چرا خاطرات داماد امام با تاخیر منتشر شد؟
به گزارش انصاف نیوز، اعتماد نوشت:
آیتالله شهابالـدین اشراقی چون قلم بر جوهر تحقیق فرو برد «حقیقت جهاد» را تحریر کرد و در محافظت از حریم وحی «سخن حق» بر زبان راند و مسوولانه «چهرههای درخشان» عالم اسلام را به نگارش درآورد تا در پاسداری از دین همدوش با «پاسداران وحی»، گام در مسیر فقه و اندیشه دینی بردارد
آیتالله شهابالدین اشراقی نسل جدید به ویژه دانشجویان و نخبگان جامعه، مرحوم والد را نمیشناسند و نسبت به خصوصیات فردی ایشان یا بیاطلاعند یا کم اطلاع و همین امر موجب میشد که بعضی رسانهها و اشخاص مختلف هر مطلبی را بیان کنند اما نسل قدیم و هم دوره مرحوم والد به خوبی ایشان را میشناسد و وقتی با این بزرگان در جلسات خصوصی صحبت میکردم، میدیدم سخنانی که درباره پدرم میگویند با آنچه در تریبونهای رسمی گفته میشود، متفاوت است
زندگینامه آیتالله شهابالدین اشراقی توسط محمد حنیف و با اشراف حجتالاسلام مرتضی اشراقی به تازگی منتشر شده است. در این زندگینامه به شرح سوانح و احوال و آرای آیتالله اشراقی پرداخته شده است. مرتضی اشراقی، فرزند آیتالله شهابالدین اشراقی در گفتوگوی ذیل به موضوعات مختلفی در این باب پرداخته است. در این گفتوگو به فعالیتهای انقلابی و ارتباط با حضرت امام و دیگر موضوعات اشاره شده است. کتاب نامبرده از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) منتشر شده است.
چرا آثار مربوط به مرحوم آیتالله حاج شیخ شهابالدین اشراقی پس از ۳۲ سال از رحلت ایشان، اکنون منتشر میشود؟
درباره چرایی دیر منتشر شدن مجموعه آثار مرحوم والد به ویژه زندگینامه ایشان، آن هم با تاخیر ۳۲ ساله، دیگران باید توضیح دهند؛ زیرا آنچه اقتضای سنی و وظیفه انتشار مجموعه آثار مرحوم والد معظم را بر گردن من قرار میدهد، زودتر از این موعد برای شخص اینجانب امکانپذیر نبود؛ اما درباره سوال دیگر شما که چه شد که تصمیم به انجام این کار گرفتم؛ قضیه از آنجا آغاز میشود که در سال ۱۳۸۶ اخوی (مهندس علی اشراقی) پس از ثبت نام در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی، در ابتدای امر، صلاحیتشان احراز نشد و در نهایت تایید صلاحیت شدند. در آن دوره زمانی بین عدم احراز و احراز صلاحیت آقای مهندس اشراقی و نیز به دلیل وجود فضای داغ و تبلیغاتی انتخابات مجلس شورای اسلامی و بالاخص کاندیدا شدن اخوی، یکسری از شخصیتهای سیاسی، موضعگیریهایی انجام دادند و در رسانههای مختلف نیز بازتاب پیدا کرد که آن مواضع، بیانکننده واقعیات تاریخی اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ درباره نقش مرحوم والد در امور سیاسی و اجتماعی آن دوره نبود و همه میدانیم که خلط واقعیت و قلب تاریخ بود.
لذا همان زمان یک نامه انتقادی نوشتم و اعتراض خود را نسبت به جوسازیهای صورت گرفته اعلام کردم زیرا که مباحث، خلاف واقع گفته میشد و تحریف تاریخ صورت گرفته بود.
درباره قضیه آقای بنیصدر؟
هم درباره آن قضیه و هم برخی مسائل دیگر. یعنی فقط درباره قضیه بنیصدر و هیات سه نفره نبود. هجمهها برای تحت فشار قرار دادن مهندس علی اشراقی جهت انصراف از کاندیداتوری بود. گرچه ایشان بعدا از نامزدی مجلس انصراف داد؛ اما دلیل انصراف، فشارهای ذکر شده نبود و قرار بود در مصاحبهیی نیز به تبیین علت انصراف خود بپردازد که متاسفانه انجام نشد.
