اصلاح‌طلبان و دولت روحانی | علی شکوهی

«علی شکوهی»، روزنامه نگار در تحلیلی در روزنامه ی «اعتماد» نوشت:

✅ در هفته دولت می‌توان و باید درباره دستاوردهای دولت روحانی در حیطه‌های گوناگون سخن گفت و نشان داد که این دولت با توجه به شرایط سخت بین‌المللی و با عنایت به میراث ناگوار و تلخ اقتصادی مانده از دولت قبل و با توجه به کاهش درآمد کشور و سرانجام با اینکه بسیاری از افراد و جریان‌های سیاسی و حتی نهادهایی خاص، درصدد تخریب و تضعیف و ناکام کردن دولت امید بودند اما این دولت هم در عرصه سیاست خارجی و هم در حوزه سیاست داخلی و هم در بخش اقتصادی در مجموع موفق بوده است و باید امیدوار بود که با این روند، در دوره بعد هم بماند و کار نیمه تمام خود را به پایان ببرد. در عین حال عملکرد دولت در تعامل با مسوولان قوای دیگر به خصوص مجلس و نیز در مناسباتش با احزاب و جریان‌های سیاسی، رسانه‌ها و نهادهای مدنی هم دارای اهمیت است و باید درباره توفیق یا عدم موفقیت دولت در این حوزه هم به تحلیل نشست. در این مختصر برآنم یکی از این موارد یعنی نحوه تنظیم مناسبات دولت با اصلاح‌طلبان را مورد بحث قرار دهم.

✅ این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که جریان اصلاحات یکی از دو طیف بزرگ سیاسی کشور است و هیچ فرد و مقامی نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد. این جریان حذف شدنی نیست و اگر هم باشد، حذف آن به زیان کلیت انقلاب تمام خواهد شد. در سال‌های قبل از جمله هنگام هماهنگی دولت آقای هاشمی و اصولگرایان که کار فعالیت سیاسی برای اصلاح‌طلبان سخت شده بود، برخی بزرگان وارد صحنه شدند و از سران اصلاحات دعوت به فعالیت سیاسی و حتی تاکید کردند که اگر شما فعال نشوید ما از میان همفکران شما کسانی را خواهیم یافت و از آنان یک جریان سیاسی اصلاح‌طلب خواهیم ساخت چون یقینا اداره کشور فقط با یک جریان سیاسی ناشدنی و نامطلوب است. این واقعیت نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبی را نمی‌توان نادیده گرفت و اصلاح‌طلبان را نمی‌توان کنار زد. چگونه ممکن است جریانی را که ده‌ها مرجع تقلید و علمای بزرگ و هزاران دانشگاهی، هنرمند، دانشجو، معلم و بدنه عظیم اجتماعی را با خود دارد و از قبل از انقلاب تاکنون یک بال قوی انقلاب و نظام بوده است، نادیده گرفت؟

✅ در حوادث انتخابات سال ۸۸ برخی از جریان‌های سیاسی سعی کردند با استفاده از فرصت پیش آمده در جریان اعتراضات بعد از انتخابات، برای یک‌دست کردن حکومت و نظام اقداماتی را انجام بدهند و از جمله کار اصلاح‌طلبان را تمام شده بدانند اما این امر میسر نشد زیرا جریان اصلاح‌طلبی نه تنها خود را به بیرون از نظام نکشاند بلکه بیشتر از بسیاری از مدعیان انقلابی‌گری و اسلام‌خواهی، خود را مدافع جمهوری اسلامی معرفی کرد و بر حرکت در چارچوب نظام اصرار ورزید و خواستار اجرای بدون تنازل قانون اساسی شد.

البته اصلاح‌طلبان در درون خود دارای کثرت هستند و می‌توان از طیف‌های مختلف اصلاح‌طلبی سخن گفت اما جریان عمومی اصلاح‌طلبی را می‌توان تداوم همان جریانی دانست که در سال‌های قبل از انقلاب برای احیای حکومت دینی در عصر دولت‌های مدرن مبارزه می‌کرد و بخشی از جریان نواندیشی دینی کشورمان محسوب می‌شد و در سال‌های بعد از انقلاب هم در کنار امام خمینی هم در مقابله با ضدانقلاب و هم در حوزه دفاع مقدس و هم در تلاش برای سازندگی کشور حضور جدی داشت. این جریان با اینکه در درونش دارای کثرت است اما گرانیگای فکری و سیاسی آن در اختیار کسانی قرار دارد که همچنان به محکمات اندیشه امام خمینی وفادارند و تعالی و رشد و توسعه همه‌جانبه همین نظام سیاسی را هدف خود می‌دانند و تغییرات مطلوب آنان به نفی کلیت نظام یا استحاله آن ختم نمی‌شود بلکه به مردمی کردن حکومت و مردم‌سالارتر شدن آن می‌انجامد. این جریان جز به راهکار سیاسی برای ایجاد تغییرات مفید در ساختار نظام و کارآمدی آن نمی‌اندیشد و هرگونه تغییر در حاکمان و صاحبان قدرت را با توسل به قانون اساسی و از طریق شرکت در انتخابات آزاد و قانونی پی می‌گیرد. از نظر این جریان، قرائتی از دین مبنای انقلاب اسلامی است که با دموکراسی و حکومت مردم‌سالار سازگار است و با تکیه بر تجارب عام بشر در حوزه کشورداری، قادر به پاسخگویی به نیازهای متغیر هر عصری است. از نظر این جریان، قانون اساسی جمهوری اسلامی هم با همین قرائت باید مورد توجه باشد و از جمله اصول مربوط به حقوق ملت باید مراعات شود.

