یلدا، غلبه فرشته خوبى بر اهریمن کرونا

صفدر دوام، روزنامهنگار ساکن شیراز در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «یلدا، غلبه فرشته خوبى بر اهریمن کرونا» نوشت:
از تو گفتن و براى تو نوشتن هم عالمى دارد، تو که از سرسبزى هاى چشمان یشمى بهار و سایه هاى مهربان و آرام تابستان و لحظه هاى زرد و رنگارنگ پاییزى عبور کرده اى تا بلنداى گیسوى یلدا را نوازش کنى.
همه بهار را به انتظار عبور بهار پشت دریچه نشستیم و با فاصله شیشه اى که بهار را نشان مى داد به نظاره بهار نشستیم و همه تابستان را باغ خیال را پرسه زدیم تا به میوه هاى رنگارنگ حاصل بهار برسیم…
پاییز امسال هم حکایت روزگار رفتن داشت و رنگ هاى زرد لحظه هاى زردگونه برایمان به ارمغان آورد امّا باز به دریچه چوبى خاطرات مان پاییزهاى نقاشى شده دوران کودکى چسباندیم و آنقدر آفتاب نگاه رهگذران به آنها خورد که همانند برگ هاى باغ خزان زده از رنگ و رو رفتند.
یلدا جان، اکنون در آستانه زمستان سرد ما ایستاده اى، چند قدم دیگر کوله بارى از انارهاى سرخ که در پوست هاى خشک شده پنهان شده اند و هندوانه هاى بازمانده از فصل گرما به در خانه زمستان مى آورى تا ما را دوباره به ضیافتى گرم ببرى!
یلدا جان، بهار و تابستان و پاییز را با دوستى و دورى گذراندیم، امّا امشب داستان هاى دلشدگان در این شب یلداى ایرانى در دانه هاى انار و هندوانه یلدایى کنار یک فنجان هاى چایى این شب سرد شنیدنىست.
یلدا جان، مى شود با قصه هاى پر رمز و راز تو اى فرشته خوبى ها در این شب دراز بر اهریمن کرونا هم غلبه کرد و دوباره آفتاب زندگانىِ نو را به نظاره نشست و روزِ نو را از سرگرفت چرا که تو پیک دختر خاتون آفتابى تا با شعله خورشید محبت در محفل هاى دورى و دوستى ما کلاف درهم تنیده روزگار کرونایى را وا کنى!
مى دانى که تو آخرین یلداى قرن هستى، امّا با تفاوت بسیار امشب با کوله بارى از برف و باران و سرما و سبدى پر از انار در کنار اجاق نشسته اى و کسى نمى تواند به تو نزدیک شود؛ حالا چه اشکالى دارد؟ این دورى هم باشد به طلب ما مثل سفره نوروز و گشت و گذار بهارى و باغ گردى تابستان و پاییز امسال ؛ امّا قولى دوستانه بده که کرونا و غم هامان را هم همراه با زمستان ببرى و روزگارى از نسل بهار برایمان بیاورى!
یلدا جان، انگار شاعران هم براى ماندن شعرشان در تشبیه ها و کنایه ها دست به دامن تو شده اند؟ از کنایه هاى اجتماعى گرفته تا باج دادن به معشوق در وصف زلف سیاه و بلند تا نکوهش افراد ریاکار مثل همین جناب ناصر خسرو قبادیانى مروزى که در نکوهش افراد ظاهر درست و باطن خراب مى گوید :
قندیل فروزى به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
و یا جناب سعدى شاعر و پیامبر شعر پارسى انگار تو را براى تسکین دردها و فراق ها در همین ایام کرونایى بکار برده است:
باد آسایش گیتى نزَند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
راستى از خواجه حافظ چه خبر؟ که همیشه در شب آمدنت دیوانش از طاقچه ایوان خانه هاى کاهگلى بر مى داشتند و فال روزگار نکو مى زدند و خواجه شیراز هم با تک بیتى امید را به باغ خیال دلدادگان خویش مى داد و مى گفت:
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شـب یلداست
نور زخورشید جوی بو که برآید
و اکنون لحظه هاى یلدایى و انتظار شیرین میلاد خورشید، لحظه هاى یلدایى و معناى سترگ آنکه پس از شب ظهور سپیده است، لحظه هاى یلدایى و بیدار باش یارانِ جان از دریچه فضاى مجازى، لحظه هاى یلدایى و قصه هاى الفت و مهر و در آخر لحظه هاى یلدایى و نوید روزگار بهتر از این و دورى از این ایام باژگونه سپهر؛ چه بهتر از این محافل انسِ از صمیم قلب، هر چند از اقبال بد روزگار این دورهمى ها باید با دورى و دوستى باشد، امّا مهم کمال محبت توست یلدا جان که دلهامان را به هم نزدیک مى کند و با عبور از ظلمت گیسوانت به چهره سپید بهار روزهاى شاد زندگى برسیم، ایدون باد.
انتهای پیام