در همان دوره و برهه زمانی به این نتیجه رسیدم که نسل جدید بهویژه دانشجویان و نخبگان جامعه، مرحوم والد را نمیشناسند و نسبت به خصوصیات فردی ایشان یا بیاطلاعند یا کم اطلاع و همین امر موجب میشد که بعضی رسانهها و اشخاص مختلف هر مطلبی را بیان کنند اما نسل قدیم و هم دوره مرحوم والد به خوبی ایشان را میشناسد و وقتی با این بزرگان در جلسات خصوصی صحبت میکردم، میدیدم سخنانی که درباره پدرم میگویند با آنچه در تریبونهای رسمی گفته میشود، متفاوت است. لذا تصمیم گرفتم که زندگینامهیی سیاسی و اجتماعی و علمی از پدرم تهیه کنم که به بیان واقعیت و معرفی شخصیت حقیقی و خصوصیات فردی ایشان بپردازد و تعصب هم روی این موضوع نداشته باشم که حتما آنچه دوست دارم، نوشته شود بلکه اصرار بر این داشتم آنچه حقیقت تاریخ است، بیان شود.
در این زمینه با افراد مختلفی به مشورت پرداختم و همچنین با حضرت حجتالاسلام والمسلمین حاج سید حسن آقا خمینی مشورت کردم که ایشان از این موضوع بسیار استقبال کردند. در همین حین بود که تصمیم بر این گرفتم، حال که زندگینامه مرحوم پدر را آماده میکنم، مجموعه آثار علمی ایشان را نیز احیا کنم. بزرگان هم از این موضوع استقبال کرده و آن را برای معرفی چهره علمی ایشان مهم دانستند.
برای اجرایی ساختن این فکر چه اقدامی انجام دادید؟
برای نگارش کتاب زندگینامه، آقای دکتر حمید انصاری، قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، جناب آقای مرادی نیا را مامور کار کردند و ایشان هم دکتر محمد حنیف را به عنوان مولف زندگینامه انتخاب کردند. قبل از آن، مقدماتی را باید آماده میکردم که از جمله دستنوشتهها، نامهنگاریها، اسناد ساواک، روزنامهها و… باید جمعآوری میشد. روزنامههای اول انقلاب، ورق به ورق توسط گروهی، تورق شد که این کار هم با همت آقای شعاع حسینی انجام گرفت. یکی از کارهای دیگر، جمعآوری کتبی بود که در آنها از پدرم نام برده شده بود و نیز هر آنچه عکس در آلبومهای دوستان و آشنایان و خانواده بود را نیز جمعآوری و دستهبندی کردم. همچنین برای شروع کار، مصاحبههایی از شخصیتهای علمی و سیاسی صورت گرفت، در واقع قبل از آنکه کار توسط آقای دکتر حنیف آغاز شود، در یک دوره شش ماهه، من و جناب شعاع حسینی مقدمات و تهیه مواد خام کتاب را بر عهده داشتیم.
نکته جالبی که در آن شش ماه ابتدایی کار رخ داد و در نتیجه آن به گنجینه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی نیز اضافه شد، پیدا شدن تعداد زیادی اسناد و نامهها بود. ماجرا از این قرار است که در دوره رژیم پهلوی مرحوم والد به همدان تبعید شدند و ایشان قبل از شروع دوره تبعید، یک بسته حاوی مکاتبات را به خواهرشان به امانت سپرده بودند تا از آن مراقبت کنند تا به دست ساواک نیفتد و حتی بعد از اتمام دوره پنج ساله تبعید نیز نامهها و مکاتبات دیگر را نیز به خواهرشان میسپردند تا از هرگونه دسترسی نیروهای امنیتی به آن نوشتهها و در نتیجه افشای مطالب محرمانه نامهها در امان باشد زیرا هر لحظه امکان یورش نیروهای امنیتی به منزل مرحوم والد و دسترسی به آن مکاتبات بسیار زیاد بود و این موضوع تا پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ادامه داشت.
