پاسخ فرزند کیارستمی و ادعای عجیب مانیا اکبری

احمد کیارستمی فرزند عباس کیارسمتی کارگردان مشهور سینما در یادداشتی به ادعاهای مانیا اکبری بازیگر فیلمی به کارگردانی پدرش به نام «ده» واکنش نشان داد.
به گزارش انصاف نیوز، متن پاسخ احمد کیارستمی به نقل از صفحهی اینستاگرام پدرش در پی میآید:
«عباس عزیز و نازنین» این شروع متن ایمیلیست از مانیا اکبری به عباس کیارستمی، همراه با عکسی که در آن اکبری از روی تخت بیمارستان (هنگامی که در حال گذراندن دورهی بازسازی سینههایش بوده) سلامی مخصوص خطاب به کیارستمی میفرستد. تاریخ ایمیل مربوط است به ژوئن ۲۰۱۶، یک ماه پیش از مرگ عباس کیارستمی و تنها یکی از دهها ایمیل دوستانهایست که او در طول سالها برای کیارستمی فرستاده است. اینکه در این فاصلهای چهار ساله، چه اتفاقی افتاده که موضع خانم فیلمساز دچار تغییر ۱۸۰ درجهای شده، بهطوریکه کیارستمی را در زمرهی آزارگران و متجاوزان جنسی قرار میدهد، بر ما پوشیده است، اما اظهارات ضد و نقیص او چیز جدیدی نیست. مانیا اکبری با بازی در فیلم «ده»ِ کیارستمی (محصول ۲۰۰۲) به شهرت رسید، فیلمی که بر اساس شخصیت واقعی اکبری شکل گرفته است. او که همان سال با «ده» و به همراه کارگردان فیلم در بخش مسابقهی جشنوارهی فیلم کن حضور داشت، چند سال بعد مدعی شد که ایدهی این فیلم از او بوده است. بعد از درگذشت کیارستمی، خانم اکبری در یک برنامهی تلویزیونی بهعنوان میهمان حضور پیدا میکند و درحالیکه در فقدان کیارستمی اشک میریزد، از او به نیکی یاد میکند.
اکبری در این چند ماه اخیر عنوان میکند که فیلم «ده» از ویدئوهایی که او از خودش برای یک پروسهی روانکاوی میگرفته (۱۲۰ ساعت تصویر ضبطشده) ساخته شده است. او اعلام میکند که کیارستمی در این میان تنها، تدوینگر فیلم بوده و نه کارگردان آن، قضیهای که حدود هیجده سال مسکوت مانده بوده است. اینجا این سوال به ذهن خطور پیدا میکند که چطور این قضایا را در همان بدو امر و در جشنوارهی کن که در آن حاضر بود و یا بعد از آن مطرح ننموده؟ این ادعا ضمنا اشکالات فنی دارد؛ تمامی نماهای فیلم با دو دوربین گرفته شده، یک دوربین که روی مانیا فیکس بوده و دوربین دیگری با زاویهی مخالف که نماهای شخصیت بغل دستی مانیا را میگرفته است. چرا ضبط ویدئوهایی با کارکرد روانکاوانه، باید با دو دوربین انجام بشود؟ کاری که برای فیلمسازی صورت میگیرد.
