نگاهی به روابط مراجع با رهبری نهضت در آستانه پیروزی انقلاب

سید هادی طباطبایی در روزنامه‌ی اعتماد نوشت: عوامل مختلفی دست به هم داد و انقلاب اسلامی را رقم زد. از مهم‌ترین این عوامل، شخصیت و اقتدار امام خمینی بود. مراجع تقلید هم به پشتوانه نام ایشان بود که بعضا به میدان مبارزه وارد شدند. آیت‌الله میرزا هاشم آملی در تعبیری گفته بود که امام قیام کرد و ما هم تنها از دور طبل می‌زدیم. روابط امام و سایر مراجع، اگرچه فراز و فرودهایی داشت اما احترام به شخصیت امام همواره مورد توجه بود.

زعامت آیت‌الله حکیم در نظر امام (ره)

آیت‌الله سیدمحسن حکیم از جمله مراجع ساکن در نجف بود. او پیش از دیدار با امام خمینی تنها ذکری از احوالات ایشان شنیده بود. برخی اختلاف نظرها میان ایشان و امام خمینی وجود داشت. همین عامل سبب شده بود تا برخی تصور کنند که میان این دو مرجع کدورتی وجود دارد. وقتی که امام به نجف تبعید شدند، ساواک هم انتظار داشت که اختلافی میان آیت‌الله حکیم و امام در بگیرد اما شخصیت امام مورد احترام همیشگی مرحوم حکیم بود.

زمانی که امام وارد نجف شد، آیت‌الله حکیم تمام اطرافیانش را در جلسه‌ای جمع کرده و می‌گوید، آقای خمینی میهمان ماست و ما میزبان ایشان هستیم و باید اقدامات لازم را برای ایشان به جا آوریم. آیت‌الله حکیم اطرافیان و منسوبان خود را از اینکه از امام غیبت کنند و یا اسائه ادبی انجام دهند، نهی کرده بود. دو روز پس از آنکه امام به نجف وارد شدند، آیت‌الله حکیم به دیدار ایشان رفت. امام نیز این دیدار را پاسخ گفته و به بازدید رفت. با وجود اینکه سایر مراجع، زودتر به دیدار امام رفته بودند اما آیت‌الله خمینی بازدیدها را ابتدا از منزل مرحوم حکیم شروع کرد. به ایشان گفتند که اول آقایان شاهرودی و بعد خویی و بعد حکیم به دیدن شما آمدند، چرا آقای حکیم را بر دیگران مقدم می‌دارید؟ امام پاسخ می‌دهند که آقای حکیم رهبر است، زعیم است و پیشوای مسلمین. لذا حق تقدم در تمام زمینه‌ها برای ایشان محفوظ است. در این دیدار گفت‌وگویی میان امام و مرحوم حکیم صورت گرفت که نشانگر منش سیاسی متفاوت این دو بود. امام خمینی به سیاست مقابله با حاکمیت پهلوی معتقد بود اما آیت‌الله حکیم، سکوت را ترجیح می‌داد. با این وجود اما آیت‌الله حکیم نیز در بسیاری از وقایع ایران اعلام موضع کرد و به اعتراض علیه حاکمیت پهلوی پرداخت. او در مواقعی که امام به حبس و تبعید محکوم می‌شد، ابراز نگرانی و تألم می‌کرد. زمانی که امام به ترکیه تبعید شد، سیدحکیم پس از شنیدن این خبر به ابراز تاسف پرداخته و آیه استرجاع(انا لله و انا الیه راجعون) را مکرر بر زبان جاری کرده بود. هنگامی که خبر دستگیری امام به نجف می‌رسد، آیت‌الله حکیم به همراه برخی دیگر از مراجع جلسه‌ای تشکیل می‌دهند تا در مقابل این واقعه اعلام موضع کنند. برخی حتی ادعا کرده‌اند که مرحوم حکیم از اولین کسانی بود آن زمان که نامی از امام نبود، مرجعیت ایشان را تبلیغ می‌کرد. با این وجود برخی اختلافات میان حامیان این دو مرجع رخ داده بود. آیت‌الله حکیم که به این اختلافات واقف بوده پس از نخستین دیدار با آیت‌الله خمینی در نجف، فرزندان خود را جمع کرده و به آنها توصیه کرده بود که من در چهره و سیمای آیت‌الله خمینی عظمت و اُبهت ویژه‌ای دیدم؛ با خیلی‌ها فرق دارد. لذا شما که به من منسوب هستید، نمی‌خواهم در جریان‌های تضعیف ایشان نقشی داشته باشید.