ایشان نیز بعد از انقلاب به دلیل مشغلههای زیاد آن دوره که به عهدهشان بود به نظر میرسد فراموش کرده بودند که آن مکاتبات را از خواهرشان مطالبه کنند. خانم اشراقی وقتی متوجه شد که من در حال تدوین زندگینامه هستم، یاد آن امانت سپرده شده به دستشان افتاد و نامهها و مکاتبات را تحویل من دادند. آن بسته، شامل نامههای امام و همسر امام، نامههای شهید آیتالله سید مصطفی خمینی و مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد آقا خمینی و نامههای مختلفی از حضرات آیات مرعشی نجفی، گلپایگانی، شریعتمداری و… و بیانیههای امام و انقلابیون حوزه و تلگرافهای مختلف انقلابیون از سراسر کشور و… مواجه شدم که مجموعه آنها در کتاب زندگینامه درج شده است. لذا آن مکاتبات واقعا برای ما کارگشا شد.
موضوعات نامههای امام و همسر ایشان خانوادگی است؟
خیر؛ مختلف است. بیشتر نامههای امام درباره امور حوزه علمیه قم و امورات مبارزان انقلاب است. البته نامههای خانوادگی نیز وجود داشت که امام و خانم (همسر امام) خطاب به مادرم نوشتهاند، اما نامههای امام که مربوط به انقلابیون و حوزه علمیه یا امور سیاسی است، خطاب به پدرم است و اصل تمام این نامهها را نیز به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی تحویل دادم. سپس با آقای دکتر حنیف وارد کار شدیم که خوشبختانه ایشان فردی بسیار دقیق و اهل فن هستند؛ بعد از یکی، دو جلسهیی که برقرار شد ایشان درخواست ملاقات خصوصی کرد. وی در آن دیدار پرسید که قصد شما از این کار چیست؟ گفتم یعنی چه؟ گفت یعنی قصد شما این است که قلب حقیقت کنید یا آنچه هست، نشان دهید؟ گفتم کتاب باید به گونهیی باشد که هیچ کس نتواند از نظر تاریخی به هیچ جای آن ایراد بگیرد که در آن صورت نمیتواند مخاطب مناسب پیدا کرده و منبع خوبی به حساب آید. به جناب دکتر حنیف عرض کردم به هیچوجه در نگارش کتاب زندگینامه از مطالب غیرمستند استفاده نکند و فقط آنچه حقیقت تاریخی است بیان شود که ایشان نیز از این موضوع خیلی استقبال کردند. خصوصا درباره هیات سه نفره حل اختلاف هم گفتم که تمام ابعاد قضیه را ببینید و آنچه را رخ داده بیان کنید و چیزی را حذف یا اضافه نکنید. البته هر تاریخدانی برداشت خاص خود را از آن دوران دارد و این امری طبیعی است.
من تاکید کردم که قلب واقعیت به ضرر ما است، زیرا در آن صورت گرچه برای کتاب زحمت میکشیم، اما ارزش تاریخی نخواهد داشت و باعث جذب مخاطب نخواهد شد. ایشان به مدت دو ماه منابع را مطالعه کرد و در همان زمان به منابع مطالعاتی بیشتری نیاز داشت که دسترسی برایشان فراهم شد تا اینکه کار کلید خورد و نوشتن اثر آغاز شد.
برای نگارش قسمت مربوط به نیاکان مرحوم والد معظم، از حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی انصاریقمی صاحب کتاب «علمای قم» کمک خواستم و ایشان نیز بسیار لطف و محبت کردند و تالیفات و دست نوشتههایشان را درباره حضرات آیات عظام مرحوم میرزا محمد ارباب – پدربزرگ مرحوم والد – و مرحوم میرزا محمدتقی اشراقی – پدر مرحوم والد- در اختیار ما قرار دادند که غنای کتاب زندگینامه را دوچندان کرد و جا دارد از لطف و محبت ایشان کمال سپاس و تشکر را داشته باشم.
کار آغاز شد و مصاحبههایی که توسط آقای شعاع حسینی صورت گرفته بود در اختیار مولف قرار گرفت که البته در این مسیر به علل مختلف از جمله سن بالای بعضی از این بزرگواران و ضعف حافظه، باعث شده بود که جمعآوری خاطرات این عزیزان با سختی مواجه شود.