یا اساسا چرا خانم اکبری از خودش و کسانی که سوار ماشینش میشدهاند، فیلم میگرفته است؟ اگر اشخاصی که در فیلم حضور دارند بازیگر نیستند، چرا وقتی سوار ماشین میشوند متوجه دو دوربین فیلمبرداری موجود نمیشوند و کنجکاو نمیشوند که این دوربینها در آنجا چه میکنند؟ درحالیکه این دوربینها آنقدر بزرگ هستند که در بعضی صحنهها، توجه سرنشینان موتور یا ماشینی که از کنار ماشین مانیا میگذرند را به خود جلب میکنند. در مورد کامران عدل، عکاس شناختهشده (بازیگر نقش شوهر مانیا) چطور؟ او که قطعا بهعنوان بازیگر و برای ایفای نقش، جلوی دوربین حاضر شده است. و یا دختری که دو بار سوار ماشین میشود و بار دوم سرش را تراشیده و از روابط شخصیاش سخن میگوید. و یا فاحشهای که شب سوار ماشین میشود. آیا خانم اکبری ادعا دارد که این حضورها اتفاقی بوده و یا او در حال فیلم گرفتن برای روانکاوش، همزمان در حال ساخت فیلم هم بوده است؟
اکبری به تازگی و با داغ شدن بحث تجاوز و آزار جنسی در فضای مجازی، ابتدا در صفحهی خود نوشت: «کیارستمی یک انسان زنستیز بود و بیشمار زن قربانی تعرضات جنسی او بودند» – ادعایی که چند ماه قبل نیز در جاهای مختلفی مطرح کرده بود – البته بعد از مدت کوتاهی پستش را برداشت، ولی باز به سراغ کیارستمی رفته و اینبار وی را مورد نکوهش قرار داده که چرا او در زمان ساخت فیلم «ده» متوجه نشده که رفتارهای نابههنجار پسرش، امین ماهر، ناشی از قربانی تجاوز بودن اوست. بر اساس گفتهی اکبری، پسرش که در زمان فیلمبرداری حدود ۱۰ سال داشته، از سن ۱۰ تا ۱۴ سالگی مکررا توسط شوهر خواهر مانیا مورد تجاوز قرار میگرفته، قضیهای که خود مانیا ده سال بعد، از آن مطلع میشود. اکبری در ضمن با طرح موضوع جدید دیگری، کیارستمی را به انجام کاری غیر اخلاقی متهم میکند؛ اینکه او از همین رفتارهای نابههنجار پسرش، برای رسیدن به فضای مورد نظر خود در فیلم استفاده کرده و در جشنوارهی کن او را به سکوت در این مورد واداشته، سکوت دربارهی موضوعی که طبق گقتهی خود او، تا سالها بعد از آن بیخبر بوده است. چیزی که در بیشتر صحبتها و ادعاهای «مانیا»، پای ثابت ماجراست – حتی در آن متن نکوهشآمیز – علاقهاش به بیانِ داشتن رابطهای بسیار نزدیک و صمیمی با کیارستمیست.
این یادداشت را با بخش آخر پاسخ عباس کیارستمی به ایمیل مانیا اکبری به پایان میبریم:
«مانیا، طی طریق چنین ماجراهای پر پیچوخم و هیجانانگیزی، به نظرم فقط از تو ساخته است. با آرزوی موفقیت.
عباس»
پاسخ مانیا اکبری به احمد کیارستمى
مانیا اکبری در پاسخ به این یادداشت، در اینستاگرام خود نوشت:
//شواهد در مورد ساخت فیلم ده بحث پیچیدهاى است که در فضاى مجازى نمى گنجد آنرا موکول کردهام به کتابى که در حال نوشتن هستم.
// عکسها متعلق به پشت صحنههای است که بعد از نمایش فیلم در فستیوال کن آقای عباس کیارستمی به دلیل نداشتن هیچ پشت صحنه ای از فیلم تصمیم به بازسازی پشت صحنه را داشت و اتفاقآ براى ساخت آن پشت صحنهی غیر واقعى برادر شما بهمن کیارستمی به عنوان فیلمبردار حضور داشت و بعد از دو جلسه به دلیل عدم موافقتِ رویا اکبری خواهر بنده متوقف شد. شواهد دقیق و معتبر در کتاب خواهد بود.
// رابطه بنده با عباس کیارستمى به دلیل قدرت ایشان در اذهان عمومى به همان شیوه سیستماتیک فوکووار که همچنان شاهد آن هستیم عامل همراهى بنده با او بود.
// حقیقت هم زمانمند نیست و مخاطب حق دارد بداند یک فیلم مستند و بداهه بوده است و یا نوشته شده و کارگردانى شده. مسیٔله بنده در کتاب گشایش حقایقی است که برای نسل اینده به دروغ ثبت شده.
