علل عقب ماندگی ایرانیان از علوم انسانی | مصطفی ملکیان

بخشی از سخنرانی «مصطفی ملکیان»، اندیشمند معاصر و فیلسوف اخلاق با عنوان «علل عقب ماندگی ایرانیان از علوم انسانی» را به نقل از کانال تلگرامی آقای ملکیان میخوانید:
۱. وقتی محقق بداند عملاً تحقیقاتش مورد استفاده قرار نمیگیرد، هم انگیزه کارِ خوب را از دست میدهد و هم در نظرش چنین میآید که میتواند کار خودش را با تقلب به پیش ببرد. من کمتر دیدهام که به یک تحقیق علومانسانی در کشور ما ترتیب اثر علمی داده شود و نتیجهی تحقیقات در علومانسانی به جد گرفته شود. البته در میان علومانسانی، اقتصاد یک استثناست و اگر از آن بگذریم در سایر علوم شما هر قدر هم تحقیقتان عمیق باشد، باز کسی در مقام عمل به آن ترتیب اثر نمیدهد.
۲. علومانسانی به طور یکنواخت وارد ایران نشده است و به صورت گزینشی و کاریکاتوری وارد ایران شده، در حالی که علومانسانی در کشوری رشد میکند که همه اجزایش متوازن پیش برود. برخی از رشتههای علومانسانی در کشور ما قویتر و برخی هم به صورت بسیار بسیار فاحش، ضعیفتر است. به هر حال باید توجه داشت که علومانسانی، علومی هستند که وابستگیشان به علوم دیگرِ انسانی، بیشتر از علوم فنی مهندسی نسبت به یکدیگر است.
۳. علومانسانی تنها علومیاند که تجسد تکنولوژیک ندارند، در نتیجه تفاوت میان قوی و ضعیف و میان شیاد و راستکار در این علوم معلوم نخواهد بود. در حالی که مثلاً اگر من در علوم فنی و مهندسی شیادی بورزم، پلی میسازم که با اولین کامیونی که از روی آن رد میشود سقوط خواهد کرد و معلوم میشود که من دانش فنی و مهندسی لازم را نداشتهام. یا اگر پزشک شیادی باشم از هر ۲۰ عمل جراحی که انجام میدهم، ۱۹ تای آن ناموفق از آب در میآید و همه میفهمند که من پزشکی هستم که یا شیادم یا آن قدر که ادعا میکنم معلومات پزشکی ندارم.
انتهای پیام