یکی از افسوسهایی که بابت تاخیر در آغاز این کار خوردم، خلأ وجودی آیتالله العظمی فاضل لنکرانی بود. ایشان علاوه بر مرجعیت عام شیعه و نسبت نزدیک فامیلی و دوستی بسیار صمیمی با مرحوم والد معظم، دو اثر مشترک با پدرم، به رشته تحریر در آوردند. لذا جای خاطرات و بیانات شیرین ایشان در کتاب زندگینامه، بسیار خالی است. از وقتی به قم رفتم از راهنماییها و ارشادات ایشان بهرهها بردم و از محضرشان استفادههای علمی بسیار به دست آوردم و شخصا خدمت آن بزرگوار ارادت خاص و ویژهیی داشتم. ورود من به قم و محل تحصیلم در حوزه علمیه با هماهنگی شخص ایشان صورت گرفت و خودم نیز هر هفته به محضرشان میرسیدم.
آیتالله العظمی فاضل لنکرانی لطف زیادی به من داشتند و همیشه محبتهایشان شامل حال من میشد، لذا وقتی به ملاقات ایشان میرفتم مدت زیادی نزدشان مینشستم و ایشان خاطرات زیادی را از پدرم نقل میکردند؛ اما فکر نمیکردم اینقدر زود از وجود مبارکشان بینصیب شده و فرصت ثبت و ضبط خاطرات از دست برود.
شخصیت دیگر هم آیتالله توسلی بود که به پدرم خیلی نزدیک بودند، اما هنگام آغاز کار کتاب از میان ما رفته بودند. از این دو بزرگوار میتوانستم کمک شایانی بگیرم، اما متاسفانه توفیق نشد.
اما در مجموع، کتاب بسیار خوب و مفید و قابل استفادهیی شد و آقای دکتر حنیف نیز در مدت یک سال کار را تحویل دادند. من خودم سه بار خط به خط زندگینامه را خواندم. در جاهایی با آقای حنیف اختلاف نظر داشتیم و پس از مباحثه به نتیجهیی میرسیدیم. اما برای من مهم این است که کار برای آقای حنیف، رضایتبخش بود و آن را از کارهای خوب خود میداند که جا دارد از زحمات بیشایبه ایشان و دلسوزیهای فراوانشان برای هر چه زیبندهتر شدن این اثر، کمال تشکر و سپاس را تقدیم بدارم. پس از تالیف کتاب توسط مولف، به مطالعه دقیق و چندین باره این اثر و انجام امور صفحهبندی و… پرداختم و کار برای چاپ و عرضه آن به جامعه علمی کشور آماده شد.
در شهریورماه امسال نیز وزارت اطلاعات در چارچوب پرونده « یاران امام» اسناد مرحوم والد معظم را منتشر کرد.
آقای اشراقی! علاوه بر زندگینامه، آثار تالیفی مرحوم پدرتان نیز چاپ شده است. این آثار در چه موضوعاتی است و چگونه جمعآوری شده است؟
در ابتدا باید عرض کنم که برای کتب مخطوط مرحوم والد دو کارگروه تشکیل دادم که گروه اول کتب تفسیری و… و گروه دوم دستنوشتههای فقهی ایشان را به عهده گرفتند. کارهای بسیار خوب و نوین روی اثرهای علمی مرحوم والد انجام دادم از جمله تحقیقات علمی ارائه شده در پاورقیها و استخراج منابع و مصادر و بازنگری و ویرایش صوری این آثار، با دقت بسیار بالا، انجام پذیرفت.
کتاب «سخن حق» که دارای پنج جلد است، تفسیر قرآن است؛ از ابتدای قرآن آغاز میشود و تا آیه ۱۵۶ سوره آل عمران ادامه مییابد و در دوره حیات مرحوم والد نیز به چاپ رسیده بود.