✅ جریان اصلاح‌طلبی اکنون کوهی از تجربه را با خود همراه دارد زیرا طی ۴۰ سال گذشته تحولات بزرگ فکری و سیاسی و تشکیلاتی را پشت سر گذاشته و در دولت‌های مختلف با گرایشات سیاسی متفاوت در صحنه سیاسی کشور حضور داشته و با جریان‌های سیاسی رفیق و رقیب تعامل کرده است. جریان اصلاح‌طلبی دیگر جوان نیست که خامی کند یا تمامیت‌خواه باشد یا همکاری با دیگر جریان‌های سیاسی را بر نتابد یا تنگ‌نظری پیشه کند یا شعار «همه یا هیچ» را مبنای عمل خود قرار دهد. این جریان طی زمان آموخته است که باید مطالبات خود را با وضعیت جامعه متناسب کند و از طرح شعارهایی که دور از دسترسند و تحقق آنان با مشکلات زیادی همراه است، بپرهیزد. آنها اکنون به حذف رقیب هم نمی‌اندیشند و کنار گذاشتن جریان سیاسی مقابل را هم نه ممکن و نه مطلوب می‌دانند و به همین دلیل به تعامل در چارچوب قانون و اخلاق و دین با همه جریان‌های سیاسی موجود در کشور می‌اندیشند. این امر را هم در انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد ۹۲ شاهد بودیم و هم در دو انتخابات اسفند ۹۴ حس کردیم.

حمایت مشروط اصلاح‌طلبان از دولت روحانی

✅ موضع اصلاح‌طلبان در قبال دولت دکتر روحانی و مشخصا نظر آنان درباره نامزد ریاست‌جمهوری سال ۹۶ چیست؟ پیش‌تر گفتیم که جریان اصلاح‌طلبی یکی از دو نیروی سیاسی فعال کشور است که کسی قادر به کنار زدن آن نیست و این جریان هم نمی‌تواند خود را از بدنه نظام بکند و خود را در بیرون از چارچوب نظام دسته‌بندی کند. بنابراین تعامل اصلاح‌طلبان و نظام یک امر طبیعی و گریزناپذیر است و باید برای سامان دادن به این مناسبات، از دو سوی اقدام مناسب صورت بگیرد. هم ارکان و نهادهای نظام باید عمق نفوذ اصلاح‌طلبان در جامعه را باور کنند و حضورشان در قدرت را به رسمیت بشناسند و در مقابل خواست بخش بزرگی از مردم، مقاومت غیرمنطقی نکنند و هم اصلاح‌طلبان با حرکت در چارچوب نظام و ساختار جمهوری اسلامی و مرزبندی با نیروهای مخالف اساس نظام، نشان دهند که میان آنان و جمهوری اسلامی پیوندی وثیق وجود دارد که با رفتارهای حذفی برخی جناح‌ها و برخی نهادها هم گسسته نمی‌شود.

✅ برای آنکه مناسبات اصلاح‌طلبان و دولت را بهتر بشناسیم باید به وضعیت عمومی کشور توجه و از جمله شرایط کنونی را با سال ۹۲ مقایسه کنیم. در سال ۹۲ کلیت نظام درصدد برگزاری یک انتخابات ریاست‌جمهوری با مشارکت حداکثری مردم بود و طبعا این اتفاق بدون وجود یک رقابت جدی رخ نمی‌داد. بر اساس همین استراتژی، امکان حضور نیروهای سیاسی از طیف‌هایی مختلف در انتخابات سال ۹۲ فراهم شد و علی‌رغم سختگیری شورای نگهبان و بعد از ردصلاحیت چهره شاخصی مانند آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی باز‌هم نامزدهایی از طیف‌های مختلف سیاسی تایید صلاحیت شدند و امکان برگزاری یک انتخابات رقابتی فراهم شد.

✅ در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ با اینکه اصلاح‌طلبان خودشان نامزد اختصاصی داشتند اما به اقتضای وضعیت کشور و ترکیب نامزدها، به این جمع‌بندی رسیدند که بهتر است مطالبات خودشان را محدودتر و از دکتر روحانی حمایت کنند که می‌تواند سه جریان اصلاح‌طلب، اعتدالگرا و اصولگرایان عاقل را در کنار هم قرار دهد و شانس رای‌آوری خودش را مضاعف سازد. در عمل این روش نتیجه داد و دکتر روحانی رییس‌جمهور شد. از آن پس بر این دولت ماجراها گذشت و جریان مخالف و شکست‌خورده در انتخابات تلاش کرد تا مردم احساس نکنند که اتفاقی افتاده است. آنان تلاش کردند با دامن زدن به مطالبات معیشتی و رفاهی، مردم را در مقابل دولت قرار دهند و با جلوگیری از تحقق مطالبات اصلاح‌طلبانه، جریان اصلاح‌طلب را از حمایت دولت پشیمان کنند. در این سه سال دولت روحانی توانست یک کار مهم یعنی مذاکرات هسته‌ای را به نتیجه برساند که کاری بزرگ بود. در حوزه اقتصاد، آرامش و ثبات نسبی ایجاد کرد. البته دولت برای ایجاد رونق اقتصادی فاقد منابع مالی کافی است و شاید از این پس به برکت تدبیر دولت در دوره پسابرجام تا حدی منابع مالی جدید از داخل و خارج فراهم شود و شاهد تحولاتی بشویم. در حوزه سیاسی و فرهنگی، مقاومت دولت در مقابل فشارها قابل دفاع است اما طبعا بسیاری از وعده‌ها عملیاتی نشده است و اصلاح‌طلبان هم می‌دانند که در اکثر موارد از حیطه اختیارات دولت و توان ریاست‌جمهوری بیرون است.

با این عملکرد دولت، آیا اصلاح‌طلبان باز هم از دکتر روحانی حمایت خواهند کرد؟

اصلاح‌طلبان گزینه‌ای جز روحانی ندارند

✅ ارزیابی اصلاح‌طلبان از وضعیت کنونی چیست و با کدام تحلیل از شرایط عمومی جامعه و جریان‌های سیاسی درباره انتخابات ریاست‌جمهوری سال بعد تصمیم خواهند گرفت. به نظر می‌رسد که نکات زیر مورد توجه جریان اصلاح‌طلب بوده و بر تصمیمات آنان تاثیرگذار است:

✅ اول- چندین سال است که مساله تحریم احتمالی انتخابات از دستور کار اصلاح‌طلبان رادیکال‌تر خارج شده و البته این امر از ابتدا هم مورد قبول اکثر نیروهای اصلاح‌طلب نبوده است. اثربخشی نسبی معرفی نامزد و شرکت در رقابت و دعوت از مردم به رای دادن، در دو انتخابات سال ۹۲ و ۹۴ بیش از گذشته تحریم‌کنندگان احتمالی انتخابات را در انزوا قرار داد. به نظر می‌رسد حرف تحریم‌کنندگان احتمالی انتخابات در میان اصلاح‌طلبان و چهره‌های شاخص آن خریداری ندارد و شرکت در انتخابات یک اصل محوری برای غالب جریان‌های اصلاح‌طلب است.

✅ دوم- برای اصلاح‌طلبان محرز است که بسیاری از نیروهای برجسته اصلاح‌طلب برای انتخابات ریاست‌جمهوری تایید صلاحیت نخواهند شد و بازگشت آنان به قدرت برای برخی از نهادها و نیروهای سیاسی به مثابه خط قرمز است. بنابراین یا باید با افرادی درصحنه رقابت انتخاباتی حاضر شوند که از شانس رای‌آوری بالایی برخوردار نیستند یا باید به سراغ نیروهایی بروند که هم تایید صلاحیت می‌شوند و هم احتمال رای آوردن دارند اما لزوما اصلاح‌طلب نیستند. در واقع اصلاح‌طلبان به این واقعیت تن داده‌اند که در شرایط مناسبی برای رقابت انتخاباتی قرار ندارند و از همان ابتدا یعنی در مرحله تایید صلاحیت احتمالی نامزدهای خود دچار محدودیت هستند. در این وضعیت، همراهی با نیروهای سیاسی معتدل که در مجموع با اصلاح‌طلبان همراهند و با آنان تعارض اساسی ندارند، یک گزینه مطلوب است که در دو انتخابات گذشته تجربه شد.
✅ سوم- تردید نمی‌توان کرد که بدنه اصلی حامیان دولت روحانی را اصلاح‌طلبان تشکیل می‌دهند و این دولت بر سبد رای این جریان تکیه دارد. دکتر روحانی در اعلام مواضع خودش، هیچ پنهان‌کاری خاصی برای جلب رای اصلاح‌طلبان نکرد و صادقانه مواضع خودش را با مردم در میان گذاشت و معلوم شد که اگر دست خودش باشد و بتواند، بسیاری از مطالبات اصلاح‌طلبان را عملی خواهد کرد. در عین حال محدودیت دولت روحانی را اصلاح‌طلبان می‌دانند و در این زمینه با دولت همدلی می‌کنند. دولت روحانی برای تداوم حیات خودش در دوره بعد هم عمدتا به رای همین جریان وابسته است و اگر حمایت اصلاح‌طلبان نباشد، دکتر روحانی را باید نخستین رییس‌جمهوری یک‌دوره‌ای چند دهه اخیر دانست.