آیت‌الله خوانساری و احتیاط سیاسی

مرحوم آیت‌الله سیداحمد خوانساری در اعلام مواضع سیاسی خود محتاطانه عمل می‌کرد. همین رویکرد او سبب شده بود تا امام خمینی هم برخی اعتراضاتی را نسبت به او ابراز کنند. امام در نامه‌ای به آیت‌الله خوانساری گفته بودند: «شما که در مرکز هستید، خانه‌نشین شده‌اید. اصلا نه حرفی، نه اعلامیه‌ای. هیچ کاری نمی‌کنید، فایده‌اش چیست؟ شما باید مردم را دعوت به قیام کنید». آیت‌الله خوانساری که احترام بسیاری به امام خمینی می‌گذاشت در پاسخ به این نامه نوشت:«حضرت آیت‌الله خمینی، نامه شما واصل شد. بنده هم به سهم خودم از فرمایشات شما اطاعت خواهم کرد. هر طوری که شما صلاح دانستید. من حرفی ندارم…». این گونه پاسخ مرحوم خوانساری نشان از نهایت احترام ایشان به آیت‌الله خمینی داشت. اختلاف نظرهای سیاسی سبب نمی‌شد که امام خمینی مقام علمی و معنوی مرحوم آیت‌الله خوانساری را نادیده بگیرد. او بارها به منزلت علمی ایشان تاکید کرده بود. آیت‌الله غیوری در خاطره‌ای از احترام امام خمینی به مرحوم خوانساری یاد کرده و گفته است:«یک زمانی که خدمت امام بودم ایشان با آقای شریعتمداری با تلفن مشغول صحبت بودند و می‌گفتند: دیگر تا چه وقت می‌نشینید که به آیت‌الله خوانساری اینقدر اهانت کنند. ما از آقای خوانساری بهتر چه کسی را داریم؟»

آیت‌الله میلانی و تکلیف حمایت از امام (ره)

منزلت امام خمینی چنان در نظر آیت‌الله سید محمدهادی میلانی برجسته بود که در پاسخ به پرسشی درباره مقام علمی ایشان گفته بود: «حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین آیت‌الله حاج‌آقا روح‌الله خمینی از مفاخر عالم اسلام و یکی از مراجع تقلید می‌باشند. موقعیت دینی و شخصیت اسلامی ایشان بر کسی پوشیده نیست.» آیت‌الله میلانی در شمار امضا کنندگان اعلامیه‌ای بود که ۴ تن از بزرگان مراجع آن را مکتوب کرده و بر مرجعیت امام صحه گذاشتند. مرحوم میلانی در مواقعی که حاکمیت پهلوی، امام خمینی را در تنگنای حبس و یا تبعید می‌گذاشت نیز واکنش نشان داده و حمایت خود را از ایشان اعلام می‌کرد. پس از آنکه امام را به ترکیه تبعید کردند اما هنوز مشخص نبود که ایشان به کدام کشور تبعید شده است، مرحوم آیت‌الله میلانی اعلامیه‌ای صادر کرد و خطاب به امام نوشت: «سلام بر آن آب و هوایی که شما در آنجا هستید.» ایشان در نامه دیگری که به مناسبت تبعید امام نوشت نیز گفته بود:«اولیای این گونه امور بدانند ایشان تنها نیستند بلکه لسان ناطق همه مجامع روحانی و دینی هستند و گفته ایشان کلام حق و حقیقت است.»

میلانی در نامه‌ای خطاب به روحانیون اعلام کرده بود که باید عقیده خود را درباره حضرت آیت‌الله خمینی آشکارا اظهار کنید که ایشان یکی از مراجع تقلید عالیقدر امت اسلامی هستند و گفته ایشان گفته همه ملت مسلمان است. حتی گزارش شده بود که عده‌ای از مردم به مناسبت یکی از اعیاد مذهبی در مشهد نزد آیت‌الله میلانی رفته و از ایشان عیدی خواستند، آقای میلانی که پیشینه مرجعیتش به قبل از امام خمینی بازمی‌گردد به هر کدام یک جلد رساله آیت‌الله خمینی داد. ایشان به دانشجویان زندانی نیز وسایل کمکی ارسال می‌کرد و از جمله یک جلد کتاب الصلاه آیت‌الله خمینی را نیز هدیه می‌داد.

روابط این دو مرجع البته دو طرفه بود و امام خمینی هم رأی مرحوم میلانی را حرمت می‌گذاشت. او بارها در روند مبارزات نیز نظر آیت‌ میلانی را جویا شده بود.