این اثر نفیس از دوره تبعیدشان به همدان و سپس تهران، تا سال ۵۷ نگارش و به چاپ رسیده بود که با بازنگری مجدد و تحقیقات لازم روی اثر به زیور طبع جدید آراسته شد. این اثر به صورت فارسی نگارش شده است که در آن زمان فارسینویسی مرسوم نبود، اما ایشان فارسی نوشتند تا عموم جامعه بتوانند استفاده کنند و در مقدمه کتاب هم اشاره کردهاند که سعی کردهام اثر با وجود فارسینویسی، روان و از لحاظ علمی کمبودی نداشته باشد و در عین حال همه بتوانند استفاده کنند.
ایشان در آخر جلد پنجم کتاب، دلیل تاخیر در جلد ششم را هجرت امام خمینی به کشور فرانسه و پیوستن مرحوم والد به رهبر کبیر انقلاب اسلامی در مسیر مبارزه با رژیم پهلوی عنوان کردهاند. این کتاب در ابتدا در شش جلد نوشته شده بود، اما وقتی مرحوم والد معظم جلد چهارم (۸۰ آیه آخر سوره بقره) را به یکی از دوستان برای چاپ میدهند، آن شخص کتاب را میبرد و ناپدید میشود! پدرم هرچقدر دنبال آن فرد گشتند او را نیافتند و من نیز با تمام تلاشی که برای یافتن جلد مفقوده انجام دادم نتیجهیی نداد و یافت نشد.
چه تاریخی؟
حدود سال ۵۰، ۵۱. لذا پدرم به ناچار جلدهای پنجم و ششم را روانه بازار علم و فرهنگ کردند و منتظر پیدا شدن جلد چهارم هم شدند ولی فایدهیی نداشت. در طبع جدید تصمیم بر این گرفتم که کتاب را در پنج جلد منتشر کنم و متاسفانه ۸۰ آیه آخر سوره بقره که همان جلد چهارم سابق است کار نشده است. من خودم هم تلاش زیادی کردم تا آن جلد را پیدا کنم و بعد از پیگیریهای فراوان متوجه شدم که آن فرد همان موقع فوت میکند، چاپخانه به ورثه میرسد و آنها هم چاپخانه و وسایل آن را به فروش میرسانند. لذا ۸۰ آیه آخر سوره بقره در این اثر نفیس موجود نیست.
کتاب دیگر ایشان «حقیقت جهاد در مکتب اسلام» است. این اثر نفیس از سلسله کتابهایی با عنوان دانستیهایی از اسلام بوده است. نخستین مبحث از این کتاب- که چاپ نشده بود و به صورت دست نوشته باقی مانده بود- با عنوان جهاد است. این اثر نفیس با قلمی بسیار شیوا و شیرین به مباحث کلامی مربوط به جهاد میپردازد که بسیار پرفایده و قابل استفاده برای اهل تحقیق است. از نامگذاری توسط خود ایشان با عنوان «دانستنیهایی از اسلام» مشخص بود، قرار است سلسله مباحث کلامی در مسائل مختلف اسلامی مورد بحث و تحقیق قرار گیرد و در پایان دستنوشته مربوط به مبحث جهاد، عنوان بعدی را درباره «زنان در اسلام» ذکر میکنند که متاسفانه دست تقدیر و فوت ناگهانی ایشان، ما را از مباحث تکمیلی محروم ساخت و فقط بحث جهاد از این سلسله نوشتار باقی میماند. به دلیل کامل نبودن سلسله مباحث که مد نظر مرحوم والد معظم بود، ابتدا بحث ما این بود که نام کتاب چه باشد؟ اگر «دانستیهایی از اسلام» باقی میماند، صحیح نبود. زیرا این اثر نفیس فقط بحث جهاد را دربرمیگرفت، لذا با مشورت دوستان قرار شد که عنوان «حقیقت جهاد در مکتب اسلام» برای این اثرانتخاب شود. این کتاب یک کتاب کلامی محسوب میشود و قلم بسیار شیرینی دارد؛ یعنی فارغ از موضوع پدر و فرزندی، وقتی شروع به خواندن کتاب میکنید شیوایی و گیرایی این اثر شما را مجذوب خود میکند. در این کتاب، تحقیقات مفصل و دقیقی در پاورقیها ارائه شده است که امیدوارم مورد قبول اهل علم و فن واقع شود.
اثر نفیس دیگر مرحوم والد معظم، کتاب «پاسداران وحی» است که بسیار مشهور است و در واقع نقدی است بر کتاب «شهید جاوید». در آن دوره مرحوم صالحی نجفآبادی کتابی به نام شهید جاوید را نوشتند و موافقتها و مخالفتهایی صورت گرفته و جبههگیریهایی رخ داد. وضعی پیش آمده بود که منجر به سوءاستفاده ساواک از این قضیه میشد تا اختلافی میان انقلابیها و مذهبیها بیندازد و انقلابیها را دور از اصل امامت و ولایت جلوه دهد. آیتالله سید محمد موسوی بجنوردی نقل میکنند که همان زمان، امام پیغامی را به مرحوم والد فرستادند و گفتند کتابی در نقد شهید جاوید بنویسید و مرحوم والد معظم و مرحوم آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی مشترکا، پاسداران وحی را به نگارش درآورده و در بخش چهارم به نقد کتاب شهید جاوید پرداختند. روی این اثر نفیس نیز با دقت و تلاش فراوان، تحقیقات بسیار وسیعی در پاورقیها اضافه شده است. بازنگری اصل کتاب و ویرایش صوری و استخراج منابع و مصادر، طبع جدید را نسبت به چاپهای سابق آن در دهههای گذشته متمایز میسازد. کتاب دیگری که مرحوم والد و مرحوم آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی با همکاری یکدیگر تالیف کردند کتاب «چهرههای درخشان» است که به طرح مباحث کلامی درباره آیه تطهیر و پاسخ به شبهات وارده درباره این آیه پرداختهاند که این اثر نفیس نیز با تحقیقات دقیق و اضافه کردن آن در پاورقیها و بازنگری اصل کتاب از لحاظ ویرایش صوری و استخراج منابع و مصادر، کتابی بسیار مفید و برای اهل علم قابل استفاده است. این کتاب نیز مانند کتاب «پاسداران وحی» به فارسی نگارش شده و دارای متن روان و قلم شیوایی است.
دیگر آثار ایشان چه بوده است؟
ایشان علاوه بر کتابهای تفسیری و کلامی، کتب فقهی هم داشتهاند که در دوران حیاتشان به چاپ نرسیده بود که با جمعآوری دستنوشتهها و تحقیقات علمی روی آن و استخراج منابع و مصادر و تنظیم مباحث فقهی به زیور طبع آراسته شد.
این اثر ارزشمند که شرحی بر کتاب شریف عروهالوثقی و وسیله النجاه است در باب کتاب طهاره و صلاه است و نیز تعلیقه بر کتاب شریف عروهالوثقی نیز مشمول آن است که در دو مجلد به چاپ رسیده است. شیوه نگارش مرحوم والد در این اثر فقهی متاثر از شیوه مرحوم آیتالله العظمی بروجردی در اعتنا به آیات و احادیث و اقوال قدما و نیز تتبع تاریخی و رجالی و عدم مخالفت با فتاوی مشهور از قدما و نقد آرای معاصران است. در ابتدای هر یک از کتابهای مجموعه آثار مرحوم علامه والد، مقدمهیی نگاشتهام که هر کدام از این مقدمهها به معرفی اجمالی اثر و چگونگی روش تحقیق آن کتاب پرداخته است. امید است چاپ این مجموعه نفیس بر اندوختههای علمی تشیع بیفزاید. در پایان از کلیه دوستان و محققان عزیز که مرا در به ثمر رسیدن این مجموعه ارزشمند یاری کردند تشکر میکنم و سپاس و قدردانی ویژه خود را از دانشمند معظم حضرت حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید حسن آقای خمینی که مرا در کلیه مراحل، کمک و راهنمایی فرمودند ابراز میدارم.
خداوند سبحان را به زبان بندگی میخوانم که:
روح آن فرزانه پارسا و مفسر درد آشنا را با اولیای صالحین محشور کند که چون قلم بر جوهر تحقیق فرو برد «حقیقت جهاد» را تحریر کرد و در محافظت از حریم وحی «سخن حق» بر زبان راند و مسوولانه «چهرههای درخشان» عالم اسلام را به نگارش درآورد تا در پاسداری از دین، همدوش با «پاسداران وحی»، گام در مسیر فقه و اندیشه دینی بردارد.
انتهای پیام