//علت نامه من در صفحه مجازى در مورد تجاوز پسرم به ترومایى باز مىگردد که تنها شاهد درد آن کودک، دوربینى بود که متریال آن تحت عنوان فیلم و سینما به جهان عرضه شد در صورتیکه درد ورنج تجاوز یک کودک بود.
//در مورد اندوه مرگ او و بیمارى اش بسیار متاثر شدم چرا که مرگ و بیماری دشمنت هم ناراحت کننده است چه برسد به آن شخصى که روزگارى تلخ وشیرین با او داشتى و شناسایى اولین حقوق خودت و کودکت هم نامریٔى بوده است. بخصوص که بنده جدال با مرگ و بیماری را تجربه کرده بودم
// در نهایت سلام من را به برادر بهمن برسان و بگو آن دو حلقه فیلم پشت صحنهی قلابی را به اضافه کلیه فیلمهای خانوادگی بنده را پس دهید.
// تا کنون تصمیم نداشتم به این شیوه مطرح کنم اما همچون پدرتان که در زمان حیاتش برای تهدید بنده و سکوتم به رویا خواهرم انگشت بیلاخش را نشان داد و گفت: قدرت دارم و جنگ امریکا و افغانستان است و در این جنگ مانیا بازنده است! و با استفاده از قدرتش بنده را به عنوان شخصی بیمار و غیر قابل اعتماد در جامعه هنری ترور هویت کرد و وادار به سکوت و پسر هم همان مسیر را پیشه کرده اما نه این مانیا، مانیای ده است و نه امینا، امین ده و نه در ایران مرد سالار و قدرت پرست زندگی می کنیم که زن و کودک بیحقوق باشند.
// پرونده بستهی دیگری را هم در مورد ایشان خواهم گشود تا که شاید زمان تغییر در نیروهای پر قدرت فرادست بر فرو دست فرارسیده باشد.
متن اول مانیا اکبری
اکبری چند روز پیش در یادداشتی حاوی ادعاهایی عجیب نوشته بود:
عباس جان یادت هست هر شب منزل ما بودى و مىنشستى با ذوق صحنههاى ضبط شده از زندگى خصوصى من را با پسر خودم و پسر همسرم تماشا مىکردى؟
همان فیلمهایى که به دلیل آشفتگىها و علامت سوالهاى بیشمار به درخواست و آگاهى آن فکر مدرن یعنى روانکاوم، فیلمبردارى مىکردم. عباس جان چرا نفهمیدیم چرا امین در فیلمها پر از خشم است؟ پر از فریاد است؟ پر از درد است؟ و به مادرش مىگوید “من کودکم نمىتوانم از خودم نگهدارى کنم” چرا نفهمیدیم وقتى در فیلم ده شما، به خالهاش مىگوید: امین به بزرگترش توهین مىکند و مىگوید: خیلى نامردى عمو بهرام! این عمو بهرام همان متجاوز به بدن و جان و روان اوست که او را با تهدید وادار به سکوت کرده بود او نامردى را آن زمان فهمیده بود اما چرا من و تو نفهمیدیم؟
در فیلم مستندى که ساخته است به این نکات در فیلم تو اشاره مىکند. شرم بر ما باد! چرا من و تو از دیدن آن صدها ساعت فیلم خانوادگى پیامها و درد یک کودک تحت فشار تجاوز را ندیدیم؟!
عباس جان بعد هم درد آن کودک را کالا کردیم رفتیم روى فرش سرخ و تو لیوان شراب در دستت و من هم حیران در پرس کنفرانس کن و تازه پشت آن میز مقابل صدها خبرنگار جهانى فهمیدم باید بگویم دردها و رنج و فریاد کودکم را تو نوشتى و از بیست کودک تست بازیگرى گرفتى تا به امین من رسیدى و بعد از کنفرانس دستم را فشار دادى و گفتى: بهتر است کسى نداند این دعواها واقعى بوده است به نفع تو نیست! من از هر سمت محکوم بودم! من مقصرم، من مادر متهم هستم که چرا قدرت نداشتم؟ چرا توان نداشتم؟ چرا شجاعت اکنون را نداشتم؟
تا که در همان پرس کنفرانس کن بگویم آن کودک، کودک من است! این رنج و فریادى که با مراسم و تاج و تخت و بادیگارد و دوربین و فیلم و عکس و مردم راه انداختید، آن پسر زیباى چشم درشت که بر روى پرده عظیم فریاد مىکرد، درد تجاوزش را فریاد مىکرده پسر واقعى من است و نمىدانست دوربین روشن است و دردهاى واقعى یک کودک است و اما مثل اینکه باید باور کنیم و باور کند آن فریادها یک فیلم بود؟ عباس فیلم نبودددد! درد واقعى یک کودک بود!
درد واقعى یک انسان بود! باید باور کنیم آن رنج را تو کارگردانى کردى؟ رنج و درد تجاوز آن جان و بدن را تو مصادره کردى حتى حق واقعى بودن هم به آن کودک ندادى! محصول آن رنج ستارههایى است که جدول تهیه کننده امکاتو و تو را پر مىکرد و عکس آن کودک هم با نام “مارلون براندویى جدید توسط کیارستمى ظاهر شد” روى جلد مجله ها پخش مىشد. آن درد تجاوز یک کودک بود که در دست مردم روى کاغذها در شهر کن مىچرخید.
عباس جان! آقاى کارمیتس چقدر خوشحال بود درد کودکى پول مىشود! رابطه قدرت و نیروى فرداست با فرو دست همواره چنین بوده عباس جان! و روزى که شمشیر را از رو بستم که به این دروغ ادامه ندهیم من با احساس گناه تاریخى با پسرم و مردم و نسل آینده ویران خواهم شد مانند “رودن” که اعلام کرد “کملکلود” بیمار روانى است و قابل باور و اعتماد نیست با این برچسب مادر او را هم از جامعه طرد و تنها کردى. همچنان کارمیتس متصور است من دوره اى در تیمارستان به زنجیر بودم، آخر مىدانى حرف شما خدایان هنر و نوابغى نایاب حجت است. اول داستان هستیم عباس جان، امیدوارم روزى جرات سارا امتى را پیدا کنم و از چشمان مخفى شده پشت عینک بنویسم. حیف که نیستى!
انتهای پیام
گویی فریادزدن تجاوز ابزاری برای خودنمایی و مشهورشدن شده است؟ مواظب باشیم در دام این شهرت سازی نیفتاده و موضوع تجاوز را لوث نکنیم.
انگار بی جهت نیست میگن بدنامی از گمنامی بهتراست
چرا الان این حرف رو می زنه؟ بعد این همه سال؟ مگه می کشتنش اون موقع حرف می زد طرف مرده چندسالم می گذره برمی گردند همچین حرفی می زنند یعنی چی ؟ مسخره نیست به نظرتون
در ضمن چرا به صورت سناریو و داستان سازی برای جلب مخاطب و فالوور و مشهور شدن ؟ کسیکه بهش تجاوز یا ظلم شده وقتی حرف می زنه انگار منفجر میشه و همه چی میگه نه که فیلم سینمایی بازی کنه و دوم اینکه کوچکترین دلیل و مدرکی ارایه داده نشده
من اگر جای فرزندان اقای کیارستمی بودم و حتی چون ایشون افتخاراتی رو برای این مملکت کسب کردند به عنوان مدعی العموم علیه ایشون شکایت می کردم و اگر دادگاه به نتیجه افترا برسه زندان سنگین براش تعیین می کردم که دیگه کسی بدون دلیل افترا نزنه
اگر هم ادعاش درسته دلیل و مدرک و شواهد بیاره و قطعا اگر اقای کیارستمی متجاوز بوده ایشون تنها نخواهند بود و کسان دیگه هم باید طرح موضوع کنند
بعضی وقتها فکر میکنم ما زنها خیلی بدجنسی میکنیم، جداً دلم واسه مردهایی میسوزه که ساده انگارانه تو دام عشوه ها و عشق ظاهری ما میافتند و بعد علیه خودشون ازشون استفاده میکنیم.
جچه ربطی داره. انسان خوب و بد هم در زنان هستن و هم در مردان.چرا به همجنستون توهین می کنید؟