آیت‌الله گلپایگانی و تعطیلی درسش در پی تبعید امام (ره)

آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی روابط حسنه‌ای با امام داشت. او در وصف امام گفته بود:«قطعا آیت‌الله خمینی عمل خوبی پیش خدا داشته که خداوند محبتش را در دل مردم قرار داده است». در تبعید و زندانی شدن‌های مکرر آیت‌الله خمینی، مرحوم گلپایگانی به ابراز همدردی می‌پرداخت. هنگامی که امام به پاریس مهاجرت کرد نیز آیت‌الله گلپایگانی پیغامی فرستاده و گفته بود تا هر فرمایشی دارد با ایشان در میان گذارد. زمانی که امام خمینی از زندان مرخص می‌شد نیز مرحوم گلپایگانی از اولین افرادی بود که به دیدار ایشان می‌رفت. اما پس از آنکه نهضت آغاز شد، آیت‌الله گلپایگانی به امام پیغام داده بود که آیا در این حرکت به جایی هم دلگرمی دارید؟ مقصود ایشان این بود که آیا از سوی امام زمان(عج) به شما اشاره‌ای شده است؟ امام پاسخ داده بود: بله دلگرمی دارم. با شناخت از این پشتوانه امام بود که آیت‌الله گلپایگانی پس از تبعید ایشان به ترکیه، درسش را تعطیل کرده و پس از بازگشایی آن و در آغاز درس، این آیه را خوانده بود که: الذین اُخرِجوا مِن دیارهم بِغیر حقٍّ الا ان یقولوا ربُنا‌الله. گفته می‌شود که آیت‌الله وقتی که این آیه را می‌خواند، جمعیت گریه می‌کرده‌اند و ایشان نیز متاثر می‌شود. گفته می‌شود که آیت‌الله گلپایگانی حتی در زمانی که امام خمینی در تبعید بود و مقلدین وجوهاتی را نزد ایشان می‌آوردند، قبول نمی‌کرده و به آیت‌الله پسندیده که نماینده و برادر امام بود، ارجاع می‌داده است.

در تحلیلی گفته شده است که آیت‌الله گلپایگانی از روی احتیاط معمولا در امور نهضت و مبارزه پیشقدم نمی‌شد و این در حالی بود که ایشان به حضرت امام علاقه داشت و ایشان را یک فرد کامل و مجتهد و متقی می‌دانست و معتقد بود که آن بزرگوار قیامش را بر اساس وظیفه شرعی و اسلامی خود شروع کرده و ادامه می‌دهد.

آیت‌الله خویی و تلاشی که برای بر هم زدن رابطه ایشان با امام شد

گزارش‌ها از مواجهه آیت‌الله سیدابوالقاسم خویی و امام خمینی نشان از روابط حسنه این دو می‌دهد. آیت‌الله خویی از معدود مراجعی بود که برای استقبال از امام در نجف اقداماتی انجام داده بود. امام با حضور در نجف دیدارهایی با مراجع به انجام رساند. دیدار با آیت‌الله خویی نیز به نیکی برگزار شد. آیت‌الله رسولی‌محلاتی که در این دیدار امام را همراهی می‌کرده، گفته است:«از منزل مرحوم حکیم که بیرون آمدیم به منزل آیت‌الله خویی رفتیم. بین راه به امام عرض کردم که به خاطر اطلاعیه‌های خوبی که آیت‌الله خویی در حمایت از نهضت داده‌اند، جای دارد از ایشان تشکر ویژه‌ای به عمل آورید. امام هم پذیرفتند و با بیان شیوای خود به خاطر مجموع کارهایی که آیت‌الله خویی در نجف به حمایت از نهضت اسلامی انجام داده بودند از ایشان تشکر کردند. این مجلس، مجلس خوبی بود و مرحوم آیت‌الله خویی با رویی خوش برخورد کرد و از صحبت‌های امام ابراز خرسندی کردند». در روابط میان مرحوم خویی و امام خمینی برخی می‌خواسته‌اند، اختلافاتی ایجاد کنند اما برخوردهای این دو مرجع بزرگ به گونه‌ای بوده که اجازه سوءاستفاده را نمی‌داده‌اند. نامه‌هایی به نجف می‌رسید تا وجهه آیت‌الله خمینی را خدشه‌دار کند. در یکی از این نامه‌ها که از قم نوشته شد، آمده بود:«بیانات آقای خمینی در مسجد شیخ و اعلامیه و نواری که در قم منتشر شده است غیر از اینکه باعث شده عده‌ای هدف گلوله قرار گرفته و عده‌ای دیگر زندانی و تبعید شوند، نتیجه دیگری نداشته و نخواهد داشت». افرادی با اینگونه نامه‌ها می‌خواستند موقعیت امام خمینی را نزد مرحوم آیت‌الله خویی خدشه‌دار کنند. ساواک اما در تحلیل این نامه گفته بود که اینگونه نامه‌ها نه تنها ثمری ندارد بلکه نتایج عکس به همراه دارد و روابط خویی و خمینی را صمیمی‌تر می‌کند. با این وجود اما برخی اختلاف سلیقه‌ها نیز سبب شده بود تا این دو مرجع بعضا اعتراض‌هایی را نسبت به هم داشته باشند. به عنوان نمونه، فردی که برادرش شهید شده بود نزد آیت‌الله خویی می‌رود. مرحوم خویی به او گفته بود که «برادرت چرا با دست خالی به مقابله با توپ و تانک و سربازان تا دندان مسلح شاه رفته است؟ آدم عاقل که به چنین کاری دست نمی‌زند». امام خمینی زمانی که از این ماجرا مطلع شد در اعتراض به این گفتار مرحوم خویی گفته بود اگر واقعا تصور این است که فردی بر اساس اعتقادش به اسلام مقابل گلوله دشمن قرار گرفته و به شهادت رسیده، کار ناصوابی انجام داده است حداقل انتظار این بود که شما تصورتان را آن هم به این صورت برای برادر شهید بازگو نکنید.