✅ چهارم- از نظر اصلاح‌طلبان هنوز هم «اهداف سلبی» مهم‌تر از «اهداف ایجابی» هستند و همین که دست افراطیون از قدرت کوتاه شود و دولتی با رویکرد عقلانی روی کار باشد، کافی است و آنان حاضرند وضعیت ناگوار خودشان را تحمل کنند اما کسانی دولت را در اختیار نگیرند که تجربه تلخ هشت ساله قبل را برای مردم ما رقم زدند. طبعا «نه» گفتن به‌خودی خود هدف نیست اما در مواردی چاره دیگری باقی نمی‌ماند. اصلاح‌طلبان به تجربه دریافته‌اند که اگر در صحنه نمانند و به نفع نیروهای معتدل رای ندهند، باید شاهد به قدرت رسیدن کسانی باشند که قطعا زیان حضورشان در قدرت برای مردم و کشور بسیار زیاد است. بر همین اساس در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ هم رویکرد سلبی را مورد توجه قرار خواهند داد تا دست‌کم همین وضعیت ادامه یابد و کارهای ناتمام دولت روحانی به اتمام برسد.

✅ پنجم- درست است که دولت روحانی لزوما همان دولت مورد قبول غالب اصلاح‌طلبان نیست و آنان برخی از وزرای کابینه را قبول ندارند و تحرک و پویایی بیشتری را از وزیران دولت انتظار دارند و پیر بودن کابینه را نقطه ضعف آن تلقی می‌کنند اما در عین حال انکار نمی‌توان کرد که دولت روحانی فرصت خدمت را برای طیف بزرگی از اصلاح‌طلبان ایجاد کرد و اکنون بسیاری از مدیران برجسته و استراتژیک اصلاح‌طلب از دایره تنگ‌نظری سیاسی گذشته رها شده و امکان خدمت به مردم را دارند.
✅ ششم- وجود دکتر روحانی برای اصلاح‌طلبان یک فرصت است. اگر روحانی نبود یا جریان اعتدال‌گرای درون نظام در صحنه سیاسی کشور حضور نداشت، آنگاه تجمیع آرای اصلاح‌طلبان بر محور کدام چهره سیاسی ممکن می‌شد؟ در واقع باید خوشحال بود که در شرایط پیچیده سیاسی کشور افرادی مانند دکتر روحانی هستند که می‌توانند محور وفاق اصلاح‌طلبان با فعالان سیاسی دیگر از جمله طیفی از اصولگرایان و اعتدالگرایان شوند و با رای دادن به آنان می‌توان انزوای سیاسی و شکست تندروان را رقم زد. بنابراین اصلاح‌طلبان هم به نوعی مدیون دکتر روحانی هستند. اینک که شرایط عمومی کشور فرق اساسی با انتخابات سال ۹۲ نکرده و همان مناسبات سیاسی گذشته بر جریان‌های سیاسی داخل کشور حاکم است، خدمات متقابل اصلاح‌طلبان و روحانی باید تداوم یابد و انتخاب مجدد دکتر روحانی ممکن شود.

✅ مختصر آنکه در شرایط کنونی اصلاح‌طلبان با توجه به همه نکات فوق، ‌گریزی جز دفاع از دکتر روحانی ندارند و این با وجود تمامی نقدهایی است که متوجه این دولت می‌دانند. برخورد اصلاح‌طلبان با دولت روحانی، عمدتا حمایت‌آمیز بوده و خواهد بود و این با وجود ناکامی دولت در پاسخگویی به برخی از مطالبات اصلاح‌طلبانه و تمامی ضعف‌هایی است که ممکن است بر عملکرد دولت سایه انداخته باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا