر همین بلوک بندیها است. چطور به ۴۲ نفر رسیدید و چطور این ۴۲ نفر بین بلوکها تقسیم شدند؟
من در رسیدن به ۴۲ نفر نقشی نداشتم. فقط در جلسه شورای عالی رفتیم و ۴۲ نفر به ما ارایه شدند و رای دادیم. بلوکبندیها بر اساس تخصص بود و در گروههای تخصصی بلوکهای جوانان و زنان بود. بلوکهای دوتایی، چهارتایی، هشتتایی وجود داشت. کاری که خانم فرامرزیان کرده و جالب بود این بود که صندوقهای مختلفی آماده کرده بود و رایها اخذ و نگهداری میشد و پس از اتمام کل فرآیند رایگیری شمارش آرا آغاز شد. بنابراین هیچ کسی اطلاع نداشت در هر بلوکی چه نتیجهای حاصل شده است. فارغ از نتیجه حاصل شده از هر بلوک به بلوک بعدی رای دادیم. با این مکانیزم رایگیری سالمتر برگزار شد و کمتر در آن امکان اعمال غرض وجود داشت.
البته شما مرحله بعد از سوال را توضیح دادید.
منطق بلوکبندی هم درست بود.
فعل و انفعالات غیرقابل دفاعی در دقیقه نود رخ داد
اجرا هم درست بود؟
نفس بلوکبندی منطق درستی داشت. به اینکه در آن ۴۲ نفر چه کسانی در لحظات آخر وارد شدند و چه کسانی خارج شدند ما هم انتقاد داشتیم. همان مسالهای بود که آقای نعیمیپور هم انتقاد داشت. خبرها به او رسیده بود. ما از روز اولی که ساز و کار شورای عالی تبیین شد نگران فعل و انفعالات دقیقه نود بودیم. نگرانی دقیقه نود هم به جا بود. در دقیقه نود فعل و انفعالاتی اتفاق افتاد که قابل دفاع نیست. مصلحت آن ولی قابل درک است.
می گفتند آقای نعیمیپور با حال جسمی نه چندان مساعدی از جلسه بیرون میآید.
ایشان اصلا در جلسه صبح حاضر نبوده است. خبرهای فعل و انفعالات دقیقه نود که به او رسیده بود، او را عصبانی کرده بود.
آقای کمالی هم که اصلا لیست جدا داد. یعنی از عصبانیت فراتر رفت و لیست جدا هم داد. جالب است که سمت شان هم عضویت در هیات رییسه شورای عالی است. آقایان مرعشی و موسوی لاری هم که شاکی هستند. آقای عارف هم که میگوید وقتی آنها لیست میبستند من نقشی نداشتم. پس رسیدن از ۱۵۰ نفر به ۴۲ نفر کار کیست؟ نمیشود که همه اعضای شورای عالی اپوزویسیون آن بشوند.
وقتی زیادهخواهی وجود داشته باشد، قاعدتا خواستههای همه نمیتواند تامین شود و عدول میکنند. این مساله باعث نارضایتی میشود. همه تصور میکردند، سهم بیشتری کسب کنند. وقتی که میگویم خانم فرامرزیان این بخش از کار را خوب انجام داد، همین است. اگر این کار انجام نمیشد شورای عالی به لیست واحد نمیرسید. رسیدن به لیست واحد مهمتر از این بود که چه کسانی در لیست باشند. خانم فرامرزیان امکان رسیدن به لیست واحد را فراهم کرد. من هم معتقدم بهتر از این میشد لیست بست. در این صورت هم حداکثر ۱۵ درصد یعنی حدود ۳ نفر تغییر میکردند. آنوقت لیست به حدی میرسید و تلاش برای بهتر کردن لیست منجر به خراب کردن آن میشد. من فکر میکنم ۱۵ درصد آنقدر زیاد نیست که معامله را به هم بزنیم. آنچه مهم بود به لیست واحد رسیدن بود. یادآوری خاطرهای از انتخابات ریاستجمهوری بد نیست.
دوشنبه قبل از انتخابات سال ۹۲ یعنی زمانی که هنوز بین آقای عارف و روحانی به جمعبندی نرسیده بودیم من تقریبا نخستین نفری بودم که نزد آقای خاتمی رفتم. به ایشان گفتم امروز هر تصمیمی گرفتید پای آن بایستید و تمامش کنید. خواسته من از ایشان هم این نبود که چه کسی کاندیدا باشد. خوشبختانه آقای خاتمی هم همین کار را کرد. اگر چنین نمیکرد حماسه سال ۹۲ اتفاق
نمیافتاد.
شورای عالی سیاستگذاری برش خوبی داشت که به لیست واحد رسید. از این نظر باید دستمریزاد بگوییم. خصوصا اینکه پای آن ایستاد. حتی زمانی هم که آقای خاتمی به لیست انتقاد داشت، شورای عالی پای تصمیمش ایستاد. من اینجا به شورای عالی امتیاز مثبت میدهم. نقش دکتر عارف در این زمینه ممتاز بود. من ممکن است در جاهایی به آقای عارف انتقاد داشته باشم اما در این زمینه به عنوان رییس شورای عالی امتیاز بالایی میدهم. باید از او تشکر کرد. تشکر از خانم فرامرزیان نیز از این بابت است که مصوبه شورای عالی را به بهترین نحو اجرا کرد. همچنین او در اینکه ستاد انتخاباتی شورا جمع و جور شود، نقش داشت. ستاد انتخاباتی ۴ پایه داشت. آقایان حقانی، مهرعلیزاده، حسن رباطی و مصطفی سلیمی بودند که هر چهار نفر از لیست نهایی کنار گذاشته شده بودند. هیچ کدام در ترکیب قرار نگرفته بودند و ستاد کلا خوابیده بود. مقداری ما پیگیری کردیم و مقداری هم خانم فرامرزیان که نهایتا ستاد بلند شد که روز دوشنبه قبل از انتخابات بود. در همان فاصله چاپ لیست انجام شد و با تیراژ خوبی به دست مردم رسید. مشابه انتخابات مجلس شد چون یکی از اعضای لیستمان جابهجا شده بود. البته برخی رفتند ذهن آقای خاتمی را خراب کردند. مقداری از معطلی به این دلیل بود که آقای خاتمی نسبت به موضوع منتقد بود. وقتی جامعه در شرایط تردید و انتظار قرار دارد و ناگهان این انتظار تمام میشود، شکفتگی ایجاد میشود. این شکفتگی قابل پیشبینی نبود اما اتفاق افتاد. نگران این بودیم که لیستهای فرعی، لیست اصلی را تحتالشعاع قرار دهد، چون خیلی پر تیراژ توزیع شده بود ولی ناگهان دیدیم که مردم دچار وسواس شدند که لیست اصلی کدام است. هیچ کسی رای نداد مگر اینکه مطمئن شد به لیست اصلی رای میدهد.
شما به لیست کامل رای دادید؟
بله. از نظر من آقای حسین راغفر یک نامزد خیلی خوب برای شورای شهر بود اما خودش نیامد تا ثبتنام کند. اگر میآمد حتما در لیست قرار میگرفت و رای میآورد. نقشش هم در شورای شهر میتوانست خوب باشد.
هیچ قرینهای برای صحت شایعه نقش پول در لیست اصلاحطلبان نداریم
بحثی مطرح شد مبنی بر اینکه افرادی پول دادهاند و به لیست رفتند. این لکه را مستند و مستدل پاک میکنید؟ خیلی زشت است که بگویند دبیرکل یک حزب گفته ۲ میلیارد بدهید تا شما را در لیست بگذارم.
شایعه این موضوع خیلی قوی پیچید. این شایعه به نقل است و نقلکنندگانش مشخص هستند. تکذیبش را هم به گوش خودم شنیدم. آقای حقانی پیش من آمد و گفت این صحت ندارد چون از او روایت شده بود. من نمیتوانم با اطمینان بگویم که چنین چیزی نبوده است. با اطمینان هم نمیتوانم بگویم که چنین بوده است. پس حمل بر صحت باید کرد. قرینهای هم در جایی پیدا نکردم که آن را باور کنم. قرائنی وجود ندارد که آن را تایید کند.
بازگشت بزرگان
با عبور از موضوع شورای شهر تمایل دارم در یک مورد دیگر نیز نظر شما را بدانم. آقایان ناطق نوری، موسوی خوئینیها و عبدالله نوری چندی است که نسبت به سالهای گذشته، اخیرا فعالتر شدهاند. آقای موسوی خوئینیها کانال تلگرامی دارد که در آن پرسش و پاسخ انجام میشود و یادداشت مینویسد. انگار در عصر رسانههای جدید میخواهد ارتباطش را با مردم حفظ کند. زمانی روزنامه سلام بود، الان یک کانال تلگرامی دارد که آنجا پرسش و پاسخ میکند. آقای نوری بیانیههای مختلف با موضوعات روز داده است. آقای ناطق نوری هم در انتخابات به قیمت خروج از بازرسی بیت، تمام قد پشت آقای روحانی ایستاد. آیا اینها اتفاقاتی به هم پیوسته هستند؟
مجموعه عواملی وجود دارد که خلأ وجودی آقای هاشمی یکی از آنهاست. به هر حال فضایی ایجاد شده که عدهای دیگر بیایند و ایفای نقش کنند. زمانی واجب کفایی احساس شده و آقایان تصور میکردند چون آقای هاشمی اثرگذار بودند نیاز به فعالیت جدیتر آنها نیست اما حالا که فوت کردهاند عدهای میآیند تا آن فضا را پر کنند. قاعدتا آقای ناطق و عبدالله نوری میتوانند بخشی از خلأ فقدان آقای هاشمی را پر کنند. آقای موسوی خوئینیها خیلی نسبتی با آقای هاشمی ندارد.
عامل دیگر هم رو آمدن شبکههای مجازی و توانمندیشان است. خیلی از افراد میبینند بدون صرف انرژی زیاد میتوانند حضور ملموسی در عرصه سیاسی داشته باشند. قبلا ملاقاتها و رفت و آمدهایی لازم بود یا حزب و روزنامه داشتن نیاز داشت. اما الان نقشآفرینی ساده شده است. به هر حال هژمونی ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالگرایان عرصههای جدیدی را برای فعالیت ایجاد کرده است. فضای لازم برای توجه به حرفها به وجود آمده است. کسانی که میتوانند حرف میزنند. خیلی از افرادی که ساکت بودند به عرصه آمدهاند. مثلا آقای رمضانزاده فعالیتی در فضای مجازی دارد. آقای داوود سلیمانی نیز همین طور است. تعدادشان نیز افزایش پیدا خواهد کرد. فعالیت توییتری هم خیلی سهلالوصول است و کار را ساده کرده است.
انتهای پیام