آیت‌الله قمی و اعتراض به تبعید امام (ره)

آیت‌الله سیدحسن طباطبایی‌قمی از نخستین مراجعی بود که به حمایت از امام خمینی پرداخت. پس از تبعید امام بود که مرحوم قمی نامه‌ای نوشت و اعتراض خود را به حکومت پهلوی اعلام کرد. آیت‌الله قمی پس از رهایی امام خمینی از تبعید ترکیه، مسرت خود را از این واقعه اعلام کرده و به ایشان نوشته بود که:«بشارت تشرّف حضرت آیت‌الله موجب مسرت، انتظار مراجعت حضرتعالی را به ایران از خداوند مسألت می‌نمایم.» آیت‌الله قمی در یکی از بیانیه‌های خود مطرح می‌کند که خون من و زندگانی من از حضرت آیت‌الله خمینی بهتر نیست و من اگر دستگیر شوم و کشته شوم باید حق را برسانم. علاوه بر این ابراز محبت‌ها که گاه در بیانیه‌ها بروز می‌یافت، مراودات شخصی آیت‌الله خمینی و مرحوم قمی نیز به نحو حسنه‌ای پیش می‌رفت. در بیان این مهر دو جانبه گفته شده که آیت‌الله خمینی از نصب کولر در خانه‌اش منع می‌کرده چراکه آیت‌الله قمی در تبعید و در گرما بوده و از کولر محروم است.

تجربه مشترک آیت‌الله قمی با امام در زندان

در یکی از زندان‌هایی که آیت‌الله قمی تجربه کرد، امام خمینی را نیز به همان زندان منتقل می‌کنند. امام خمینی صدای بلند قرآن خواندن آیت‌الله قمی را می‌شنود و او نیز شروع می‌کند، بلند قرآن خواندن و با قرآن خواندن جواب همدیگر را می‌دهند. ماموران دولت می‌دانسته‌اند که آیت‌الله خمینی و قمی مراودات حسنه‌ای دارند لذا از دیدار این دو در زندان خودداری می‌کردند. روابط این دو مرجع البته بعدها به برخی اختلافات نیز انجامید.

مراجع عظام تقلید ممکن بود که در طول دوران مبارزه با منش سیاسی امام خمینی(ره) همراهی تام و تمامی نداشته باشند، ممکن بود که برخی از اقدامات ایشان را جسورانه قلمداد کنند اما با این وجود شخصیت امام را بسیار محترم می‌داشتند، منزلت وافری برای ایشان قائل بودند. اگر اطرافیان‌شان هم بعضا روی خوشی به فعالیت‌های انقلابی نشان نمی‌داند اما مراجع عظام از هر گونه بی‌احترامی به حضرت امام منع می‌کرده‌اند. شاید احترام به شخصیت امام بود که برخی مراجع را نیز به فعالیت‌های انقلابی متمایل می‌کرد. جایی که به احترام شخصیت ایشان می‌گفتند:«هر طوری که شما صلاح دانستید من حرفی ندارم».

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا