گله خاتمی از رهبری
خاطرات هاشمی (7)

تلخیص: ناصرغضنفری، انصاف نیوز:
چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت | ۲۳ شوال ۱۴۱۱ ۸ مى ۱۹۹۱
شوراى عالى ادارى جلسه داشت. درباره صدور گذرنامه و گواهینامه رانندگى، با حذف مقررات زاید که در ظرف یک روز انجام شود، تصمیمگیری شد.
ساعت نُه و نیم شب به خانه آمدم. فیلم کاسترو را تماشا کردم و خوابیدم.
پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت
عصر ساعت پنج با هلیکوپتر به سد لتیان رفتم. عفت و والده و همشیرهها فاطمه و طاهره هم نزدیک غروب رسیدند. آب در دریاچه بالا آمده و وضع خوبى دارد. هوا هم بسیار مطبوع است. نیاز به استراحت دارم. امروز نوبت اقامه جمعه توسط من بود که به دیگران محول کردم.
جمعه ۲۰ اردیبهشت
دیشب فاطى و فائزه و مهدى رسیده بودند. محسن و بچهها هم صبح آمدند. همراه جمعى از اعضاى خانواده، سوار قایق شدیم و گشتى در اطراف دریاچه سد زدیم. رانندگى با یاسر بود.
یاسر و مهدى خواستند براى انداختن یکدیگر در آب زورآزمایى کنند. یاسر رانندگى را به محسن سپرد و به محض درگیرى در آب پرتاب شد و زیر قایق رفت و پروانه قایق به بخشهایى از بدنش آسیب وارد کرد. قایق پشت سر ما او را از آب گرفت و زود به ساحل رساند و براى معالجه با ماشین به شهر رفتند.
خبر به عفت هم رسیده بود؛ نگران شد. همراه با محسن دنبال یاسر رفتند و بالاخره خبر دادند در بیمارستان جماران بسترى شده. زخمها سطحى است و کوبیدگى شدید است. بالاخره روز سختى با اوقات تلخى گذشت. سر شب شام خوردیم و نماز خواندیم و منزل آمدیم. از یاسر احوالپرسى کردم؛ گفتند خوب است.
آخر شب با عفت در بیمارستان از یاسر عیادت کردم. حالش خوب بود و کمى تب داشت.
شنبه ۲۱ اردیبهشت
دکتر ایرج فاضل، ساعت هفت آمد و گفت حال یاسر خوب است و خداوند رحم کرده که جراحت در نقطه حساس نزدیک به جراحت فعلى وارد نشده است. او خبر داد که قرار است امشب بعد از نماز مغرب و عشاء، آیتالله خامنهاى را عمل جراحى کنند و کیسه صفرا را بردارند. اطمینان داد که خطرى ندارد. در راه دفتر به منزل رهبری رفتم. در حال استراحت بودند. بیدارشان کردند. احوالپرسى کردم و درباره عمل جراحى ایشان مذاکره کردیم. از قول دکتر فاضل گفتم که ریسک یک در هزار است. راجع به مشکل بقیه موارد باقیمانده اصلاحات ارضى که در دستور مجمع تشخیص مصلحت است، مذاکره کردیم.
آقاى محمدخاتمى وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آمد و براى سفر به سودان مشورت کرد. از آیتالله خامنهاى به خاطر گرفتن موسسه کیهان از ایشان و نصب فرد دیگر گله داشت. با انتصاب آقاى مهدی نصیرى، به عنوان مدیرمسئول روزنامه کیهان آقاى خاتمى استعفا داده است.
آقاى موحدى آمد. راجع به حفاظت و نیازها صحبت کرد و درباره کیفیت و کمیت محافظت از ائمه جمعه و آیت الله منتظرى مشورت نمود.
آقای فلاحیان وزیر اطلاعات و مدیران و معاونان آمدند. مشکلات کار و نیازها را مطرح کردند. از عدم همکارى وزیران امور خارجه و کشور گله داشتند.
براى حضور هنگام عمل آقاى خامنهاى، به بیمارستان قلب رفتم. ساعتى با ایشان درباره امور کشور مذاکره کردم. روحیه خوبى داشتند. کاملاً عادى بودند. نماز مغرب و عشاء را با امامت ایشان خواندیم و با هم به اتاق عمل رفتیم. ناظر بیهوشى و بریدن و انجام عمل جراحى و بخیه زدن و سپس محتویات کیسه صفرا بودم.
دکتر فاضل با تیم جراحى خوب عمل کردند؛ سریع و آرام و مطمئن. به خاطر استفاده از تیغ برقى خونریزى نداشت. محتویات کیسه صفرا سیاه رنگ بود و سنگ دانه درشت داشت.
احمدآقا و محمدى گلپایگانى آمدند. پس از عمل، کمى صبر کردم و به خانواده ایشان دلدارى دادم و به خانه آمدم. هنوز به هوش نیامده بودند. به پزشکان گفتم سریعاً اطلاعیه انجام عمل بدهند. شام حاضری خوردیم. عفت از حال یاسر راضى است.
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت
در راه دفترم، براى عیادت آیتالله خامنهاى به بیمارستان قلب رفتم. هوشیار بودند، ولى معمولاً در خواب. لحظهاى بیدار شدند، احوالپرسى کردم. گفتند گاه به گاه درد شدید عارض مىشود که دکترها مىگویند طبیعى است.
عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. گزارش ادغام نیروهاى انتظامى در دستور بود.
سپس به بیمارستان قلب رفتم. آیت الله خامنهاى روى صندلى نشسته بودند. در حالى که احوالپرسى مىکردیم، براى خبر تلویزیون فیلمبردارى شد، حالشان رو به بهبود است و اطباء راضیاند؛ دستور دادم اعلام مراسم شکرگزارى براى پسفردا بشود.
منبع: خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۰
انتهای پیام
خیلی جالب بود تا حالا نخونده بودم